کتاب فرشته
معرفی کتاب فرشته
کتاب فرشته نوشتهٔ مریم چاهی است. انتشارات کتاب آترینا این رمان معاصر ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب فرشته
کتاب فرشته رمانی ایرانی است که در ۱۱ فصل نوشته شده است. راوی این رمان که اولشخص است، از یک فرشته میگوید. او میگوید که دبیرستانی بود که برای اولینبار متوجه حضور این فرشته پشتسرش شد. این راوی، آنروزها فکر میکرد که این شخص، یکی از جوانهایی است که جلوی در مدارس دخترانه وقت میگذرانند، اما ردپای این غریبهٔ مرموز سالها دنبالش رفت. راوی هرگز تصورش را هم نمیکرد که روزی برسد عاشق آن جوان شود، همسرش شود و برای یک لحظه دیدنش ۱۰۰۰ بار جان دهد. همهٔ این چیزها وقتی اتفاق افتاد که خبر مرگ او را آوردند و راوی دفتر خاطراتش را پیدا کرد. فرشتهٔ بالدار، لقبی بود که تمام خلافکارهای ایران صدایش میزدند و از او میترسیدند. فقط راوی میدانست پشت نقاب فرشتهٔ بالدار، یک مرد عاشق و مهربان پنهان شده است؛ مردی که همهٔ شواهد میگفت مرده، اما راویِ رمان حاضر، یک شب دید که سایهٔ یک شبح آشنا پشت شیشهٔ رستوران قرار گرفته است.
خواندن کتاب فرشته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فرشته
«"فرشتهٔ بالدار
یک هفته قبل از دستگیری
جزیرهٔ کیش، ویلای خانواده رادمنش"
با اینکه چند سالی میشد این زن و شوهر خودشان را بازنشسته کرده بودند و در ظاهر استراحت میکردند، اما ذرهای از اندوه آنها کم نمیشد. هر دو خیره به اخبار شبانگاهی در افکارشان غرق بودند. مجری برنامه داشت خبر درگیری پلیس را میخواند. دادستان کهنهکار نگاهی به همسرش انداخت. به یاد روزهای پر کار و مهیج گذشته پرسید:
- نظرت چیه؟
جیران خانم، نگاه غمزده و خالیاش را به شوهرش دوخت.
- این میره یکی دیگه پیداش میشه، گوش کن.
هر دو گوش تیز کردند.
«چند تن از اشرار متواری شدند.»
انگشت اشارهاش را به سمت تلویزیون گرفت.
- همیشه یکی که مهرهٔ سوخته است عَلَم میکنند. اصل کاریها فرار کردند.
اورهان رادمنش خیره به تلویزیون گفت:
- من خیلی وقته دارم اخبار این باند یاکوزا رو پیگیری میکنم. این فرشتهٔ بالدار پوست پلیس رو کنده بود. خدا میدونه چه ظلمها که نکرده؟
زیرچشمی داشت به قامت خمیدهٔ جیران عزیزش، که روزی یک وکیل زیبا و موفق بود، نگاه میکرد.
- کجا میری جیرانم؟
اشارهای به آشپزخانه کرد.
- برم قهوهای چیزی درست کنم. نمیدونم اورهان، یه کاری بکنم.
خم شد سینی استکانهای چای، که دست نخورده بود، را برداشت. شاید این چهارمین سینی بود که از یکی دو ساعت پیش با قهوه یا چای پر میکرد، اما هیچکدام لب نمیزدند. اورهان در دل آه کشید و نگاهش را به تلویزیون دوخت.
- اه، ببین این همون فرشتهٔ بالداره. این که خیلی جوونه؟
جیران نگاهی به تصویر شطرنجی شدهٔ جوانی که با غل و زنجیر بسته شده بود انداخت. بغضی کهنه راه نفسش را سد کرد.
- خدا ذلیلش کنه. کمترین مجازات براش اعدامه، ولی مگه دل اون خانوادهها که عزیزاشون به خاطر کثافتکاری این آشغال به گند کشیده شدند آروم میگیره؟ شنیدم این باند کلی دختر زیر پونزده سال دزدیده. خدا به پدر و مادرشون صبر بده.
اورهان هم تصدیق کرد.
- آره، فکر کنم حکمش اعدام در ملاعام باشه. خیلیها رو بدبخت کرده. حتی خود خلافکارها هم از دستش خواب خوش نداشتند.
صدای فریادی سکوت شب را شکست. نگاه هر دو به سمت حیاط کشیده شد.
- مامان... مامان... پیداش کردم.
سینی از دست جیران افتاد.
- صدای امیرهمایون نیست؟
هر دو با عجله به سمت در رفتند. امیرهمایون، پسر بزرگشان، باید تهران باشد. همین چند ساعت پیش با هم تلفنی حرف زده بودند. این ساعت از شب چطور خودش را به کیش رسانده بود؟ اورهان در را باز کرد.»
حجم
۶۰۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۴۸ صفحه
حجم
۶۰۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۴۸ صفحه
نظرات کاربران
عاشقانه ی شیرین مهیج اتفاقاتی جالب....من عاشق قلم خانم چاهی عزیز هستم تا حالا ۵تا از رمان های این نویسنده ی عزیز رو خوندم قلم قوی شرح درست داستان وتکراری نبودن داستان ها نقطه ی قوت داستان های ایشونه....بینظرید خانوم
من از طاقچه واقعا تعجب میکنم که کتابی را در اختیار مردم قرار میدهد که احکام اسلامی را نقض کرده و باعث شبهه در دین میشود زن باردار قصه با مردی به لقب فرشته ازدواج میکند تا برای بچه پدر
به خاطرات نظرات خوبی که اینجا نوشته بودند کتاب را گرفتم اما پشیمان شدم و برای همین تصمیم گرفتم نظرم رو بنویسم شاید کمکی به حال بقیه کند. سبک کتاب و داستان با سلیقه من فرق داشت، اگر سبک سریال های
با سلام من یکی از خواننده رمانهای خانم چاهی هستم فکر کنم ۴ یا ۵ تا از رمانهاشون رو یا خوندم یا در حال خوندن هستم واقعیت هنوز کتاب فرشته رو نخوندم چون تازه تونستم بخرم ولی مطمعنا این هم
متاسفانه من این کتاب را بخاطر نظرات مثبت خوانندگان و ستاره های بالای آن خریداری کردم ولی پس از مطالعه آن واقعا از این حجم زیاد نظرات مثبت و ستاره های بالا تعجب کردم!!!!!!!! کتاب خیلی سطحی بود و شخصیت
عشق و دیگر هیچ...❤️ ⚠️با علم به این که این فقط یک رمان عاشقانه است و ادّعای آموزش مسائل دینی را ندارد، و نویسنده هم متخصّص مسائل دینی نیستند؛ امّا ای کاش خانم نویسنده، در کنار مشاور حقوقی و مشاور پلیسی،
خیلی خوب بود فقط کاش عاشقانه های امیر و یاس بیشتر بود کم کنار هم بودن
باسلام...این رمان مثل تمام رمانهای خانم چاهی خیلی قشنگه...با آرزوی موفقیت بیشتر برای خانم چاهی عزیز
عالی بود
کتاب پر از هیجانه اصلا شروعش با هیجانه و تا انتها به خاطر فضای جنایی و پلیسی و بالاپایین شدنش با هیجان ادامه پیدا میکنه که خب کاملا با سلیقهی من جور بود و تا انتها پر از کشش کتاب رو خوندنم ولی