کتاب استعاره در غزل بیدل
معرفی کتاب استعاره در غزل بیدل
کتاب استعاره در غزل بیدل نوشتهٔ محمدرضا اکرمی در نشر مرکز چاپ شده است. حکایت صوفی نام اثر دیگری از محمدرضا اکرمی است.
درباره کتاب استعاره در غزل بیدل
کتاب استعاره در غزل بیدل در ۳ بخش تنظیم شده است. بخش اول به تعریف استعاره و سیر آن در شعر فارسی میپردازد. بخش دوم به عوامل ابهام، استعارههای دشوار و نگاه استعاری بیدل اختصاص یافته تا راهی بـرای ورود به شعـر وی بنمایاند. بخـش سوم در نقدی روانشناسانه، انگیزههای بهرهگیری افراطی از محور جانشینی واژگان، استعاره و نماد را در شعر بیدل واکاوی میکند تا ماهیت سلوک، فلسفه و هستیشناسی وی را نشان دهد.
محمدرضا اکرمی دکترای زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه شیراز دریافت کرد و از سال ۱۳۷۶ در دانشگاه آزاد اسلامی مشغول به تدریس است. او تاکنون چندیـن مقاله در زمینههای حافظپژوهی، بیدلشناسی و عرفان نوشته است.
کتاب استعاره در غزل بیدل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران ادبیات و افرادی که مایل به پژوهش در ادبیات کهن فارسی هستند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب استعاره در غزل بیدل
«کاربرد فراوان تمثیل، مدّعا مثل (اسلوب معادله)، تشبیه و استعاره نشان میدهد که بیدل در این زمان به آرایههای بیانی توجه زیادی دارد و ویژگیهای سبک هندی را پذیرفته است. در کنار زندگی خوش و آسودهای که در این دوران در اکبرآباد دارد، اشتیاق دیدار و مصاحبت با شاه قاسم هواللّهی که در اوریسه زندگی میکرد، مایهٔ اندوه وی است. نامهها و مکاتبات پیوسته میان هر دو رد و بدل میشد ولی آرزوی دیدار حاصل نگشت و در سال ۱۰۸۳ هجری بیدل در رویایی متوجه میشود که پیمانهٔ عمر شاه قاسم پر گشته و پس از شش ماه خبر درستی این واقعه به وی میرسد. بیدل در همین سال به دهلی مراجعت کرد ولی در آنجا با دلسردی و افسردگی میزیست تا اینکه در سال ۱۰۸۵ هجری به سوی پنجاب سفر میکند و در مرکز آن، لاهور، عمر میگذراند اما اطلاعات چندانی از آن ایام در دست نیست. سپس از سال ۱۰۸۷ هجری تا ۱۰۸۹ هجری (۱۶۷۶/۷۸ م) در متهورا بهسربرد. علیرغم مساعی مسلمانان حکمفرما، دین اهالی متهورا هندو بود و در آنجا بیدل با برهمنان و زایران ادیان هندی آشنایی بیشتری یافت. از ۱۰۹۲ تا ۱۰۹۴ هجری (۱۶۸۲/۸۳ م) باز بیدل را در دهلی مشاهده میکنیم که مهمان نواب شکراللهخان، حامی وی، است. هنگامی که نواب شکراللهخان برای انجام امور دولتی به سکندرآباد فرستاده میشود، بیدل نیز در سال ۱۰۹۴ هجری به متهورا میرود اما به واسطهٔ اغتشاشات و ناامنی که در متهورا به وقوع پیوست در سال ۱۰۹۶ هجری (۱۶۸۵ م) به سختی از راههای ناامن به دهلی بازمیگردد.
در همین سال، نواب شکراللهخان، داماد عاقلخان راضی، خانهای به مبلغ پنج هزار روپیه در خارج از دروازهٔ دهلی، به درخواست بیدل، برای وی میخرد و بیدل تا پایان عمر در آنجا بهسر میبرد و روزی دو روپیه نیز مقرری دریافت میکند. پس از سال ۱۰۹۹ هجری (۱۶۸۷/۸۸ م) در سفر کوتاهی به میوات به همراهی نواب شکراللهخان ـ که تا پایان عمرش والی آنجا بود ـ مثنوی طور معرفت را به نظم کشید. این مثنوی در دو روز نوشته شد و تقریباً هزار و دویست بیت دارد که به وصف مناظر بیرات (قصبهای در حومهٔ میوات) در موسم باران میپردازد.
عاقلخان راضی در این هنگام والی شاه جهان آباد و ملاقاتهای مستمر هفتگی میان او و بیدل برقرار بود. این ملاقاتها غالباً به مباحث شعر و مسائل تصوف اختصاص داشت. بیدل معمولاً تمام روز را در خانه به انشای اشعار و مطالعهٔ کتب به پایان میرساند. در حوالی شب به دیوانخانهٔ خویش میآمد و در آنجا شاگردان، دوستان و دیگر ملاقاتکنندگان گرد وی جمع میشدند. این مجالس تا نیمههای شب ادامه مییافت و بیدل حکایات و سرگذشتهایی بیان میکرد و در جریان این صحبتها میگفت: «بیایید اکنون به ستایش خداوند بپردازیم.» سپس کلیات خود را میگشود و قرائت میکرد. وی درشتاندام بود و نیروی بدنی فوقالعادهای داشت و روزانه به تمرینهای سخت بدنی مشغول میشد.»
حجم
۲۹۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۲۹۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه