کتاب مفهوم نقد در نهضت های تجددخواه جهان عرب
معرفی کتاب مفهوم نقد در نهضت های تجددخواه جهان عرب
کتاب مفهوم نقد در نهضت های تجددخواه جهان عرب نوشتهٔ ابراهیم الحیدری و ترجمهٔ فاروق نجم الدین است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده کتاب حاضر را با نگاهی به نظریههای مدرنیته و پسامدرنیته نگاشته است.
درباره کتاب مفهوم نقد در نهضت های تجددخواه جهان عرب
ابراهیم الحیدری، نویسندهٔ کتاب مفهوم نقد در نهضت های تجددخواه جهان عرب (النقد بین الحداثۀ و ما بعد الحداثۀ)، از جمله متفکرانی است که در تبیین دلایل ناکامی نهضت تجددخواهی در جهان عرب، بیش از آنکه کوتاهی و تقصیر را به گردن سنتگرایان و دشمنان خارجی بیندازد، دنبال یافتن کاستیهایی است که در عملکرد نیروهای تجددخواه وجود داشته و به بازتولید عقبماندگی در این جوامع انجامیده است. او به نقل از «کنستانتین زریق»، یکی از مشهورترین اندیشمندان ناسیونالیست عرب، بیان کرده است که با کالبدشکافی روند نهضت ملی معلوم میشود که فرایند تشکیل هویتهای قومی، ملی و اجتماعی در جوامع عرب فرایندی بوده است به غایت سست. از سوی دیگر کامل نشدن فرایند تشکیل نهادهای حاکمیتی، جوامع جدید را دچار خلأ نهادهای قانونی نمود و این امر به سلطهٔ مجدد مناسبات پدرسالار در قدرت انجامید. بدینسان میتوان نتیجه گرفت که نیروهای تجددخواه در جهان عرب بیش از آنکه مقهور ساختار سنتی شده باشند، خود در توجیه مناسبات سنتی نقشی فعال ایفا کرده و موجب کندی یا توقف فرایند گذار به سوی تجدد شدهاند. به عقیدهٔ نویسنده در کتاب حاضر خودانتقادی این فرصت را ایجاد میکند تا اختلاف و چندصدایی را تجربه کنیم و از تکرار و تقلید اجتناب ورزیم. مدرنیته هرگز از راههای فرعی و غیرمعمول دستیافتنی نیست. باید شاهراه و دروازهٔ اصلی را جستوجو کنیم و برای این منظور باید از ابزار نقد و خودانتقادی مشعلی بسازیم تا در پرتو آن بتوانیم خطاها و اوهام دروغین را بازبشناسیم و راه معرفت راستین را بیابیم. کتاب حاضر اولینبار در سال ۲۰۱۲ توسط انتشارات «ساقی» در بیروت منتشر شده است.
خواندن کتاب مفهوم نقد در نهضت های تجددخواه جهان عرب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
درباره ابراهیم الحیدری
ابراهیم الحیدری تحصیلات عالی خود را در رشتهٔ جامعهشناسی دانشگاه بغداد آغاز کرد و سپس برای تکمیل تحصیلاتش به آلمان رفت. او کارشناسیارشد خود را از دانشگاه فرانکفورت گرفت و بعدها از دانشگاه برلین به دریافت درجهٔ دکترای فلسفه با گرایش مردمشناسی اجتماعی نائل آمد. تسلط او به زبان آلمانی به او امکان داد تا در تمام آثارش مستقیماً به متون اصلی فیلسوفان و جامعهشناسان آلمانی استناد کند. او پس از فراغت از تحصیل به بغداد بازگشت و به عنوان عضو گروه جامعهشناسی دانشگاه بغداد به تدریس پرداخت. ابراهیم الحیدری از سال ۱۹۸۰ به آلمان رفت و بهعنوان استاد مهمان در آکادمی مردمشناسی اجتماعی دانشگاه برلین غربی مشغول به کار شد. پس ازآن نیز به مدت ۱۱ سال در دانشگاه عنابهٔ الجزایر به تدریس پرداخت. ابراهیم الحیدری تألیفات و مطالعات میدانی زیادی را منتشر ساخته که از جمله میتوان به آثاری همچون «الفتوۀ بین التراث و االحضارۀ المعاصرۀ» (آیین فتوت از سنت تا تمدن معاصر)، «الحضارۀ الانسانیۀ بین التصور الدینی و النظریات الوضعیۀ» (تمدن بشری در پرتو دیدگاه دینی و نظریههای پوزیتیویستی)، «النظام الأبوی و إشکالیۀ الجنس عند العرب (نظام پدرسالار و معضل جنسیتی در بین اعراب) و «تراجیدیا کربلاء، سوسیولوجیا الخطاب الشیعی» (تراژدی کربلا، جامعهشناسی گفتمان شیعی) اشاره کرد.
بخشی از کتاب مفهوم نقد در نهضت های تجددخواه جهان عرب
«عصر نهضت روشنگریِ نخست مشخصاً طی سدهٔ نهم تا سیزدهم میلادی (سوم تا هفتم هجری) رخ داد؛ نهضتی که افزون بر جنبههای فلسفیِ روشنگرانه، به جنبشی اجتماعی نیز تبدیل شد. در آن زمان تضارب آرا تا اندازهٔ زیادی گسترش یافت و زمینه را هم در بُعد مادی و هم در بُعد معنوی، برای رشد عناصر و مؤلفههای تمدنساز فراهم ساخت. فارابی، ابنسینا، ابنرشد، ابنباجه، توحیدی، ابنمسکویه، حلاج و شماری دیگر از متفکران این دوره را میتوان به منزلهٔ پیشقراولان فکری دوران نهضت نخست اسلامی دانست. متون بازمانده از این متفکران نشاندهندهٔ این امر است که آنان عمدتاً گرایشی انسانمدارانه داشتند و مرکزیت خاصی برای مفهوم انسان قائل بودند. پرسشهای نقادانهٔ این متفکران در دو بُعد اجتماعی و فلسفی، افقهای جدیدی را فراراه جامعهٔ اسلامی در آن دوران گشود. افزون بر حوزهٔ فلسفه، حوزهٔ دین و حوزهٔ علوم تجربی، خصوصاً علم نجوم، علم زراعت و علم مناظر و مرایا، تأثیرات ژرفی از این تفکرات گرفت. میتوان گرایش معتزلی را نمونهٔ شاخصِ گرایش نقادانه در حوزهٔ دین دانست. از این منظر، پلورالیسم یا تکثر فرهنگی و همچنین تبادل فرهنگها را میتوان یکی از مهمترین دلایل شکوفایی علمی و فلسفی در این دوران دانست. جنبش تألیف و ترجمهٔ متون علمی و فلسفی از زبانهای یونانی، سریانی و فارسی به زبان عربی، نقش بسزایی در شکلگیری این حرکت داشت. دارالحکمه در بغداد یکی از پرکارترین نهادها در این زمینه بود. بسیاری از کتابهای فلسفی، طبی و نجوم با همکاری اندیشمندانی که با این مرکز همکاری میکردند، ترجمه یا شرح و حاشیهنویسی شد و در بسیاری موارد اطلاعات علمی فراوانی به آنها افزوده شد. بالندگی فرهنگ عربیاسلامیِ آن دوران و تأثیرگذاری آن در سطح جهانی، بیش از هر چیز مدیون همین روند است.
تا پیش از فرارسیدن عصر نوزایی یا رنسانس در اروپا، متفکران اروپایی در حوزهٔ دانش به نوشتههای عربها و مسلمانان رجوع میکردند. روند تبادل فرهنگی حتی پیش از دوران جنگهای صلیبی آغاز شده بود. راهبان مسیحی بسیاری از معارف شرقی و خصوصاً بسیاری از آثار فلسفی و علمی جهان اسلام را به زبان لاتین ترجمه میکردند. ترجمهٔ آثار فارابی، کِندی، ابنسینا و ابنرشد به زبان لاتین، به فرهنگ اروپا کمک کرد تا آن گسست عمیق خود با تمدن یونان را جبران کند و راه را برای بارور شدن فضای اندیشه در اروپا هموار سازد.»
حجم
۸۱۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۷۰ صفحه
حجم
۸۱۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۷۰ صفحه