کتاب مغز
معرفی کتاب مغز
کتاب مغز؛ آنچه همگان باید بدانند نوشتهٔ گری ال. ونک و ترجمهٔ پریسا بخشنده و شاهد زندیه راد است و نشر نویسه پارسی آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب مغز
مغز، یکی از مهمترین اعضای بدن ماست و بیگمان شناخت این اندام و سازوکار آن میتواند در نگهداری بهترش به ما کمک کند. برای همین است که تاکنون کتابهای متعددی برای آشنایی با این عضو پیچیده و شگفتانگیز بدن ما نوشته شده است و این تعدد آثار بیش از هر چیز اهمیت سالم نگهداشتن مغز را نشان میدهد. کتاب مغز؛ آنچه همگان باید بدانند نیز با همین هدف و به زبانی ساده نوشته شده تا خوانندگان غیرمتخصص نیز بتوانند آگاهی و دانشی مقدماتی دربارۀ مغز خود را با دقیقترین و بهروزترین اطلاعات ممکن به دست آورند.
فصلهای این کتاب به چنین پرسشهایی پاسخ میدهد؛ چگونه مغز تکامل یافته است؟ احساسات چیست؟ توهم چیست؟ چگونه یاد میگیریم؟ رژیم غذایی چه تأثیری روی احساس و تفکرمان دارد؟ پیری با مغزمان چه میکند؟.
همچنین در این کتاب به برخی از بیماریهای عصبی و روانی مانند «آلزایمر»، «پارکینسون» و «افسردگی» پرداخته شده است.
خواندن کتاب مغز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مطالعهٔ این کتاب را به همه افراد غیرمتخصص و همچنین متخصصان بهویژه به دانشجویان و علاقهمندان به رشتههای مختلف علوم شناختی ازجمله روانشناسی، علوم اعصاب، پزشکی و نیز زبانشناسی توصیه میکنیم.
بخشی از کتاب مغز
«خاطرهٔ آخرین تولدتان با ترکیبی پیچیده از اتفاقات حسی آغاز میشود که شامل طیف وسیعی از بوها، صحنهها، طعمها، صداها و عواطف است؛ ابتدا، مناطق خاصی از مغز که وظیفهٔ پردازش هر یک از این ورودیهای حسی را دارد، این تجربهها را پردازش میکند. سپس تجربههای حسی به ساختاری بهنام هیپوکامپ، که در لُب گیجگاهی مغز قرار دارد، هدایت میشود. این قسمت از مغز نزدیک گوشمان قرار دارد. هیپوکامپ برای ایجاد خاطراتِ مملو از احساسات بهصورت منسجم و روشن، وظیفهٔ اتصال عناصر مختلف حسی در مغز را برعهده دارد.
علاوه بر این، خاطرات اغلب برچسبِ زمانیِ خاص خود را دریافت میکنند. بیایید با مثالی از خاطرهٔ شما از آخرین تولدتان شروع کنیم. ابتدا، هیپوکامپ تمام جنبههای حسیِ مربوط به این رویداد را جمعآوری میکند و برخی پردازشهای اولیه را روی این عناصر حسی در قالب ساختاری عصبشناختی انجام میدهد که هنوز کاملاً شناخته نشده است. پس از اینکه این مرحلهٔ اولیه کامل شد؛ همهٔ اجزای مربوط به خاطرهٔ آخرین تولدتان بهطور گسترده در مناطق مختلفی از مغز توزیع میشود. خاطرات حسی ابتدا در منطقهای از کورتکس ذخیره میشوند که مختص پردازش آن حس خاص است، منطقهای برای دیدن، منطقهای برای شنیدن و منطقهای برای بوییدن. بنابراین اجزای خاطرهٔ یک رویداد از زندگیاتان در سرتاسر مغز ذخیره میشوند.
خاطراتمان چیزی فراتر از حسهایمان است، یعنی عواطف ما در لحظهٔ وقوع آنها را نیز شامل میشود (برای مثال در آن لحظه خوشحال بودهایم یا ناراحت). اینها همزمان در مناطقی از مغز ذخیره میشود که مربوط به خاطرات عاطفی هستند (در فصل بعد از این مناطق مغز بیشتر خواهیم گفت). درنهایت، تجربه پیچیدهٔ حسی و عاطفی تولدمان در بسیاری از نواحی مغز ذخیره میشوند؛ پس خاطرات فقط در یک مکان خاص از مغز ذخیره نمیشوند. با ذخیره شدن اطلاعات در مناطق مختلفی از مغز، احتمال خیلی کمی وجود دارد که حافظهٔ غنیِ ما از آخرین تولدمان با گذر زمان یا بر اثر آسیب از بین برود. با گذشت زمانِ زیادی از جشن تولدمان، ممکن است قادر به یادآوری همهٔ جنبههای آن نباشیم اما همیشه میتوانیم بیشتر جنبههای احساسی اصلی آن روز را به خاطر بیاوریم.
ما از هیپوکامپ برای بهخاطر آوردن رویدادهای گذشته، موضوعات، افراد و مکانهای آشنا و همچنین برای ساختن آیندههای ممکن استفاده میکنیم. مگر آینده هر کس با گذشته او چقدر تفاوت دارد؟ برای بسیاری از ما، بخش اعظمی از زندگیامان -«فردا»- فقط یک نسخه ساده از دیروز است، با همان افراد و همان مکانهای مشابه. برخی خاطرات، برجستهتر از بقیه هستند؛ درواقع، ممکن است آرزو داشته باشیم بعضی از خاطراتمان را فراموش کنیم. خاطرات برجسته معمولاً جنبههای احساسیِ قویتری دارند. بهطور متوسط، خانمها خاطرات احساسی روشنتری نسبت به آقایان ذخیره میکنند، خصوصاً اگر آن خاطرات جنبههای احساسی منفی بیشتری داشته باشند. روانشناسان معتقدند دلیل این موضوع آن است که خانمها بیشتر تمایل دارند در «خاطرات تجربههای منفی زندگیاشان» زندگی کنند، بنابراین بیشتر از آقایان در معرض افسردگی قرار میگیرند. خاطراتی که از اتفاقهای بسیار ناخوشایند شکل میگیرند، میتوانند به اختلال اضطراب پساترومایی منجر شوند، اختلالی که شیوع آن در خانمها دو برابر آقایان است.»
حجم
۷۸۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۷۸۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
نظرات کاربران
من خودم روان شناس هستم ترجمه این کتاب روان ایت اما برخی اصطلاحات روانشناسی آن وقتی به فارسی برگرداندند اشتباه است یا منظور کلمه ی اصلی را نمی رساند
کتاب در ۵ فصل ارائه شده که ۴ فصل اول مربوط به بخش هایی است که درمورد احساسات صحبت می کند درفصل آخر توضیح بسیار روانی ساده ای ساختار های مغز کار آنها چیست. هنگام خواندن کتاب به چیز های جالبی
بسیار عالی و مفید
پاسخ خیلی از پرسشهایی که ابتدا داشتم نگرفتم ولی این کتاب پرسشهای جدیدی پیش پایم گذاشت.
از بین چند کتابی که راجع مغز خوندم از همه مفیدتر و کارامدتر بود. حتما فرصت داشته باشم بار دیگه میخونمش
کتاب خوبیه