کتاب فیزیک اگزیستانسیال

کتاب فیزیک اگزیستانسیال نوشتهٔ زابینه هوسنفلدر و ترجمهٔ عهدیه عبادی است. نشر سایلاو این کتاب را منتشر کرده است.

درباره کتاب فیزیک اگزیستانسیال

کتاب فیزیک اگزیستانسیال حاوی پاسخ‌های یک دانشمند به بزرگ‌ترین پرسش‌های زندگی است: آیا گذشته هنوز وجود دارد؟ آیا جهان هستی برای ما ساخته شده است؟ آیا جهان هستی فکر می‌کند؟ آیا فیزیک، اراده آزاد را رد کرده است؟ آیا ما فقط کیسه‌ای از اتم هستیم؟ آیا نسخه‌های کپی از ما وجود دارد؟ و… فیزیک اگزیستانسیال به به انواع پرسش‌هایی که علم امروز می‌تواند و نمی‌تواند به آن‌ها پاسخ دهد، می‌پردازد.

نه‌تنها ما در حال حاضر قادر به توضیح منشأ کیهان نیستیم، بلکه مشخص نیست که اصلاً در آینده به چنین توضیحی دست پیدا ‌کنیم. این مفهوم که جهان‌های بسیاری درون ذرات وجود دارند و یا ایده خودآگاه بودن جهان هستی درست مثل این ایده که جهان ما یک شبیه‌سازی کامپیوتری است را هنوز نمی‌توان با علم اثبات کرد. از سوی دیگر، نظریه خودآگاه بودن جهان را نیز نمی‌توان به‌طور کامل کنار گذاشت. 

هوسنفلدر برخلاف بسیاری از نویسندگان علمی دیگر، به بررسی آن دست از ایده‌های معنوی می‌پردازد که با فیزیک مدرن و علم سازگار است… شایسته‌ترین حوزهٔ علم که می‌تواند به این پرسش‌ها پاسخ دهد فیزیک است. هوسنفلدر با گسترش حوزهٔ تمرکز خود، به بررسی موضوعات گوناگونی از خدا و معنویت و اراده آزاد تا خودآگاهی جهان، دوگانه‌انگاری، نظریه مه‌بانگ در مورد آغاز کیهان، وجود احتمالی جهان‌های موازی و ایده زندگی ما در یک شبیه‌سازی رایانه‌ای می‌پردازد.

خواندن کتاب فیزیک اگزیستانسیال را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران فیزیک پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب فیزیک اگزیستانسیال

«بااین‌حال، پرسش آن مرد جوان به من فهماند که فیزیکدان‌ها واقعاً چیزهایی می‌دانند. شاید این دانسته‌ها به خودِ خودآگاهی مربوط نباشد، اما به قوانین فیزیکی مربوط است؛ قوانینی که همه‌چیز در جهان- ازجمله شما، من و مادربزرگتان- باید به آن‌ها احترام بگذارند. این‌طور نیست که همه ایده‌ها درباره مرگ و زندگی و منشأ وجود انسان با مبانی فیزیک سازگار باشد اما ما نباید این دانش را با استفاده از نثر نامفهوم در مجلات گمنام و ناشناخته پنهان کنیم.

موضوع فقط ارزشمند بودنِ اشتراک‌گذاری این دانش نیست، بلکه این است که نگه‌داشتن آن برای خودمان پیامدهایی دارد. اگر فیزیکدان‌ها پا پیش نگذارند و آنچه را که فیزیک در مورد شرایط انسان می‌گوید توضیح ندهند، دیگران فرصت را غنیمت شمرده و از اصطلاحات رمزآلود ما برای ترویج شبه‌علم سوءاستفاده خواهند کرد. این‌که درهم‌تنیدگی کوانتومی و انرژی خلأ به پای ثابت توضیحات درمانگران جایگزین، رسانه‌های معنوی و فروشندگان روغن مار تبدیل شده‌اند، تصادفی نیست. اگر دکترای فیزیک نداشته باشید، به‌سختی می‌توانید خزعبلات ما را از دیگران تشخیص دهید.

بااین‌حال، هدف من در اینجا صرفاً افشای ماهیت واقعی شبه‌علم نیست. بلکه می‌خواهم بگویم که برخی از ایده‌های معنوی کاملاً با فیزیک مدرن سازگار هستند و درواقع برخی دیگر، توسط آن تأیید می‌شوند. و چراکه نه؟ این‌که فیزیک در مورد ارتباط ما با جهان هستی چیزی برای گفتن دارد، آن‌قدرها هم شگفت‌آور نیست. علم و دین ریشه‌های یکسانی دارند و حتی امروزه نیز با پرسش‌های مشابهی دست‌به‌گریبان هستند. ما از کجا آمده‌ایم؟ به کجا می‌رویم؟ چقدر می‌توانیم بدانیم؟

وقتی صحبت از چنین پرسش‌هایی می‌شود، باید گفت که فیزیکدان‌ها در قرن گذشته چیزهای زیادی آموخته‌اند. پیشرفت آن‌ها به‌روشنی نشان می‌دهد که مرزهای علم ثابت نیست، بلکه هر چه بیشتر در مورد جهان یاد می‌گیریم، این مرزها جابجا می‌شوند. به همین نسبت، اکنون می‌دانیم که برخی از توضیحات باور-محور که زمانی به معناسازی کمک می‌کردند و آرامش‌بخش بودند، اشتباه هستند. مثلاً این ایده که برخی اشیاء به دلیل بهره‌مندی از ماده‌ای خاص («جرقه حیات»هنری برگسون) زنده هستند، دویست سال پیش کاملاً با واقعیت علمی سازگار بود. اما حالا دیگر نیست.»