کتاب داستان های پنجاه و پنج کلمه ای (دوزبانه)
معرفی کتاب داستان های پنجاه و پنج کلمه ای (دوزبانه)
کتاب داستان های پنجاه و پنج کلمه ای دوزبانه نوشتهٔ استیو ماس و ترجمهٔ آذین نوذری است. انتشارات عطر کاج این مجموعه داستان بسیار کوتاه را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب داستان های پنجاه و پنج کلمه ای دوزبانه
کتاب داستان های پنجاه و پنج کلمه ای دوزبانه مجموعهای از داستانهای بسیار کوتاه را که تنها با ۵۲ واژه نوشته شدهاند، در بر گرفته است. هر یک از این داستانهای بسیار کوتاه، عنوان ویژهٔ خود را دارند. این داستانها به ۲ زبان پارسی و انگلیسی نوشته شدهاند.
در توضیح برای این کتاب نوشته شده است که فقط یکی از داستانها را بخوانید؛ بعد سعی کنید کتاب را ببندید و از خواندن بقیهٔ داستانها صرفنظر کنید. این کتاب هدیهای است بینظیر برای آنها که ادعا میکنند گرفتارتر از آن هستند که بتوانند وقتی را به مطالعه اختصاص دهند. این داستانها مثل ساندویچهای کوچک هستند و غیرقابلمقاومت هستند. یک داستان تا چه اندازه میتواند کوتاه باشد و باز داستان خوبی محسوب شود؟ داستانهای این مجموعه از نظر کوتاهبودن و استفادهٔ محدود از کلمات، به هم شباهت دارند، اما موضوعات آنها یکدست نیست. در آنها شوخیهای سطحی، عواطف عمیق انسان، عشق، خیانت و جنایت دیده میشود.
خواندن کتاب داستان های پنجاه و پنج کلمه ای دوزبانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب داستان بسیار کوتاه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب داستان های پنجاه و پنج کلمه ای دوزبانه
«چارلی
سلول به سلول بدن چارلی با وحشت واکنش نشان داد. غریبهای در حال سرخوردن از زیر حصار به حیاط خانهاش بود. خارج از در پشتی، اطراف خانه، و رو در رو با مزاحم.
دعوا شروع شد! سرانجام چارلی با پیروزی به پشت پنجرهاش بازگشت، موهای تن خود را لیسید و با رضایت خرخر کرد.
***
وکیل مرده
بچهها روی صندلی عقب نشستند و او به همسر چاق خود نگاهی انداخت. با سرپیچی، به جادهٔ مارکوس در جهت مخالف پیچید.
با خود فکر کرد: «خدایا، من یک وکیل بودم.»
باران، سنگی را که به توپ بولینگ میمانست از بالا شُل کرد و نزول مرگبار و اجتنابناپذیر آن بهطرف شیشهٔ جلوی ماشین او آغاز شد.
***
رهاشده در حجله
اسکار که تا مغز استخوان خجالتی بود، اما تصمیم گرفت برتا را همسر خود کند، روی پای چوبیاش زانو زد و پرسید: «با مت ازدواج میکنی؟»
برتا در حال سابیدن پای او با کاغذ سنباده پاسخ داد: «فقط در صورتی که پایت را برای عروسی جلا بدهی.»
بعدها وقتی از او پرسیدند که چرا با برتا ازدواج نکرد، گفت: «چون پایم را آنطور که میخواست برق نیانداختم.»»
حجم
۴۲۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۴۲۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه