کتاب کار روشنفکری
معرفی کتاب کار روشنفکری
کتاب کار روشنفکری نوشتهٔ بابک احمدی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. پرسش اصلی رسالهٔ حاضر این است: کجا کار فکری افراد تبدیل به کار روشنفکری میشود؟
درباره کتاب کار روشنفکری
کار فکری را میتوان از دو راه بررسی کرد: ۱) با استفاده از روشهای روانشناسی، علوم زیستی و به ویژه عصبشناسی که هدفاش شناخت نحوهٔ عملکرد مغز انسان است، و در این مورد بررسیهای بینارشتهای مدام نقش مهمتر و مفیدتری یافتهاند. تاکنون بیشتر دستاوردهای این مسیر ناشی از دقت به کارهای فکری یک فرد بودهاند، اما به تازگی کار فکری به عنوان موضوع پژوهش رانهها و رابطههای اجتماعی نیز مطرح شده و به طور خاص روانشناسان و روانکاوان به این جنبه توجه کردهاند؛ ۲) با دقت به تعامل کارهای فکری افراد، و کارکردها و نتایج اجتماعی آنها که ما را در گسترهٔ انواع گفتمانهای مطرح در قلمرو فلسفه و علوم اجتماعی قرار میدهد.
بررسی کار روشنفکری از راه نخست ممکن نیست، مگر در حالتی خاص و استثنایی که بخواهیم انگیزهٔ روانی شخصی را دریابیم که کاری روشنفکرانه انجام داده است. حتی اگر در نگاه نخست دستاوردهای کار روشنفکری همچون نتایج فعالیتهای عملی و فکری یک فرد به نظر بیایند، سرانجام دانسته خواهد شد که اینها اموری فرهنگی و جمعی هستند، و در حوزهٔ علوم اجتماعی مدرن و فلسفه (و به طور معمول به دنبال ارائهٔ تعریفی خاص از «روشنفکر») مطرح میشوند، و ما هم ناچاریم که در همین قلمروها در پی شناختشان برآییم.
تاکنون فیلسوفان، تاریخنگاران و دانشمندان علوم اجتماعی به «مسالهٔ روشنفکری» از زاویههای گوناگونی پرداختهاند، اما تا جایی که میدانم هنوز کسی به این پرسش که «کجا کار فکری افراد تبدیل به کار روشنفکری میشود؟» دقت نکرده است. این پرسش را میتوان به شکلی دیگر نیز مطرح کرد: «آیا میتوان ملاکی یافت که به یاری آن کار روشنفکری را با دقت تعریف و مشخص کرد؟». هرگاه نکتهٔ اصلی یعنی گستره و حدود کار روشنفکری شناخته و دقیق شود پاسخ گفتن به مسائل ناشی از تعریفهای ذاتباورانه از روشنفکر نیز آسان خواهد شد.
فصل نخست این رساله در توضیح این نکته که مباحث استوار به تعریفهای ذاتباورانه از «روشنفکر»، و نظریهها و بحثهایی که بر پایهٔ درکی عینیگرایانه از «روشنفکری» پدید آمدهاند، کارآمد نیستند، منش نقادانه و نفیکننده دارد. در این فصل به توضیح برخی از مهمترین مباحث، تعریفها و نظریههایی که در سدهٔ گذشته دربارهٔ «روشنفکری» مطرح شدهاند، پرداخته شده است.
بابک احمدی به یاری تحلیل گفتمان (و به طور خاص بحث میشل فوکو دربارهٔ گفتمان) پاسخی برای این پرسش که «کجا کار فکری افراد تبدیل به کار روشنفکری میشود؟» یافته و آن را در فصل دوم رساله به بحث گذاشتهاست. مطالب این فصل بر پایهٔ تعریفی غیرذاتباورانه، موقتی و محدود از کار روشنفکری (تعریفی استوار به تحلیل گفتمان، و متوجه جنبههای عملی و نتیجههای کار فکری) منش اثباتی دارد.
خواندن کتاب کار روشنفکری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزههای فلسفه و جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کار روشنفکری
«نویسندگان دوران تدارک فکری انقلاب مشروطهٔ ایران در برابر اصطلاح فرانسوی Sicle des lumires ترکیب «عصر منوّرالفکری» را به کار میبردند. در ادبیات اجتماعی و روزنامهنگاری سالهای بعد واژهٔ «منوّرالفکر» با «روشنفکر» جایگزین شد، اما به تدریج این واژهٔ تازه به طور مشخص در برابر یک لفظ دیگر فرانسوی یعنی Intellectuel (elle) به کار رفت، و در برابر مفهوم Sicle des lumires اصطلاح «عصر روشنگری» رایج شد.
هنوز به دقت معلوم نیست که اصطلاح «روشنفکر» نخستین بار در چه زمان و در کدام متن به کار رفت. این واژه در فیشها و یادداشتهای لغتنامهٔ دهخدا نیامده بود، اما در ویراست جدید آن به نقل از فرهنگ فارسی معین چنین آمده: «روشنفکر (صفت مرکب) آنکه دارای اندیشه روشن است. (فرهنگ فارسی معین). کسی که در امور با نظر باز و متجددانه نگرد (Illumin-Intellectuel) (فرهنگ فارسی معین). نوگرای. تجددپرست. تجددگرای. آنکه اعتقاد به رواج آیین و افکار نو و منسوخ شدن آیین کهن دارد.». در خود فرهنگ فارسی معین در پانوشتی به عنوان معادل فرانسوی «روشنفکر» واژهٔ Illumin(آمده و نه Intellectuel، و در تعریف لفظ «روشنفکر» به دقت همان دو عبارتی آمدهاند که در بالا خواندیم. بنا به عبارت نخست روشنفکر کسی است که دارای اندیشهٔ روشن باشد. هرچند محمّد معین ننوشته که اندیشهٔ روشن داشتن یعنی چه، و چه کسی بنا به چه میزان و منطقی تعیین میکند که فکر دیگری یا دیگران روشن است، اما میتوان با اطمینان گفت که از نظر او اندیشهٔ روشن یعنی فکر علمی منضبط و مدرن. بنا به عبارت دوم روشنفکر همان آدم متجدد است. لفظ «تجدد» در فرهنگ فارسی معین چنین تعریف شده: «۱ـ نو شدن و تازه شدن. ۲ـ نوی، تازگی. ج. تجددات». در پانوشت، در برابر تجدد هیچ واژهٔ لاتینی ذکر نشده، اما به نظر میرسد که این واژه در برابر Modernit(آمده است. در این صورت معنای دوم روشنفکر که در فرهنگ فارسی معین آمده آدم مدرن (=نوگرا)، یا مدرنیست (=تجددپرست) است. این هم آشکارا معنایی است محدود به عقاید سوژه. بنا به این تعریف متفکرانی که به مدرنیته انتقاد کردهاند، یا در توضیح کاستیهای آن نوشتهاند، روشنفکر محسوب نخواهند شد.»
حجم
۱۸۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۱۸۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
نظرات کاربران
👍