دانلود و خرید کتاب پی پی به کشتی می‌رود (جلد دوم) آسترید لیندگرن ترجمه فرزانه کریمی

معرفی کتاب پی پی به کشتی می‌رود (جلد دوم)

پی‌پی دخترک موقرمز شادی است که آسترید لیندگرن نویسنده سوئدی آن را خلق کرده است. او از همه آدم‌های روی زمین قوی‌تر است. «پی‌پی به کشتی می‌رود» دومین جلد از مجموعه داستان‌های پی‌پی است که در سال ۱۹۵۰ منتشر شد و بعدها به چندین زبان دیگر ترجمه شد. آسترید لیندگرن اولین نویسندهٔ کتاب کودکان است که جایزهٔ صلح اتحادیه آلمانی کتاب را به خود اختصاص داد (۱۹۷۹). همچنین او در سال ۱۹۵۸ برندهٔ مدال هانس کریستیان آندرسن، بزرگ‌ترین جایزهٔ بین‌المللی در حوزهٔ ادبیات کودکان شد. پی‌پی در یک باغ سبز و پر از درخت در یک خانه قدیمی تنها زندگی می‌کند. او ۹ ساله است و پدرو مادر ندارد و البته از این بابت گله‌ای هم ندارد چون می‌تواند تا هروقت دلش خواست بازی کند و کسی هم به او نمی گوید که باید بخوابد یا ... مادر پی‌پی پس از تولد او مرده و پدرش هم که ناخدای یک کشتی بود، در دریا غرق شده است. او در فضایی که دارد و با موقعیت و شخصیتی که دارد خالق ماجراهای هیجان انگیزی می‌شود که برای کودکان بسیار جذاب است:  «روز بهاری قشنگی بود. آفتاب می‌درخشید، پرنده‌ها آواز می‌خواندند و برف‌ها کم‌کم آب می‌شدند و جوی‌ها و نهرها را پر از آب می‌کردند. تامی و آنیکا جست‌وخیزکنان به خانهٔ پی‌پی آمدند. تامی دو حبه قند برای اسب آورده بود. تامی و آنیکا همیشه قبل از آنکه وارد خانه بشوند و پی‌پی را ببینند، چند لحظه در ایوان می‌ایستادند و اسب را نوازش می‌کردند. وقتی آن‌ها وارد خانه شدند، دیدند که پی‌پی هنوز خواب است. پاهای پی‌پی روی بالش و سرش در طرف دیگر تخت، زیر لحاف بود. او همیشه این‌طور می‌خوابید. آنیکا شست پای پی‌پی را نیشگون گرفت و گفت: «بیدار شو!»میمون کوچولوی پی‌پی، قبل از او بیدار شده و روی چراغی نشسته بود که از سقف آویزان بود.  چیزی نگذشت که لحاف روی تخت تکان خورد و ناگهان کله‌ای با موهای سرخ، از زیر آن بیرون آمد. پی‌پی چشم‌های روشنش را باز کرد و با خنده گفت: «اوه، تویی! داشتم خواب پدرم را می‌دیدم، سلطان آدمخوارها! می‌خواست بداند که پاهایم میخچه زده‌اند یا نه.»
elaheh
۱۳۹۹/۰۵/۰۹

این کتاب فوق العادست😍😍 سریالشم خیلی جذابه

بهار اسکینی
۱۳۹۹/۰۹/۰۶

در جذابیت و خلاقیت خود داستان که شکی نیست. دختر من تا هر شب یک فصل از کتاب رو براش نخونم، نمیخوابه. داستان دختر خیلی خیلی خاصی که تنها و با یک چمدون سکه طلا و یک میمون و یک

- بیشتر
فاطمه
۱۴۰۰/۰۳/۲۸

این کتاب خیلی عالیه توصیه میکنم این کتاب رو بخونید من خوندم چیز های خیلی خوب ، آموزنده و زیادی یاد گرفتم خیلی از نویسندش تشکر میکنم و تشکر از شما که این کتاب رو میخونید ممنون

کاربر جدیده
۱۴۰۱/۰۵/۰۶

بعد از خواندش حس عجیبی داشتم قلم نویسنده روان بود و چنان بود که انگار در آن کتاب حضور داری پیشنهاد میکنم در اوقات فراغت سری به این کتاب بزنید.

🌸Zahra🌸
۱۴۰۰/۰۳/۳۱

داستان عالی هستش من درحالی که خیلی تخیل قوی دارم در بیشتر کارها واقعیت رو اولویت قرار میدم ولی این دختر قانون من رو زیر سوال برد و بعد از خوندن این داستان واقعا یکم عوض شدم😍😍😅😅 شاید لازم باشه گاهی

- بیشتر
کاربر ناشناس
۱۴۰۲/۰۳/۰۸

سلام پیشنهاد می کنم صوتی هم بگذارید به نظرم من طرفدار بیشتری دارد ممنون اگر پیشنهادم انجام شود 🙏🙏🙏

گمشده در دنیای کتاب ها :(
۱۴۰۲/۰۲/۱۵

استرید لیند گرن مرسی که در دنیای ما بودی و نوشتی این کتابت حتی از بهترین کارلسون دنیا هم محشر تره

unikorn
۱۴۰۱/۰۵/۲۱

خیلی قشنگ بود. و مخصوصا فصل آخرش زیبا بود و حتا اشک منو درآورد حتما بخونید عالی عالی عالی بود😍😘😁😄😚😙💜💛💚💙💗💟❣

Bahara Shirazi
۱۴۰۱/۰۷/۲۶

ترجمه متوسط و پر از اشتباهات تایپی

حمزا
۱۴۰۲/۰۲/۱۳

بچه که بودم مامانم از کتابخونه مدرسه‌شون این رو برام آورد و خوندم و در یک کلام عاشقش شدم! فوق‌العاده بود و جذاب و پر کشش. برای سن‌های پایین‌تر که عالیه ولی برای آدم بزرگا نمیدونم چقدر جذابه. و حالا که دوباره به

- بیشتر
باید با حیوان‌ها مهربان باشیم،
کاربر ۲۹۲۸۳۷۶
تامی، آنیکا و پی‌پی روی پله‌های ایوان نشستند و پی‌پی در پاکت نامه را پاره کرد. تامی و آنیکا از روی شانه‌های پی‌پی، نامه را می‌خواندند. در آن نامه نوشته شده بود: پی‌پی ازیز خدا کند مریز نباشی خیلی بد است که مریز باشی هال من خوب است هوا هم بد نیس گوش کن دی‌روز تیمی یک موش گنده کوشت دووست تو پی‌پی پی‌پی با خوشحالی گفت: «اوه، تامی! نامه من درست مثل نامه‌ای است که تو دیروز به مادربزرگت نوشتی. پس معلوم می‌شود که نامهٔ خوبی است. من تا آخر عمرم این نامه را نگه می‌دارم.» او نامه را داخل پاکتش گذاشت و آن را داخل یکی از کشوهای کوچک قفسه‌ای انداخت که در اتاق پذیرایی قرار داشت. در این دنیا، کمتر چیزی وجود داشت که به اندازهٔ اشیا و وسایل داخل آن قفسه برای تامی و آنیکا جالب باشد.
شادی ربیعی
تامی، آنیکا و پی‌پی روی پله‌های ایوان نشستند و پی‌پی در پاکت نامه را پاره کرد. تامی و آنیکا از روی شانه‌های پی‌پی، نامه را می‌خواندند. در آن نامه نوشته شده بود: پی‌پی ازیز خدا کند مریز نباشی خیلی بد است که مریز باشی هال من خوب است هوا هم بد نیس گوش کن دی‌روز تیمی یک موش گنده کوشت دووست تو پی‌پی پی‌پی با خوشحالی گفت: «اوه، تامی! نامه من درست مثل نامه‌ای است که تو دیروز به مادربزرگت نوشتی. پس معلوم می‌شود که نامهٔ خوبی است. من تا آخر عمرم این نامه را نگه می‌دارم.» او نامه را داخل پاکتش گذاشت و آن را داخل یکی از کشوهای کوچک قفسه‌ای انداخت که در اتاق پذیرایی قرار داشت. در این دنیا، کمتر چیزی وجود داشت که به اندازهٔ اشیا و وسایل داخل آن قفسه برای تامی و آنیکا جالب باشد.
شادی ربیعی

حجم

۷۸٫۵ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۷۸٫۵ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰
۴۰%
تومان