دانلود و خرید کتاب حضور ایمی کادی ترجمه سعید زرگریان
تصویر جلد کتاب حضور

کتاب حضور

معرفی کتاب حضور

کتاب حضور نوشتهٔ ایمی کادی و ترجمهٔ سعید زرگریان است و انتشارات آموخته آن را منتشر کرده است. با خواندن این کتاب جسورترینِ خود را به مصاف بزرگ‌ترین مشکلاتتان بفرستید.

درباره کتاب حضور

شاید نتوان انسانی را یافت که مدعی باشد تا به امروز در زندگی هیچ مشکلی نداشته و در آینده نیز با مشکلی مواجه نخواهد شد. هرکسی با هر سن، جنسیت، جایگاه اجتماعی و شغلی، خواه‌ناخواه در مقطعی از زندگی، خود را در گیرودار مشکلات بزرگ یا کوچک می‌یابد؛ از شرکت در آزمونی سرنوشت‌ساز یا مصاحبه‌ای برای استخدام در شغل دل‌خواه گرفته تا حضور در جلسات کاری، حرف‌زدن در جمع، دفاع‌کردن از حق خود یا حتی مشکلات کوچک و روزمره‌ای چون اندکی امید و خوش‌بینی بیشتر و اضطراب و دلهرهٔ کمتر. انسان در این موقعیت‌ها از خدا چه می‌خواهد؟ بله؛ قدرتی که بهترین عملکردش را به نمایش بگذارد و با بیشترین رضایتمندی و کمترین افسوس این موقعیت‌ها را پشت سر بگذارد. اینکه سر بزنگاه و درست در جایی که باید بیشترین تمرکز و اعتمادبه‌نفس را داشته باشد، دست و دلش نلرزد و خود واقعی‌اش باشد. در اینجا شاید کسی ادعا کند همهٔ ما چنین قدرتی را داریم.

آری. درست است. همهٔ ما این قدرت را داریم؛ فقط باید بتوانیم آن را ظاهر یا به‌بیان بهتر، حاضر کنیم.

آنچه کمک می‌کند قدرت بالقوه‌مان را بالفعل کنیم، «حضور» است. حضوری که در اینجا از آن صحبت می‌کنیم و در نام کتاب هم می‌بینید، فقط حضور فیزیکی نیست. اصل و اساس این حضور بودن در لحظه با تمام وجود است؛ حضوری ذهنی و روانی و البته فیزیکی. چنان‌که از عنوان کتاب هم پیداست، این حضور ما را بر آن می‌دارد خویشتن جسور و قدرتمندِ درونمان را درک کنیم و رهسپار مبارزه با مشکلاتمان سازیم. ولی چگونه؟ برای پاسخ به این پرسش باید تا پایان کتاب با ایمی کادی همراه شوید و با بهره‌بردن از تکنیک‌ها و روش‌هایی ساده و در حقیقت با کمک‌گرفتن از تأثیر بدن بر ذهن آن را بیاموزید.

نویسنده می‌کوشد با بیانی شیوا، استفاده از نمونه‌های عینی و اجتناب از نگاهِ بیش از حد علمی به موضوعات، مخاطب را تا پایان کتاب با خود همراه کند و آنچه را خودش و البته دیگران، با بندبند وجودشان احساس کرده‌اند و آموخته‌اند، به ما نیز بیاموزد. در حقیقت علاوه بر استفاده از نمونه‌های واقعی و بهره‌بردن از داده‌ها و تحقیقات علمی، یگانه عاملی که مطالب را تأثیرگذار و باورپذیر می‌کند، مواجههٔ خود نویسنده با شدیدترین مشکلات و ناامیدکننده‌ترین موقعیت‌ها بوده است. او توانسته با استفاده از روش‌هایی که در کتاب به ما آموزش می‌دهد، نه‌تنها بر مشکلات غلبه کند، بلکه به جایگاهی برسد که حتی خودش تصورش را نمی‌کرده است.

خواندن کتاب حضور را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند از پس مشکلات ریز و درشت زندگی‌شان برآیند پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ایمی کادی

ایمی کادی محقق و دانش‌آموختهٔ روان‌شناسی اجتماعی است. او دورهٔ کارشناسی‌ارشد و دکتری‌اش را در دانشگاه پرینستون گذرانده و هم‌اکنون در دانشگاه هاروارد تدریس می‌کند. ایمی کادی را در بیرون از فضای دانشگاه بیشتر برای سخنرانی‌هایش می‌شناسند. مشهورترین کار تحقیقاتی او «ژست قدرت» است. یعنی اگر ما در ظاهر حالت‌های بدنمان را به‌شکل فردی درآوریم که اعتمادبه‌نفس چشمگیری دارد و در موضع قدرت است، فیزیولوژی بدن ما و حتی ترشحات هورمونی ما و در نهایت برداشت ذهنی ما دربارهٔ خودمان تغییر می‌کند. ایمی کادی بر اساس همین پژوهش‌ها و تحقیقات مشابه، در سال ۲۰۱۵ کتاب حضور را نوشت که بایدها و نبایدهای حضور مؤثرتر در جلسات را بررسی می‌کند. این کتاب مهم‌ترین اثر او تا به امروز است.

بخشی از کتاب حضور

«دختربچه که بودم در خانهٔ سنگیِ کوچکی در وسط پارکی ایالتی در شرق ایالت واشنگتن زندگی می‌کردیم. خانه‌ای بر فراز صخره‌ای در ارتفاع بیش از سی‌متریِ رودخانهٔ عظیم کلمبیا که عرض آن بیش از هشتصد متر بود.

در شهری که جمعیتش به‌زور از مرز سیصد نفر می‌گذشت، بچه‌های زیادی نبودند که بتوان با آن‌ها بازی کرد. پس زمانی طولانی را بیرون از خانه می‌گذراندم و تلاش می‌کردم با تمام موجودات دوست شوم. ساعت‌های زیادی را در باغ‌های اطراف خانه‌مان سپری می‌کردم، همه‌جا را می‌کاویدم و با دقت سنگ‌ها را می‌چرخاندم تا حشراتی را که زیرشان زندگی می‌کردند، پیدا کنم. همیشه احساس می‌کردم عاشق موجوداتِ کمترشناخته‌شده‌ام. در آن زمان به حشراتی علاقه داشتم که ظاهرشان شبیه آرمادیلوهای کوچک بود؛ حشراتی گلوله‌ای‌شکل (قرص‌مانند). وجه تسمیهٔ این حشرات را دقیق نمی‌دانم. شاید چون تا به آن‌ها دست می‌زنید به‌شکل توپی کامل و کوچک‌تر از قرص آسپرین درمی‌آیند. دست‌کم نظر من همیشه این بوده است. وقتی یکی از این حشرات را پیدا می‌کردم، با احتیاط آن را برمی‌داشتم و کف دستم که به‌طور کامل بی‌حرکت نگهش داشته بودم، می‌گذاشتم. امیدوار بودم آن‌قدر به من اعتماد داشته باشد که خودش را از هم باز کند؛ ولی حشره به‌ندرت چنین کاری می‌کرد. من هم احساس گناه می‌کردم. می‌دانستم که حشرهٔ کوچک ترسیده است؛ چون منِ بزرگ قدرتمند تلاش می‌کردم با آن کوچولوی ضعیف ارتباطی صمیمانه برقرار کنم. البته که بدنش را تا جای ممکن کوچک می‌کرد تا از خودش محافظت کند. تمام خواسته‌ام این بود در آرامشِ کف دستم به این‌طرف و آن‌طرف بدود و به‌نحوی بداند که می‌تواند به من اعتماد کند؛ خواسته‌ای که انتقال‌دادنش نشدنی بود و هیچ اهمیتی نداشت که چقدر نرم و آرام حرکت می‌کنم.

دفعهٔ بعدی که خیلی جدی به زبان بدن توجه کردم، پس از تصادفم بود؛ چون در زمان تصادف من پشت فرمان نبودم. پس از آن، سرنشین‌بودن در اتومبیل برایم به‌شدت ترسناک شده بود. این اتفاق هنوز هم اعصابم را به هم می‌ریزد؛ ولی اوایل وحشتناک‌تر بود. احساس می‌کردم به‌هیچ‌وجه نمی‌توانم از خودم محافظت کنم. وقتی روی صندلی خودرو می‌نشستم، زانوهایم را تا سینه‌ام بالا می‌آوردم، دست‌هایم را محکم دورشان حلقه می‌کردم و چانه‌ام را بینشان فرومی‌بردم. خودم را حشرهٔ گلوله‌ای‌شکل کوچکی تصور می‌کردم. مهم نبود راننده مطمئن است یا نه. بدنم را به‌شکل توپی تا سرحد ممکن کوچک درمی‌آوردم. مغزم هم هنگ می‌کرد و نمی‌توانستم در گفت‌وگو شرکت کنم. در عوض مراقب تک‌تک مخاطرات ترافیکی ممکن بودم و ذهنم دنده‌های نگرانی و دلهره را یکی‌یکی عوض می‌کرد. گاهی رفتارم خانواده و دوستانم را رنجیده و آزرده‌خاطر می‌کرد. آخر چرا به رانندگی‌شان اعتماد نداشتم؟ نمی‌توانستم جلوی این رفتار را بگیرم. رفتارم غریزی بود. آن‌ها تمام قدرت را داشتند و من سهمی از آن نداشتم. پس باید خودم را برای بدتر از این‌ها آماده می‌کردم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۵۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۵۵۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

قیمت:
۸۸,۰۰۰
۴۴,۰۰۰
۵۰%
تومان