کتاب درمان متمرکز بر شفقت به زبان ساده
معرفی کتاب درمان متمرکز بر شفقت به زبان ساده
کتاب درمان متمرکز بر شفقت به زبان ساده نوشتهٔ راسل کولتس و پل گیلبرت و استیون هیز و ترجمهٔ علی فیضی است و انتشارات ابن سینا آن را منتشر کرده است. این کتابْ راهنمای درمانگر برای انجام درمان متمرکز بر شفقت است.
درباره کتاب درمان متمرکز بر شفقت به زبان ساده
در کتاب درمان متمرکز بر شفقت به زبان ساده راسل کولتس از تجربهٔ خود برای خلاصهسازی موضوعات اصلی درمان متمرکز بر شفقت (CFT) استفاده کرده است. هستهٔ شفقت- مخصوصاً در حوزهٔ رواندرمانی- شجاعت است. راسل، خود روی مشکلات خشم در افراد زندانی کار کرده و رویکردی به CFT را ایجاد کرده است که آن را برنامهٔ قدرت واقعی مینامد. در این برنامه شفقت به عنوان نیرو و شجاعت روی آوردن به رنج خود و دیگران معرفی میشود.
درمان متمرکز بر شفقت در بعضی موارد بسیار پیچیده است: این رویکرد بر اساس فرایندهای بنیادین روانشناختی به خوبی تاییدشدهٔ علمی قرار دارد؛ پس وقتی این کتاب را بر اساس عبارت «به زبان ساده» میخوانید گمان نکنید که راسل میگوید این درمان «ساده» است بلکه او برخی مفاهیم اساسی CFT را به این امید خلاصهوار میگوید که برای شما مفید واقع شود و شاید شما را برای یادگیری بیشتر مشتاقتر کند.
این کتاب راهنمایی شگفتانگیز برای معرفی واقعیتهای سختیها، دشواریها و پیچیدگیهای CFT است اما همچنان که راسل میگوید این اثر لایهها و مبناهایی را به صورتی مستقیم و ساده برای درک CFT میسازد.
برای کسانی که از این رویکرد استفاده میکردند، سخت بود که با انگیزشی صمیمانه افکار مقابلهای را به سوی خود هدایت کنند. این انگیزش بر اساس دغدغهٔ همدلانه برای پرداختن به دلایل عمیقتر مشکلات قرار دارد (انگیزش مشفقانه). بسیاری از بیماران در واقع خود را سرزنش میکنند یا فکر میکنند که لایق شفقت نیستند یا شفقت به نوعی حاکی از ضعف است- یعنی خیلی نرم و لطیف است! بعضی اوقات این افراد از دلایل رنج خود به شدت اجتناب میکنند؛ مثلاً نمیخواهند به تجربهٔ آسیبزایی که زیربنای افسردگی ایشان است بپردازند یا نمیخواهند با این واقعیت روبهرو بشوند که بایستی زندگی خود را تغییر بدهند. شروع پرداختن به این مسائل دشوار شجاعت میخواهد. نکتهٔ دوم این است که این افراد وقتی افکار مقابلهای را در ذهن خود ایجاد میکنند در تولید هیجانات حمایتکننده، مهربان و حاکی از تفاهم و ارزندهسازی مشکل دارند (اقدام مشفقانه).
پس CFT با سعی برای این شروع شد که چگونه میتوان به درمانجویان کمک کرد انگیزش مشفقانه و هیجانات مراقبتمدار در خود تولید کرده و همراه این انگیزش انواع خاصی از تعادل هیجانی را درون ذهن ایجاد کنند. همان طور که راسل میگوید ما از تعریف معیار شفقت: آرزوی صمیمانه برای از بین رفتن رنج، آمادگی برای پرورش «حساسیت به رنج کشیدن خود و دیگران همراه با تعهد جهت تسکین این رنج و پیشگیری از آن» استفاده میکنیم. بخش پیشگیری مهم است چون هدف آموزشی که میدهیم کاهش رنج در حال حاضر و آینده است؛ پس روانشناسی اول شفقت در مورد این است که چطور شروع به بررسی رنج خود کرده و واقعاً شروع به فهمیدن آن بکنیم. همچنان که راسل در این کتاب بیان کرده است در این فرایند به شایستگیهای زیادی همچون اینکه چطور توجه کنیم، چطور با ناراحتی تماس حاصل کنیم، چطور با ناراحتی خود مدارا کنیم و چطور بدون قضاوتگری یا سرزنشگری ناراحتی خود را همدلانه درک کنیم نیاز خواهیم داشت.
درمان متمرکز بر شفقت درمانی یکپارچه است که از بسیاری از راهبردهای مداخلاتی مبتنی بر شواهد استفاده میکند. این راهبردها شامل گفتوگوی سقراطی، اکتشاف هدایتشده، تشخیص رفتارهای ایمنیجویی، تمرکز بر اجتناب و مواجهه، زنجیرهٔ استنباط، ارزیابی مجدد، آزمایشهای رفتاری، توجهآگاهی، آگاهی از بدن/هیجان و آموزش تنفس، تمرین تصویرسازی، حمایت از بلوغ و بسیاری چیزهای دیگر است. با این حال CFT ویژگیهای منحصربه فردی نیز دارد:
- آموزش روانشناختی دربارهٔ مغز «پرحیلهٔ» تکاملیافتهٔ انسان؛
- الگوهای تنظیم عاطفه با تمرکز خاص بر تسهیلگری و سیستم عصبی پاراسمپاتیک؛
- تمرکزی خاص بر کارکردهای پیچیدهٔ انواع خودسرزنشگری و هیجانهای خودآگاه؛ و برجستهسازی تفاوتهای بین انواع مختلف شرم و احساس گناه؛
- ساختن انگیزشها، شایستگیها و هویتهای متمرکز بر شفقت به عنوان سیستمهای تنظیمکنندهٔ درونی؛
- استفاده از هویت خود به عنوان ابزاری سازمان دادن و پرورش دادن انگیزشها و شایستگیهای مشفقانه؛
- کار با ترسها، متوقف ساختن مقاومت در برابر شفقت، احساسات مثبت و مخصوصاً هیجانهای حاکی از پذیرفته شدن.
خواندن کتاب درمان متمرکز بر شفقت به زبان ساده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پزوهشگران حوزهٔ روانشناسی و درمانگران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب درمان متمرکز بر شفقت به زبان ساده
«ما در CFT با تعریف شفقت که هم با لغتنامه و هم دیدگاه دالایی لاما سازگار است شروع میکنیم: حساسیت به رنج به همراه انگیزه برای تسکین آن یا پیشگیری از آن. در بافتار CFT شفقت صرفاً یکی از ارزشهایی نیست که درمانجویان ممکن است بر اساس آن رفتار کنند؛ هرچند شفقت را میتوان به عنوان ارزش راهنمای فعالیتهای زندگی انتخاب کرد (و ما قطعاً چنین انتخابی را تشویق میکنیم). در درجهٔ اوّل، شفقت در CFT نوعی جهتگیری به رنج است و به ما نیروی روی آوردن به رنج و انگیزهٔ مفیدی برای پرداختن به آن و تسکین آن را میدهد. بیایید این تعریف را مقداری بیشتری بشکافیم.
در بافتار شفقت، حساسیت را به عنوان توانایی آگاه شدن از رنج و تمایل به تحت تأثیر آن قرار گرفتن در نظر میگیریم. اگر ذهن ما نامتعادل و به صورت قدرتمندی در تجربهٔ تهدید یا رانه گرفتار شده باشد رنج را فراموش خواهیم کرد. معنی حرفم این نیست که اهمیتی نخواهیم داد بلکه آنقدر روی تهدیدات ادراکشده تمرکز خواهیم کرد یا طوری به جستوجوی اهدافمان خواهیم پرداخت که رنج دیگران و حتی خودمان را دیگر مدنظر قرار نخواهیم داد.
به علاوه اگر درمانجویان ما طوری زندگی میکنند که ذهن و بدنشان تحت تسلط تجربهٔ تهدید باشد، گشودن آغوششان به رنج ممکن است طاقتفرسا باشد. در چنین وضعیتی، میتوانیم بفهمیم که چرا به راهبردهای اجتنابی برای تسیکن ناراحتی شدید خود متوسل میشوند. از دیگر سو اگر اوضاع متعادل باشد، آنگاه در کنار هیجانات تهدید و رانه، توانایی تجربهٔ ایمنی و ظرفیت بهوشیار برای مشاهدهٔ بدون سرکوب هیجانات وجود خواهد داشت و درمانجویان ما میتوانند پی بردن به رنج خود را یاد گرفته و بدون منکوب شدن، با ملایمت تحت تأثیر آن قرار بگیرند. اجتناب میتواند جای خود را به هشیاری مشفقانه، حاکی از تمایل و توجهآگاهی بدهد: الان واقعاً آزردهام. این بحث با همسرم ترسهای من از رها شدن را واقعاً فعال کرده است. چنین حالتی برای من واقعاً سخت و دشوار است. با در نظر گرفتن این امکان، میبینیم که اولین جنبهٔ شفقت که میخواهیم به درمانجویان کمک کنیم تا در خود پرورش بدهد شجاعت هیجانی است؛ تمایل به روی آوردن به احساسات بسیار دشوار و تماس با آنها به منظور کمک به خود برای کار با این تجربهها.
دومین مولفهٔ شفقت شامل انگیزش مشفقانه برای کمک به تسکین رنج و پیشگیری از آن است. با این که ممکن است به نظر بدیهی برسد که وقتی رنج را مشاهده میکنیم حتماً میخواهیم به تسکین آن کمک کنیم اما همیشه و مخصوصاً برای درمانجویانی که پیشینهای مملو از شرم و خودسرزنشگری دارند این طور نیست. برای چنین درمانجویانی مشاهدهٔ درد و کشمکشی که دارند ممکن است پیشایندی برای حمله به خود باشد جون این تجربهها را به عنوان شاهد بیشتری برای این انگاره در نظر میگیرند که من عیب و ایرادی دارم؛ که بد، معیوب یا بیارزش هستند. دیگر درمانجویان ممکن است با چنان تجربههای آمیخته شده و در نشخوار فکری و چرخههای تفکر و هیجان مبتنی بر تهدید گرفتار شده و نتوانند از این تجارب جدا شده و به این بیاندیشند که چه کاری میتوانند دربارهٔ درد خود انجام بدهند.
اینجا دوباره اهمیت کمک به درمانجویان برای برقراری رابطهٔ غیرشرمگینانه با تجربهشان، مشاهدهٔ بهوشِ بروز پاسخهای تهدید و ارتباط با احساس ایمنی را میبینیم. وقتی چنین اتفاقی میافتد راه برای استدلال مشفقانه باز میشود چون افکار نشخوارگرانهای همچون نمیتوانم تحملش کنم جای خود را به سؤالات مشفقانهای چون برای پرداختن به این تجربهٔ دشوار چهچیزی میتواند برایم مفید باشد؟ میدهد. به علاوه اگر به درمانجویان برای حفظ این انگیزه جهت روی آوردن به رنج و کار با آن کمک کنیم، همچنین نیاز داریم به ایشان یاری برسانیم این اعتماد به نفس را در خود پرورش بدهند که میتوانند درگیر اقدام مفیدی بشوند؛ اعتماد به نفسی که ریشه در خزانهٔ مهارتهای مفید برای کار با درد زندگی دارد. ما بایستی به ایشان ابزار، راهبردها و تمرینهایی بدهیم که مفید باشند.»
حجم
۴۸۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه
حجم
۴۸۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۸۴ صفحه
نظرات کاربران
کتاب خوبیه مخصوصا برای متخصصان روانشناسی و مشاوره