
کتاب صادق
معرفی کتاب صادق
کتاب صادق نوشتهٔ افسانه گلستانی است. نشر سنجاق این کتاب را بهصورت الکترونیک منتشر کرده است. این کتاب دربردارندهٔ داستانی است از تحول و خودشناسی، روایتگر زندگی فردی که در مواجهه با مشکلات روزمره، راهی برای رهایی مییابد. این کتاب با الهام از چالشهای زندگی معاصر، خواننده را به سفری درونی برای درک بهتر خود و جهان پیرامونش دعوت میکند. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب صادق
جهان پیرامون ما، با تمام پیچیدگیها و ناگفتههایش، مشتاقانه در انتظار توجه عمیقتر ماست تا رازهایش را فاش کند؛ چراکه ما، بهعنوان موجوداتی با توانایی درک و شناخت، مسئولیت کشف این حقایق را بر عهده داریم. امروزه، ما درگیر بحرانهای متعددی هستیم که غلبه بر آنها دشوار به نظر میرسد. از معضل اعتیاد گرفته تا گسست روابط اجتماعی و فشارهای طاقتفرسای اقتصادی، این آشفتگیها زندگی بسیاری را مختل کرده است. برای کسانی که با چنین ناملایمات روحی و روانی دست و پنجه نرم میکنند، اوضاع میتواند به مراتب بدتر شود. تنشهای روزمره، زندگی ما را تحت فشار قرار میدهند و اگر راهکارهای مناسبی برای مدیریت آنها پیدا نکنیم، ناگزیر درگیر وقایع ناخوشایندتری خواهیم شد. خودآگاهی کلید رهایی از این مشکلات و دستیابی به دنیایی بهتر و زیباتر است که همواره آرزویش را داشتهایم. زندگی نیز همچون هر فعالیت دیگری، قوانین و اصولی دارد که باید به درستی آنها را بشناسیم و به کار بگیریم، درست مانند قوانینی که برای انجام هر کار روزمرهٔ خود را ملزم به رعایتشان میدانیم. کتاب صادق داستان مردی است که زندگیاش دچار از هم پاشیدگی شده و راهی برای بهبود اوضاع نمییابد. او فردی است که در برابر ناملایمات زندگی زانو زده و در سرگردانی به سر میبرد. در طول داستان، صادق وارد مسیر جدیدی میشود و با اتفاقات عجیب و غریبی روبرو میگردد. کنجکاوی او را برمیانگیزد تا به دنبال پاسخ این رویدادها باشد. حوادث و ماجراهای داستان او را به سمتی هدایت میکنند که درک عمیقتری از مسائل پیدا کند. او مصمم است تا بیشتر بداند و بهتر بتواند بر مشکلاتش غلبه کند، هرچند که بیثباتیهایی او را وسوسه میکنند تا از ادامه مسیر منصرف شود. به عقیدهٔ نویسنده، افسانه گلستانی، کتاب صادق به همهٔ ما کمک میکند تا شرایط خود را بهتر بشناسیم و راهی شایسته برای زندگی برگزینیم. همهٔ ما شایسته زندگیای خوب، سرشار از آسودگی و آرامش هستیم و خود را لایق توجه خداوند میدانیم که عدالت و راستی را در حق ما تمام کند. این کتاب به نکات بسیار آموزنده و قابل توجهی اشاره دارد که ما را نسبت به گفتار و کردارمان آگاهتر میکند.
نشر سنجاق زیرمجموعهٔ «طاقچه» برای ناشر- مؤلفان است. نشر سنجاق از صفر تا صد انتشار کتاب کنار مؤلفان و مترجمان است و آنها را با ارائهٔ باکیفیت تمام خدمات لازم، پشتیبانی و همراهی میکند. این نشر سفارش انتشار کتاب و اثر در هر حوزهای (داستان و رمان، کتابهای علمی، کتاب شعر، تبدیل پایاننامه به کتاب و…) را میپذیرد. کتابها با این انتشارات، منتشر میشوند، میتوانند بهدست میلیونها مخاطب برسند و نویسنده میتواند با فروش کتابش درآمدی ماهانه کسب کند. این انتشارات برای افرادی است که میخواهند کتاب جدیدی منتشر کنند و برای افرادی است که پیش از این، کتابی منتشر کردهاند و اکنون میخواهند نسخهٔ الکترونیکی آن را منتشر کنند.
خواندن کتاب صادق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به کسانی که در زندگی خود دچار آشفتگی و سردرگمی هستند، افرادی که با مشکلات روحی و روانی دست و پنجه نرم میکنند، کسانی که به دنبال خودآگاهی و رشد فردی هستند، افرادی که در مواجهه با مشکلات زندگی دچار ناامیدی میشوند و علاقهمندان به داستانهای با مضمون تحول و کشف درونی، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صادق
«در اون چند روزی که با شعبان دورهٔ آموزشی رو گذروندم کلی چیز یاد گرفتم که به خواب هم نمیدیدم. ازشیر دوشیدن و طرز تهیه فراوردههای شیری گرفته تا بردن گاو و گوسالهها به مراتع دور و نزدیک. درسام به حدی فشرده بود که به یاد نداشتم درتمام دورهٔ دانشگاهم اینطور کار کرده باشم.
روز موعود فرا رسید و شعبان طرفهای عصر که همهٔ کارهای گله رو انجام داده بودیم با تمام نصایح تموم نشدنیش ما رو به خدایش سپرد تا روزی که به سلامت برگرده. تنهایی عجیبی بهم دست داد. من بودم و کلی مسئولیتهای تازه که به عمرم انجام نداده بودمشون، که اگر کوچکترین غفلتی میکردم کارم ساخته بود. شعبان پر از نیرو، انرژی و امید بود، امید به چی؟ چیزی بود که ازش زیاد سر در نمیاوردم. من به خودم اطمینان نداشتم و مطمئن نبودم که بتونم، اما شعبان میگفت یه جوون محاله نتونه و اگه نمیتونه، خیالات باطل خودشه.
روز اول تا لنگ ظهر خواب بودم. وقتی بیدار شدم گاوها بدون اینکه شیرشون دوشیده شده باشه بدون مراقب به مرتع برای چرا رفته بودن. گوسالهها تو آخورشون گشنه و تشنه مونده بودن. سگها هم منتظر بودن چیزی برای خوردن بهشون بدم. کارها چنان بهم ریخته بود که نمیدونستم ازکجا شروع کنم. اگه شعبان اونجا بود منو بخاطر حماقتم نمیبخشید و سریعا عذر منو میخواست.
سریع دست به کارشدم. اول غذای سگها رو دادم و بعد به دنبال گاوها رفتم که مطمئن باشم جای امنی هستن و بلایی به سرشون نیومده. یه سری از سگها رو با خودم بردم که بتونم سریع گاوها رو پیدا کنم. زمان زیادی طول کشید تا همشون رو در یه ناحیه کنار هم داشته باشم. بدین ترتیب راحتتر میتونستم مراقبشون باشم.»
حجم
۱۶۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۱۶۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه