دانلود و خرید کتاب خواب گل سرخ چیستا یثربی
تصویر جلد کتاب خواب گل سرخ

کتاب خواب گل سرخ

نویسنده:چیستا یثربی
انتشارات:نشر قطره
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۰از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب خواب گل سرخ

کتاب خواب گل سرخ نوشتهٔ چیستا یثربی است و نشر قطره آن را منتشر کرده است. خواب گل سرخ داستانی است در قالب یادداشت‌های کوتاه و دربارهٔ آدم‌های جورواجور.

درباره کتاب خواب گل سرخ

خواب گل سرخ دربارهٔ آدم‌های معمولی است که هرروز در کوچه و بازار می‌بینیم؛ همسایه، فروشندهٔ سر کوچه و... . راوی این داستان زنی به نام مریم است که با محسن آشنا می‌شود و با او ازدواج می‌کند. مریم روحیات خاصی دارد. مادر مریم هم در زندگی و در حافظهٔ او حضوری پررنگ دارد. رابطهٔ مریم با مادرش نیز بعدها بر رابطهٔ او با دخترش تأثیر می‌گذارد. مریم دوستانی هم دارد که مراوده با آن‌ها زندگی را برایش دلچسب‌تر می‌کند. 

زندگی مریم درست شبیه زندگی همهٔ ما پر از لحظات سخت و خوش است؛ اما مریم یاد می‌گیرد چطور خوشی‌ها را حفظ کند و با سختی‌ها کنار بیاید. خاطرات گذشته نیز در جای‌جای داستان او را همراهی می‌کنند. دیدار با مردم معمولی در کوچه و بازار هم به لحظات خوش مریم می‌افزاید.

خواندن کتاب خواب گل سرخ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره‌ چیستا یثربی

چیستا یثربی متولد ۲۷ مهر سال ۱۳۴۷ در تهران، نویسنده و روان‌شناس است. او در دوران مدرسه، شاگرد اول دیپلم تجربی شد و رتبه پنج کنکور سراسری را کسب کرد. فوق لیسانس روانشناسی‌اش را از دانشگاه الزهرا و دکترای خود را از تورنتوی کانادا گرفت و اکنون به تدریس مشغول است. چیستا یثربی از ۱۳۶۸ به فعالیت در تئاتر می‌پردازد و بیش از ۲۰ نمایشنامه نوشته و آثاری چون «سرخ سوزان»، «یک شب دیگر هم بمان سیلویا»، «چنگیزخان»، «میرزاده عشقی» و ... را کارگردانی کرده است. او فیلمنامه‌های زیادی هم نوشته است که از جمله آنها می‌توان به «دعوت» ابراهیم حاتمی‌کیا اشاره کرد.

بخشی از کتاب خواب گل سرخ

«تمام آن روز در دانشگاه، حواسم پرت بود. آمدن یک همسایهٔ جدید و حضور پسر جوانی روی ویلچر، اتفاق عجیبی نبود، نمی‌توانست آن‌قدر ذهن مرا به خود درگیر کند! چه چیز این صحنه آزارم می‌داد؟ شاید نگاه نکردن!... نگاه نکردن به هیچ چیز... آن پسر به هیچ چیز نگاه نمی‌کرد! حتی مطمئنم مرا هم ندیده بود! چه اتفاقی برایش افتاده بود که فقط به پنجره‌ها نگاه می‌کرد؟ و وقتی به آدم خیره می‌شد در چشم‌هایت حسش نمی‌کردی!

کوچه‌مان را که می‌آمدم، کوثر خانم خیاط را با یک زن غریبه دیدم، داشتند باهم پچ‌پچ می‌کردند. تصادفی شنیدم که دربارهٔ والیبال حرف می‌زدند! شاخ در آوردم!... کوثر خانم گفت: والیبالیسته! آن خانم دیگر گفت: مگه نمی‌دونی عضو تیم ملی بوده؟ کنجکاو شدم! کوثر خانم و والیبال؟ دربارهٔ چه کسی حرف می‌زدند؟ به خانه که رسیدم، دیگر شب بود. هنوز تمام راه‌پله، پر از وسایل همسایهٔ جدید بود. می‌خواستم از پاگرد طبقهٔ دوم رد شوم، که در باز شد! زن همسایه بود که اصلاً رابطهٔ خوبی با من نداشت، کاملاً بی‌دلیل! اصلاً با او و شوهر نظامی‌اش، کاری نداشتم. گفت: مانا خانم، مهمون داری. می‌خواستم راهش ندم، کلید نداشت، همهٔ زنگا رو می‌زد، اما چون گفت دخترخاله‌ته، اسم مادرتم گفت راهش دادم!

دخترخاله؟! پشت درب خانه‌ام روی پله‌ها نشسته بود. مینا بود! یکی از دخترخاله‌هایم که اصلاً با آن‌ها رابطه‌ای نداشتم. گفت: سلام! گفتم: سلام، اینجا چه‌کار می‌کنی؟ گفت: مادرم منو از خونه بیرون کرده. رفتم پارک بخوابم، یاد شما افتادم. اگه امشبو اجازه بدید... سر و وضعش آشفته بود، معلوم بود کتک خورده. گفتم: بیا تو! گفت: شنیدین؟ گفتم: چی؟ گفت: همسایهٔ جدیدتون عضو تیم ملی والیبال بوده! گفتم: تو از کجا می‌دونی؟ گفت: من پنج ساعته رو پله‌ام... گفتم: والیبال دوست ندارم. گفت: چرا روی ویلچره؟ گفتم: من چه می‌دونم! داشتیم شام می‌خوردیم، صدایش را از طبقهٔ پایین شنیدیم.

کمک! یکی کمک کنه. دویدم بیرون. با ویلچرش جلو در خانه‌شان بود. گفت: خواهرم از حال رفته. گفتم: می‌تونم بیام تو؟ ویلچرش را عقب کشید، خواهرش دم حمام، روی زمین افتاده بود. گفتم: سابقهٔ بیماری خاصی داره؟ گفت: نه، عصبانی شد، افتاد! گفتم: حتماً از فشارشه! به اورژانس زنگ می‌زنم! داد زد: اورژانس نه! قرصاشو بدین خوب می‌شه، تو کیفشه. داشتم دنبال قرص می‌گشتم، چشمم به یک تکه روزنامهٔ تاشده افتاد. به آن دست نزدم، ولی حدس می‌زدم باید خیلی مهم باشد که آن تکه روزنامه را در کیفش گذاشته. به برادرش گفتم: کدوم قرصو بدم؟ گفت: همه‌شو! قرص‌ها را به دخترک خوراندم. حس کردم انقباض بدنش از بین رفت. کم‌کم چشم‌هایش را باز کرد و گفت: امشب اینجا بمون، وگرنه ما همدیگه رو می‌کشیم! خواهش می‌کنم!»

معرفی نویسنده
عکس چیستا یثربی
چیستا یثربی
ایرانی | تولد ۱۳۴۷

چیستا یثربی، نمایش‌نامه‌نویس، کارگردان، مدرس دانشگاه و نویسنده تئاتر و سینما در ۲۷ مهر ۱۳۴۷ زاده شد.

Farnaz
۱۴۰۲/۰۲/۱۴

مثل بعضی دیگر از کتاب های این نویسنده ، قصه جوری آغاز میشه که خواننده تصور میکنه چون بر اساس واقعیت نوشته شده!!!! موظف به باور تمام تخیلات نویسنده است که در بخش هایی از کتاب حالت بیمارگونه میگیره. هر

- بیشتر
گل پری
۱۴۰۳/۰۸/۰۷

براساس تحصیلات نویسنده ترغیب شدم کتاب بخونم.همون اوایل رها کردم ترکیبی از فانتزی و تخیل یک دختر بچه نابالغ درحالیکه اوایل داستان خیلی خوب شروع شده بود نویسنده حتی زحمت یک تحقیق ساده به خودش نداده نیروی اورژانس سر صحنه

- بیشتر

حجم

۲۳۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۲۳۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۹۳,۰۰۰
۲۷,۹۰۰
۷۰%
تومان