کتاب جاسوسی که سقوط کرد
معرفی کتاب جاسوسی که سقوط کرد
کتاب جاسوسی که سقوط کرد نوشتهٔ آرون برگمان و ترجمهٔ مهدی نوری است و نشر ماهی آن را منتشر کرده است. این کتابْ سرگذشت اشرف مروان، داماد جمال عبدالناصر است.
درباره کتاب جاسوسی که سقوط کرد
اشرف مروان (۲ فوریهٔ ۱۹۴۴ – ۲۷ ژوئن ۲۰۰۷) یک میلیاردر مصری بود. مروان به عنوان جاسوس برای موساد اسرائیل کار میکرد؛ اگرچه برخی ادعا میکنند که او یک مأمور دوگانه بود و برای مصر هم جاسوسی میکرد. برخی جاسوسی برای انگلیس را هم به او نسبت میدهند. او همیشه روابط گرمی با رؤسای جمهور مصر داشت. در سال ۲۰۰۲ مشخص شد که او در سال ۱۹۷۳ و در خلال جنگ یوم کیپور برای موساد جاسوسی کردهاست.
از سال ۱۹۶۹، مروان در دفتر ریاستجمهوری، ابتدا در زمان جمال عبدالناصر و سپس به عنوان دستیار نزدیک جانشین او یعنی رئیسجمهور انور سادات، خدمت کرد.
مروان در ژوئن ۲۰۰۷ تحت شرایط مرموز فوت کرد و از بالکن خانهٔ گرانقیمت خود در لندن سقوط کرد. همسرش موساد را به این ترور متهم کرد.
کتاب جاسوسی که سقوط کرد ماجرای شگفتانگیز و پرفراز و نشیب مردی است که سالها بر تاریخ خاورمیانه سایه گسترد و چهبسا تبعاتش هنوز نیز ادامه داشته باشد. آرون برگمان، نویسندهٔ کتاب حاصر، پرده از راز بزرگ اشرف مروان، داماد جمال عبدالناصر برداشت. این داستان اطلاعاتی-جاسوسی و فرجام غریب آن همواره محل مناقشه بوده است.
خواندن کتاب جاسوسی که سقوط کرد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران و پژوهشگران تاریخ خاورمیانه و همچنین کسانی که به کتابهای جاسوسی علاقه دارند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب جاسوسی که سقوط کرد
«اشرف مروان مردی مصری بود که به حلقهٔ سیاستمداران و دولتمردان کشورش راه یافت و پلههای ترقی را پیمود. او دختر جمال عبدالناصر، رهبر بزرگ جهان عرب و رئیسجمهور مصر از ۱۹۵۴ تا ۱۹۷۰، را به زنی گرفت. پس از درگذشت ناصر در سال ۱۹۷۰، معاونش انور سادات جانشین او شد. سادات اشرف مروان را برکشید و او را به دست راست خود بدل کرد. بدین ترتیب مروان در حساسترین بزنگاههای سیاسی کشور کنار سادات بود و در جلسات مهم او را همراهی میکرد، چه در داخل کشور و چه در سفرهای خارجی، خصوصاً در آستانهٔ جنگ سال ۱۹۷۳ میان اسرائیل و مصر، مشهور به یوم کیپور. او به سبب ارتباط تنگاتنگ با دو رئیسجمهور مصر از حساسترین اسرار سیاسی کشور باخبر میشد.
اما زندگی مروان روی دیگری هم داشت. او در همان زمان که به ناصر و سادات خدمت میکرد، در کسوت جاسوسی بلندپایه به خدمت اسرائیل، این دشمن قسمخوردهٔ مصر، نیز درآمده بود و اطلاعات کشورش را در اختیار موساد، سازمان اطلاعات اسرائیل، میگذاشت.
محمد اشرف ابوالوفا مروان در سال ۱۹۴۴ در قاهره به دنیا آمد، در خانوادهای محترم از طبقهٔ متوسط. پدرش افسر ارتش بود و چهار فرزند داشت. اشرف در دوران تحصیل دانشآموزی بود باهوش و بلندپرواز، سرآمد همگان در علوم طبیعی. پسرک خورهٔ کتاب هم بود. مدام به کتابخانهٔ محلهشان میرفت و کتابی به امانت میگرفت. بعد اغلب کنجی مینشست و در قصههای چهارگوشهٔ عالم غرق میشد. به محض اتمام دورهٔ دبیرستان با نمرات عالی، به جای آنکه به عادت مألوف اغلب نوجوانان مصری در آن روزگار به ارتش بپیوندد، بیدرنگ راهی دانشگاه شد و در رشتهٔ شیمی شروع به تحصیل کرد. در سال ۱۹۶۵، با مدرک مهندسی شیمی به جرگهٔ افسران ارتش پیوست. در همین مقطع بود که زندگی اشرف مروان برای همیشه دگرگون شد: دیدار با مُنا، دختر جمال عبدالناصر، همان و دلباختن به او همان. این دختر سومین و زیباترین دختر رئیسجمهور بود و سه سالی از اشرف کوچکتر.
***
بهرغم این تصمیمات، موساد هنوز جانب احتیاط را نگه میداشت. اسرائیلیها باید اطمینان مییافتند که اشرف مروان جاسوس دوجانبه نیست و قصد فریبشان را ندارد. آنها یک راه مطمئن برای این کار داشتند، مقایسهٔ اطلاعات مروان با جاسوس دیگری که او هم به عمق تشکیلات حکومت مصر نفوذ کرده بود. این جاسوس که از افسران ارتش مصر بود و هویتش هنوز جزو اسرار دولت اسرائیل به شمار میرود، زیر نظر موساد فعالیت نمیکرد، بلکه کارفرمایش سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل بود.
او اطلاعات بسیار ارزشمندی در اختیار مقامهای اسرائیلی گذاشته بود، خصوصاً دربارهٔ جبههٔ جنوبی مصر، گرچه خدماتش به این محدود نمیشد و مسائل کلیتری را هم دربرمیگرفت. باری، موساد با دقتِ تمام اطلاعات این دو جاسوس مصری را با هم سنجید و به این نتیجه رسید که میتوان به اشرف مروان اعتماد کرد. آری، بخت بیدار به آنها رو کرده بود و این مسئله در سال ۱۹۷۱ بهوضوح به اثبات رسید.»
حجم
۹۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
حجم
۹۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
نظرات کاربران
بسیار بسیار عالی من این کتاب رو خریداری کردم و خوندم وای از طاقچه هم تشکر میکنم چون این کتاب رو برای مطالعه گذاشتن
کتاب مربوط به سال های ۱۹۷۰ و جنگ های اسرائیل با اعراب و نقش موثر فردی به نام اشرف مروان داستان جاسوسی و پر رمز و راز که شاید حتی تا آخر هم متوجه اصل و واقعیت ماجرا نشوید! از خواندنش خسته