کتاب دستگاه نظری مارکس
معرفی کتاب دستگاه نظری مارکس
کتاب دستگاه نظری مارکس؛ تفسیرگرایی آلمانی نوشتهٔ ح. ا. تنهایی است و انتشارات اندیشه احسان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب دستگاه نظری مارکس
کتاب دستگاه نظری مارکس نخستین جلد از مجموعه کتابهای «دستگاههای نظری» است. پیش از این چندین نوشته پیرامون دستگاه نظری مارکس بهطور مبسوط در مدرنیتهٔ میانی و درآمدی بر مکاتب و نظریههای جامعهشناسی و بهطور اجمال در جامعهشناسی نظری و جامعهشناسی معرفت و معرفتشناسی نظریه نوشته شده است. این کتاب و مجموعه کتابهای دستگاههای نظری، حاوی آخرین تغییرات، اصلاحات و افزایش و کاهش بخشهای حساس در نظریاتی است که ح. ا. تنهایی انتخاب کرده است.
کتاب دستگاه نظری مارکس حاوی چند نکته است:
۱- آخرین ویرایش ادبی و افزایش و کاهش و بهروزرسانی مطالب نویسنده درباب مارکس
۲- تلفیق تبارشناسیِ هستیشناختی مارکس از فلسفهٔ اپیکور و اسپینوزا
۳- شرح مارکس و انگلس از تجدید نظر مارکس درباب تحول جامعهٔ سرمایهداری از طریق مطالبهگری صنفی و سیاسی در اشکال اتحادیههای کارگری و چانهزنی سیاسی
۴- شرح شیوهٔ تحلیل چنداسلوبی، چند سببی و مفهوم سنخهای آرمانی تاریخی و جامعهشناختی در دستگاه نظری مارکس
۵- همخوانی و تبارشناسیِ پویاییشناختیِ شیوهٔ تحول تاریخی سیستم سرمایهداری به سوسیالیسم در نظریات و جنبش آنارشیسم کمونیستی.
فصلهای این کتاب از این قرار هستند:
فصل یکم: جستار هستیشناسی
فصل دوم: جستار روششناسی
فصل سوم: جستار ایستاییشناسی
فصل چهارم: جستارپویاییشناسی
پیوست: برداشتی از زندگی، عشق و دین
خواندن کتاب دستگاه نظری مارکس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که در باب مارکس و اندیشهٔ او پژوهش میکنند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دستگاه نظری مارکس
«کارل هاینریش مارکس، در سال ۱۸۱۸، همزمان با لوئیس مورگان مردمشناس آمریکایی، در شهری نزدیک به شهر تِرییرِ آلمان که بستر تاریخی انقلاب فرانسه بود، در خانوادهای یهودی بهدنیا آمد. در سال ۱۸۲۴، زمانی که شش ساله بود، پس از غسل تعمید که بنا بر درخواست پدر مسیحی شدهاش انجام گردید، همراه خواهر هشت سالهاش، وارد مدرسهٔ کاتولیکگرایان شد و تحت تربیت و پرورش آموزگاران کاتولیک و کشیش، بهویژه کشیش ژوزف کوپر به تحصیل پرداخت. در سال ۱۸۳۰، هنگامی که دوازده ساله بود وارد دبیرستان شد. کارل در دبیرستان در زمرهٔ دانش آموزان خوب بود، و با توجه به تسلطی که در سه زبان کهن یونانی، لاتین و آلمانی داشت، توانست مطالعات پرثمری را در قلمروهای تاریخ، ادبیات، کتب دینی و فلسفی دنبال کند. او به ریاضیات و فراگیری زبان فرانسه نیز علاقهٔ زیادی داشت. دانش مارکس پیرامون دین، «بهویژه مسیحیت، از پشتوانهٔ استواری برخوردار بود» مارکس از همان ابتدای جوانی فردی باورمند به آرمانهای انسانگرایانه، مسیحیت آزاد و غیر کلیسایی بود. کارل در طول دوران تحصیل با شیوهٔ خشونت بار پلیس در برابر جنبش مطالبهگری روشنفکران روبرو شد و تصویر دولت پرخاشگر در خاطرهاش نقش بست. پس از آن به دلایل متفاوت و انتقادهای مداومیکه بر علیه حاکمیت دولت آلمان و دیگر حکومتهای استثمارگر مطرح میکرد، مارکس هرگز نتوانست در آلمان یا دیگر کشورهایی که به آن مهاجرت میکرد یا پناه میبرد، راحت و بیدردسر زندگی کند. اما سرانجام توانست تحصیلات رسمی و دانشگاهی خود را تا اخذ دکتری در رشتهٔ فلسفه در سال ۱۸۴۱ و در سن ۲۳ سالگی، در آلمان و با حمایت مالی پدرش، در شهرهای بن و برلین بهانجام رساند.
مارکس از معروفترین و شاخصترین روزنامهنگاران آلمانی و فیلسوف اجتماعی دو قرن اخیر، مطالبهگر و منتقد بیعدالتی اجتماعی و دُگمَتیسم فکری، و بهگفتهٔ خودش و انگلس، حتی منتقد مارکسیسم بود، تا جایی که بنا بر اعلام خودش و انگلس هیچگاه مارکسیست نشد. مارکس در برلین به عضویت انجمن هگلیهای چپ، که برونو باوئر از اندیشمندان مذهبی، عضو فعال آن بود، درآمد. دو اندیشمند و استاد دانشگاه معاصر و مؤثر بر کارل، یکی فوئرباخِ ماتریالیست و دیگری همین برونو باوئر، کشیش منتقد و آزادگرا، در این زمان در برابر استبداد دولتی قرارگرفتند، اولی از دانشگاه اخراج و دومی ممنوع التدریس شد. مارکس در سال ۱۸۴۲ سردبیر مجله مخالف دولت، تسایتونگ، شد و یک سال بعد ناگزیر استعفا نمود، و مجله نیز، به دلیل مقالهٔ تند مارکس در باب شرایط دهقانان، توقیف شد. در سال ۱۸۴۳ تبعید شد و به پاریس رفت. در ۱۸۴۴ با انگلس، که در سفری به فرانسه آمده بود، آشنا شد. در ۱۸۴۵ به درخواست دولت آلمان از پاریس تبعید شد و به بروکسل رفت. در ۱۸۴۷ همراه با انگلس به انجمن زیرزمینی اتحادیه کمونیستها پیوست. در ۱۸۴۸ از بروکسلِ بلژیک هم اخراج شد و دوباره به پاریس رفت، سپس به کلنِ آلمان رفت و سردبیری مجلهٔ نیو راینیش تسایتونگ را تا سال ۱۸۴۹ برعهده داشت. در همین سال باز کارل از آلمان اخراج شد و به پاریس رفت و چند ماه بعد باز از پاریس اخراج شد و این بار به لندن رفت، جایی که با کمکهای گونهگون انگلس توانست گذران عمر کند و تا آخر عمر در آنجا در کنار همسر و فرزندان دلبندش زیست کند. در ۱۸۶۴ اولین انترناسیونالیسم کارگری را با همراهی انگلس راهاندازی کرد و در سال ۱۸۷۱، به دنبال سقوط کمون پاریس، تحلیل دیالکتیکی طبیعتگرایانه و استقرایی خود با نام «جنگ داخلی در فرانسه» را منتشر نمود. او در اواخر عمر توانست نمایندگی و خبرنگاری بزرگترین روزنامهٔ آمریکا در اروپا، یعنی نیویورک تریبون، را به دست آورد و درآمدی نسبتاً ثابت هرچند کم پیدا کند؛ شغلی که ارتباطات متلازم و همفراخوان با آن، در چگونگی نگاه او در دههٔ آخر عمرش تأثیرگذار بود.»
حجم
۴۰۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۹۰ صفحه
حجم
۴۰۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۹۰ صفحه