کتاب فریفته تصادف
معرفی کتاب فریفته تصادف
کتاب فریفته تصادف نوشتهٔ نسیم نیکلاس طالب (معاملهگر سابق و تحلیلگر ریسک) و ترجمهٔ نرگس قاسمی است. انتشارات باد این کتاب را که درمورد نقش پنهان شانس در زندگی و بازارها است، روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب فریفته تصادف
کتاب فریفته تصادف، نقش پنهان بخت و اقبال در زندگی و بازارهای کسبوکار را به تصویر کشیده است. گفته شده است که این کتاب مقدمهای شگفتانگیز برای بسیاری از مغالطاتی است که ما انسانها مستعد انجام آنها هستیم. نسیم نیکلاس طالب استدلال قانعکنندهای دارد مبنی بر اینکه ما هرگز نمیتوانیم «کاملاً منطقی» باشیم؛ زیرا به احساسات خود نیاز داریم تا حلقهٔ تصمیمگیری بیپایانی را که هر تصمیم «کاملاً منطقی» شامل میشود، کوتاه کنیم. یکی از موضوعات ثابتی که در کتاب فریفته تصادف به آن پرداخته شده، این است که همهٔ ما از تعصبات گذشته رنج میبریم.
ایده این است که چون آنچه در گذشته اتفاق افتاده، بهزعم ما تنها چیزی است که میتوانست اتفاق بیفتد، پس از آن برای پیشبینی آنچه در آینده رخ میدهد، استفاده میکنیم. فراموش میکنیم که رویدادهای گذشته نیز نقطهٔ اوج موقعیتهای احتمالی بودهاند که به یک طریق حل شده است و نه به طریق دیگر. فراموش میکنیم که این رویدادها میتوانستند به همین راحتی در نتیجهای به همان اندازه محتمل حل شوند (نتیجهای که صرفاً رخ نداده است). طیف مغالطههایی که نسیم نیکلاس طالب در کتاب حاضر به تصویر کشیده، قابلتوجه است. یکی دیگر از چیزهایی که این نویسنده دربارهٔ آن نوشته، سوگیری انتخاب در وبلاگنویسی و بررسی کتاب است.
خواندن کتاب فریفته تصادف را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران مطالعه درمورد نقش پنهان شانس در زندگی و بازارها پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فریفته تصادف
«حواستان به ترافیک لندن باشد!
چند سال بعد از روزی که نرو، جان را در خیابان دیده بود که سیگار میکشد و از ناراحت دیدنِ رقیب، کمی دلش خنک شده بود، بالاخره بدبینی ذاتیاش نتیجه داد. همان زمان که احتمال ۲۸ درصدی مرگ را شکست داد و کاملاً بهبود یافت، موفقیتهای شخصی و حرفهای درخشانی را هم کسب کرد. نرو نهتنها به سطح بالاتری از ثروت دست یافت، بلکه وقتی بقیهٔ حرفهایهای والاستریت به فلاکت افتادند، پول هنگفتی به جیب زد و حتی میتوانست دارایی آنها را با تخفیف خیلی زیادی بخرد. اما او ملک زیادی نخرید و قطعاً دنبال هیچکدام از چیزهایی که والاستریتیها میخرند، نبود. بااینحال، او هم گاهی زیادهروی میکرد.
ترافیک بعدازظهر جمعهٔ لندن افتضاح است. نرو کمکم مجبور شد وقت بیشتری را در ترافیک بگذراند. گیر افتادن در راهبندان برایش دغدغهٔ مهمی شده بود. یک روز پنج ساعت طول کشید تا از دفترش در منطقهٔ سیتی لندن به سمت غرب و ویلایی در کاتزوُلدز برود که بیشتر آخرِ هفتهها را آنجا میگذراند. خستگی و کلافگی شدید از ترافیک او را مجاب کرد که دورهٔ فشردهٔ هدایت هلیکوپتر را در کمبریج شایر بگذراند و گواهینامهٔ پرواز با هلیکوپتر بگیرد. میدانست که احتمالاً آخرِ هفته، مترو بهترین راه برای خارج شدن از شهر است؛ ولی میل شدیدی به ولخرجی داشت. نتیجهٔ دیگر خستگیاش از ترافیک، رفتوبرگشت کمخطر با دوچرخه بین آپارتمانش در کنزینگتون و دفترش در سیتی لندن بود.»
حجم
۳۴۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۳۴۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه