کتاب شناخت درمانی برای اختلال های شخصیت
معرفی کتاب شناخت درمانی برای اختلال های شخصیت
کتاب شناخت درمانی برای اختلال های شخصیت نوشتهٔ آرون تی. بک و آرتور فریمن و دنیس دی دیویس است و با ترجمهٔ داود کربلایی محمد میگونی (کارشناس ارشد روانشناسی بالینی) و علی اکبر فروغی (عضو گروه روانشناسی بالینی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه) در انتشارات ارجمند منتشر شده است.
درباره کتاب شناخت درمانی برای اختلال های شخصیت
اختلال شخصیت الگوی طولانیمدتی از تجربه درونی و رفتار است که از انتظارات فرهنگی فرد بسیار دور است. این الگو در دو حوزه یا بیشتر از موارد شناخت، عاطفه، عملکرد بینفردی و کنترل تکانه نمایان میشود. به نظر میرسد دو ویژگی مهم این بیماران انعطافناپذیری انطباقی و چرخههای معیوب است. کاربرد شناخت درمانی برای اختلالهای شخصیت در ابتدا خیلی بحثبرانگیز بود، زیرا اعتقاد بر این بود که این بیماران مفروضههای اصلی برای رفتاردرمانی شناختی را میشکنند. این کتاب بهنوعی پاسخی به تمام تردیدهای موجود برای کاربرد شناختدرمانی برای اختلالهای شخصیت است.
کتاب حاضر اولین کتاب شناختدرمانی است که به طور مفصل کاربرد این رویکرد را در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت شرح داده است. در فصلهای اول، سنجش شناختی این اختلالها، اصول کلی کار با این بیماران و تکنیکهای اختصاصی و نیمرخهای شناختی هر اختلال بهتفصیل آمده است. در ادامه، روند درمان هر یک از اختلالها در فصلی مجزا آمده است و برای هر یک از اختلالهای شخصیت دورنمای تاریخی، یافتههای تحقیقی و تجربی، تشخیص افتراقی، مفهومپردازی موردی، رویکرد درمانی، راهبرد مشارکتی، مداخلات اختصاصی، تداوم پیشرفت و نتیجهگیری نهایی بهتفصیل آمده است. مؤلفان کتاب حاضر آرون بک بنیانگذار شناخت درمانی، آرتور فریمن همکار قدیمی او و سایر شناختدرمانگرانی هستند که هر یک در اختلالهای شخصیت خاصی صاحبنظر هستند.
کتابی که در اختیار دارید چاپ سوم است.
خواندن کتاب شناخت درمانی برای اختلال های شخصیت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام فعالان حوزه روانشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شناخت درمانی برای اختلال های شخصیت
«در سالهای اخیر درمانگران رفتاری (لینهان، ۱۹۸۷-۱۹۹۳؛ لینهان، آرمسترانگ، سوآرز، آلمون و هِرد، ۱۹۹۱) و شناختیرفتاری (فلمینگ و پرتزر، ۱۹۹۰؛ فریمن، پرتزر، فلمینگ و سیمون، ۱۹۹۰؛ مکگین و یانگ، ۱۹۹۶، پرتزر و بک، ۱۹۹۶) دست به مفهومپردازی و ایجاد درمانهای شناختیرفتاری برای اختلالهای شخصیت زدهاند. رویکردهای شناختی که در ابتدا برای درمان اختلالهای عاطفی معرفی شد، تحت تأثیر اندیشههای "تحلیلگران ایگو" ازجمله آدلر، هورنای، سالیوان و فرانکل است. گرچه نوآوریهای درمانی آنها از دیدگاه روانکاوی، رادیکالی در نظر گرفته میشد اما درمانگران شناختی در بسیاری از روشها تابع درمانهای بینشی بودند که در درمان از تکنیکهای درونگرانه بهمنظور تغییر شخصیت آشکار بیمار استفاده میکردند (بک، ۱۹۶۷؛ الیس، ۱۹۶۲). بک، الیس و همکارانشان از اولین کسانی بودند که از طیف گستردهای از تکنیکهای رفتاردرمانی از جمله تکالیف خانگی مواجههٔ زنده ساختاریافته استفاده کردند. آنها بهطور مداوم بر تأثیر تکنیکهای شناختی و رفتاری نهتنها بر روی نشانهها بلکه بر طرحوارههای شناختی یا کنترل باورها تأکید داشتند. طرحوارهها دستورالعملی برای هدایت تمرکز، جهتگیری، کیفیت زندگی روزانه و وابستگیهای خاص فراهم میکنند.
نظریهپردازان شناختدرمانی و روانکاوی از لحاظ مفهومی هر دو بر این باور هستند که معمولاً شناسایی و تعدیل مشکلات "محوری" در درمان اختلالهای شخصیت مؤثرتر است. اما این دو رویکرد نگاه متفاوتی در مورد ماهیت این ساختار محوری دارند. در رویکرد روانکاوی ساختار مذکور ناهشیار در نظر گرفته میشود و بهسادگی در دسترس بیمار قرار ندارد.»
حجم
۵٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه
حجم
۵٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه