دانلود و خرید کتاب استینک و نبرد نهایی کشتی انگشتی مگان مک دونالد ترجمه ریحانه جعفری
تصویر جلد کتاب استینک و نبرد نهایی کشتی انگشتی

کتاب استینک و نبرد نهایی کشتی انگشتی

معرفی کتاب استینک و نبرد نهایی کشتی انگشتی

کتاب استینک و نبرد نهایی کشتی انگشتی نوشتهٔ مگان مک دونالد با ترجمهٔ ریحانه جعفری در نشر افق منتشر شده است.

درباره کتاب استینک و نبرد نهایی کشتی انگشتی

جودی دمدمی و برادرش استینک دو تا از مشهورترین شخصیت‌های داستانی کودکان هستند. کتاب‌های جودی دربارهٔ ماجراهای دختری است که دردسر درست می‌کند و کتاب‌های استینک هم ماجرای پسربچه‌ای کنجکاو و ماجراجو است که در هر جلد کتاب یک داستان تازه می‌سازد.

کتاب استینک و نبرد نهایی کشتی انگشتی یکی از کتاب‌های جذاب استینک است.

خواندن کتاب استینک و نبرد نهایی کشتی انگشتی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کودکان علاقه‌مند به داستان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره مگان مک دونالد

مگان مک‌ دونالد متولد فوریهٔ ۱۹۵۹ در ایالت ویرجینیا است. او مدرک فوق‌لیسانس کتابداری از دانشگاه پیتسبورگ دارد و نوشتن را از ۱۰سالگی در مدرسه شروع کرده است. مشهورترین مجموعه داستان‌ او مجموعه داستان‌ «ماجراهای جودی دمدمی و برادرش استینک» است.

بخشی از کتاب استینک و نبرد نهایی کشتی انگشتی

«استینک زُل زده بود به پاکت‌‌نامه‌های مُهر‌شده‌ی خیلی محرمانه‌ی روی میز خانم د. دیگر صبرش تمام شده بود.

روز کارنامه بود!

روز کارنامه بهترین روز تمام سال تحصیلی بود. البته بعد از روز کلاه‌های بانمک و روز لباس خواب!

بالاخره انتظار تمام شد. خانم د. پاکت‌نامه‌ای را داد دست استینک. از آن پاکت‌های جدیدی که یک چیزی مثل پنجره‌ی کوچولوی براق دارند؛ با این نوشته پشت پنجره: برای پدر و مادر جیمز دمدمی.

استینک نفس عمیقی کشید و هوا را پوووفی از دهانش داد بیرون. انگار بوی خودکاری که نمره‌های خوبش را نوشته بود، حس می‌کرد.

خانم د. گفت: «یادتان باشد پاکت را فقط جلوی بابا یا مامان‌تان باز کنید.»

بلافاصله زنگ خورد. استینک پاکت را گذاشت توی پوشه‌ی چهارشنبه. پوشه را گذاشت توی کوله‌اش و از در دوید بیرون.

نتوانست توی سرویس مدرسه طاقت بیاورد. نامه‌ی مُهرشده‌ی خیلی محرمانه‌ را درآورد. وبستر، دوست صمیمی‌اش، گفت: «بهتر است بازش نکنی.»

دوست صمیمی‌ دیگرش سوفی گفت: «بهتر است بازش نکنی.»

استینک گفت: «فقط نگاهش می‌کنم.»

خواهرش جودی گفت: «بگذارش کنار استینک. تا نرسیدیم به خانه اجازه نداری بازش کنی!»

استینک پاکت‌نامه را گرفت جلوی نور. چسباندش به شیشه‌ی اتوبوس. آن ‌وقت گفت: «عالی، عالی، عالی، عالی، عالی! یک‌عالم عالی توی این پاکت است!»»

عرفان
۱۴۰۲/۱۱/۰۵

خیلی خوبه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۵۲,۰۰۰
تومان