دانلود و خرید کتاب آمبر براون احساس آبی دارد پائولا دانزیگر ترجمه فرمهر منجزی
تصویر جلد کتاب آمبر براون احساس آبی دارد

کتاب آمبر براون احساس آبی دارد

انتشارات:نشر افق
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب آمبر براون احساس آبی دارد

کتاب الکترونیکی «آمبر براون احساس آبی دارد» نوشتهٔ پائولا دانزیگر با ترجمهٔ فرمهر منجزی و ویراستاری آتوسا صالحی در نشر افق چاپ شده است. آمبر براون احساس آبی دارد هفتمین جلد از مجموعهٔ آمبر براون است. مجموعهٔ آمبر براون که در ادامهٔ مجموعهٔ آ مثل آمبر نوشته شده، دوران نوجوانی آمبر را روایت می‌کند.

درباره کتاب آمبر براون احساس آبی دارد

مجموعه‌ٔ ۵جلدی آ مثل آمبر دوران کودکی و در ادامهٔ آن مجموعهٔ آمبر براون دوران نوجوانی دختربچه‌ای باهوش به نام آمبر را روایت می‌کند که اتفاقات تلخ و شیرینی را تجربه می‌کند. دوست صمیمی او جاستین هم در بسیاری از این تجربه‌ها با آمبر شریک است. در هرکدام از داستان‌های این مجموعه، ماجرای جالبی از زبان آمبر روایت می‌شود.

کتاب آمبر براون احساس آبی دارد (جلد هفتم) جزو مجموعهٔ «این دختر نمی‌داند از دست پدر و مادرش چه کند!» است. «آمبر براون» در این کتاب درمی‌یابد که تغییرهای بزرگ گاه خوب هستند، اما گاهی هم دردهای بزرگی با خودشان به همراه می‌آورند. با این دختر نوجوان همراه شوید. نویسندگان این مجموعه‌ٔ چندجلدی به نام «آمبر براون»، با خلق داستان‌هایی طنز از زبان آمبر، احساسات تلخ و شیرین او را پس از جداییِ پدر و مادرش از یکدیگر، به‌شکلی واقعی به تصویر کشیده‌اند.

کتاب آمبر براون احساس آبی دارد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب مناسب گروه سنی ج است.

بخشی از کتاب احساس آبی دارد

«یوهو، شام حاضر است!

این بِرندا، پرستار آمبری بود که در حال حرف زدن وارد اتاق نشیمن می‌شد. این هفته موهایش سبزِ روشن و تیزتیزی است.

روی زمین دراز کشیده بودم و تکلیف‌هایم را انجام می‌دادم.

برندا دست‌هایش را به هم زد: «امشب یک غذای جالب درست کردم. اسمش غذای مخصوصِ سرآشپز در شبِ مخصوص است.»

اگر او فکر می‌کند این غذا جالب است، این موضوع بیش‌تر مرا نگران می‌کند. برندا وقتی "خوراک تُن ماهی با هویج" درست می‌کند، فکر می‌کند غذای خیلی عادی‌ای درست کرده است. البته توی آن کمی کرفس خُرد شده و خمیر شیرینی هم می‌ریزد.

به برندا نگاه کردم. یک شلوار تنگ و چسبان صورتی با یک تی‌شرتِ بلند پوشیده بود. تی‌شرتی که رویش نوشته بود: "با دیگران خوب تا کن." ماه گذشته روز تولدش من و مامان این تی‌شرت را بهش دادیم.

من، آمبر براون، این تی‌شرت را انتخاب کردم.

وقتی برندا برای نگهداری از من می‌آید، من هم تی‌شرتی را که مامان برایم خریده و شبیه این است، می‌پوشم. مالِ من رویش نوشته: "نیاز به مراقبت دارم."

بعضی وقت‌ها مامان فکر می‌کند خیلی بامزه است.

از جایم بلند شدم و با هم به آشپزخانه رفتیم.

برندا میز را مرتب چیده بود.

ــ این فهرست غذاهای سرآشپز است.

به میز نگاه کردم. وسطِ میز، خوراکی با گوشت ریز ریز شده و ادویه بود. وسطِ گوشت‌ها، درست بالای بالا، دو تا آدامس بادکنکی گذاشته بود که مثل دو تا چشم شده بود.

آواکادوی دو نیم شده را با ژلهٔ سبز پر کرده بود.

حتی کدو حلوایی پلاستیکی مخصوص شبِ هالوین۱ را هم که مامان می‌خواست فردا پر از شیرینی کند، گذاشته بود. آن وسط و پر از گل‌کلم کرده بودش.

ــ مثلِ مغزِ کدو حلوایی شده. بامزه نیست؟

برندا از کاری که کرده بود راضی به نظر می‌رسید.

از گل‌کلم‌ها بخار بلند می‌شد. آن‌ها خیلی پیچ و تاب‌دار به نظر می‌آمدند و طوری روی‌شان سُسِ قرمز ریخته بود که مثل خون به نظر می‌رسید.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۶٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۳۲,۵۰۰
۹,۷۵۰
۷۰%
تومان