کتاب شناخت درمانی و مشکلات روانی
معرفی کتاب شناخت درمانی و مشکلات روانی
کتاب شناخت درمانی و مشکلات روانی نوشتهٔ آرون تی. بک و ترجمهٔ مهدی قراچه داغی است و انتشارات لیوسا آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب شناخت درمانی و مشکلات روانی
در سالهای اخیر اختلالات عاطفی مورد توجه همگان قرار گرفته است. با این حال عجیب است که در شرایط عمومیت یافتن اختلالات عاطفی و نیز تلاشهای همهجانبه برای تأمین خدمات رواندرمانی برای تودههای مردم، میان دستاندرکاران امور روانی اختلاف نظر شدیدی دربارهٔ ماهیت این اختلالات و طرز درمان آنها وجود دارد. این مکاتب عمده با وجود اختلاف نظر شدید، جملگی در یک زمینهٔ اصولی همرأی هستند: انسانی که با اختلالات عاطفی روبهروست، قربانی نیروهای پنهانی است که بر آنها هیچگونه تسلط ندارد.
مکتب اعصابدرمانی سنتی، مکتب تحلیل روانی و مکتب رفتار درمانی. این سه مکتب عمده، نظر به اینکه معتقدند منبع ناراحتی بیمار خارج از حیطهٔ آگاهی او قرار دارد، برداشتهای ناآگاهانه و خیالات ویژهٔ او را مد نظر قرار میدهند.
اکنون فرض میکنیم که این مکاتب جملگی راه اشتباه میروند. اجازه بدهید برای لحظهای فرض را بر این بگذاریم که آگاهی شخص از عناصری تشکیل میشود که مسبب ناراحتیهای عاطفی و تفکر مخدوشی است که او را به دریافت کمک راغب میکند. فرض کنیم که بیمار میتواند با یاری گرفتن از روشهای منطقی متعددی که در اختیار دارد، با این عناصر مزاحم ذهن خود برخورد کند. اگر این فرضها درست باشند، میتوان با اختلالات عاطفی برخورد دیگری داشت:
انسان در موقعیتی است که میتواند اختلالات روانی خود را تشخیص دهد و در محدودهٔ آگاهی خود نسبت به درمان آنها اقدام کند. او میتواند برداشتهای اشتباه مسبب اختلالات عاطفی خود را به کمک دستگاهی که در مراحل مختلف ساخت آن مشارکت داشته، اصلاح کند.
این فرضیهها روش نسبتاً جدیدی برای برخورد با اختلال عاطفی فراهم میآورند. با وجود این، مبانی فلسفی این روش به هزاران سال پیش و به دوران رواقیون باز میگردد. اعتقاد آنان بر این بود که برداشتهای انسان از حادثه و نه خود حادثه، علت اختلالات عاطفی اوست.
این روش جدید که به شناختدرمانی موسوم است، گرفتاریهای هر شخص را ناشی از خطاهای شناختی میداند و معتقد است که برداشتهای اشتباه هر شخص، ناشی از درک اشتباه او در زمان ایجاد شناخت است. بدون توجه به مبدأ ناراحتی، میتوان به سهولت نسخهای برای درمان نوشت. بیمار به کمک درمانگر، با شناسایی خطاهای فکری جای آنها را با برداشتهای واقعبینانهتر عوض میکند.
استفاده از شناختدرمانی در درمان اختلالات عاطفی، بیمار را به تجربههای زندگیاش نزدیکتر کرده، به او فرصت میدهد رابطهای میان اختلال و انواع سوء تفاهماتی که در دورههای مختلف زندگی خود تجربه کرده است، برقرار سازد.
مطالعات منظم و متعددی که صورت گرفته و میگیرند، به اعتبار و شالودهٔ روانشناسیِ شناختی و شناختدرمانی اشاره دارند.
این طرز برخورد جدید با اختلالات عاطفی، چشمانداز شخص از خود و از مسائلش را تغییر میدهد. بیمار به جای اینکه احساس کند موجودی درمانده و محکوم به تبعیت از واکنشهای بیوشیمیایی و انگیزههای کور و بازتابهای خود به خود و غیر ارادی است، خود را کسی مییابد که میتواند تصورات باطل را شناسایی کرده، برای بازآموزی و اصلاح اندیشههای خود قدم بردارد. او با شناسایی خطاهای اندیشه و اصلاح آنها میتواند زندگی موفقتری برای خود تدارک ببیند.
خواندن کتاب شناخت درمانی و مشکلات روانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران رشتهٔ روانشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شناخت درمانی و مشکلات روانی
«همهٔ ما با انواع علائم و اشاراتی که به ما فرمان کار میدهند و چگونگی احساسمان را مشخص میکنند، آشنا هستیم. پشت چراغ قرمز توقف میکنیم، ورود ممنوعها را در نظر میگیریم، به بدرفتاری اعتراض میکنیم، از تشویق و تحسین شاد و از سرزنش و تحقیر مکدر میشویم، اما از تشکیلات درونی مرتبط با علائم بیرونی اطلاع چندانی نداریم. دستگاه تنظیمکنندهٔ درون ما پیامهای دریافتی را استخراج، طبقهبندی و تفسیر میکند و براساس آن دستورهای اجرایی صادر میکند.
نظام پیچیدهٔ محرک محیطی تنها با موافقت نظام روانیمان میتواند ما را تحت سلطه بگیرد. نظام درونی ما میتواند با نادیده گرفتن علامتهای بیرونی، ارتباط ما را با هر آنچه در اطرافمان میگذرد قطع کند. اختلاف مزمن یا شدید میان نظامهای درونی و بیرونی ممکن است به اختلالات عاطفی منجر شود.
بسیاری از ویژگیهای اختلالات عاطفی اسباب شگفتی میشوند و چون ما اطلاعات کافی نداریم، تصور میکنیم که قوانین عقلسلیم را نقض میکنند. وقتی اطلاعات گمشده تأمین شوند، پژوهنده و درمانگر میتوانند با استفاده از ابزاری که در اختیار دارند، بهسادگی به علت اغلب رفتارهای پیچیده پی ببرند. پی بردن به علل واکنشهای خلاف قاعده، راه مناسبی است که از بسیاری از رفتارهای انسانی پرده برمیدارد. برای توضیح بیشتر به نمونههای زیر توجه کنید:
ـ زنی که در خیابان قدم میزند، ناگهان احساس میکند که بهمیزانی قابلتوجه از خانهاش دور شده است و بلافاصله اضطراب وجودش را فرامیگیرد.
ـ ورزشکاری حرفهای زمانی که سوار بر خودرو از تونل میگذرد، نفسش میگیرد و ضربان قلبش بالا میرود و احساس میکند که تا لحظاتی دیگر خواهد مرد.
ـ وقتی از یک داستانپرداز موفق بابت کارش تعریف کنند، بهشدت متأثر میشود.
واکنشهای عجیبی از این قبیل، بسیاری از مکاتب روانشناسی را به ارائهٔ توضیح و ذکر دلیل تشویق کرده است. مثلاً مکتب تحلیل روانی برای هراسان شدن زنی که از منزلش دور شده است، مفهوم ناخودآگاه را مطرح میکند. دور شدن از منزل میل سرکوبشدهای مانند مورد تجاوز قرار گرفتن را در این زن زنده کرده و این میل به دلیل طبیعت ممنوعش موجب ایجاد اضطراب شده است.»
حجم
۳۸۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۳۸۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه