کتاب ایران صفوی نوزایی امپراتوری ایران
معرفی کتاب ایران صفوی نوزایی امپراتوری ایران
کتاب ایران صفوی نوزایی امپراتوری ایران نوشتهٔ اندرو جی. نیومن و ترجمهٔ عیسی عبدی است. بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب ایران صفوی نوزایی امپراتوری ایران
اندرو جی. نیومن استاد مطالعات اسلامی دانشگاه ادینبورگ انگلستان است که بیشتر بر دوران تکوین تشیع ۱۲ امامی با رویکرد متنی و زمینهای متمرکز است. در این راستا او به دوران طلایی شکلگیری تشیع ۱۲ امامی قرنهای سوم و چهارم توجه خاصی دارد؛ بههمینعلت یکی از آثار خود را با عنوان «حدیث بهمثابهٔ گفتوگوی مدرسهٔ قم و بغداد» که به فارسی ترجمه شده، به این مهم اختصاص داده است.
کتاب ایران صفوی نوزایی امپراتوری ایران به موضوعات و شخصیتهای مهمّ ایران در عصر صفویْ همچون زمینهسازی و بنیانگذاری (اسماعیل اول)، سازمانیابی و تثبیت پادشاهی، جنگ داخلی، چالشهای بزرگ، دگرگونیهای دربار و ارمغان دورهٔ آرامش شاهصفی، شاهعباس دوم، سلطنت شاهسلیمان، پادشاهی سلطانحسین و... پرداخته است.
خواندن کتاب ایران صفوی نوزایی امپراتوری ایران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران تاریخ کهن ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ایران صفوی نوزایی امپراتوری ایران
«"تعدیل منافع: تداوم گفتمان تکثرگرایی صفویان"
چندین رسالهٔ دیوانی در این دوره به نگارش درآمد که دو مورد آنها پس از ۱۱۳۴ ق/۱۷۲۲ م، بهدنبال تصرف اصفهان به دست افغانان تألیف شد. از این رسالهها برمیآید که چه در سطح مرکز و چه در سطح ولایات، یک نظام دیوانسالاری قاعدهمند و بهنسبت پیشرفته وجود داشته است.
با اینحال، دربار صفوی در سراسر دورهٔ سلطنت سلطان حسین و علیرغم چالشهای پیشِ روی مرکز پادشاهی، همچنان پایههای سهگانهٔ خود (شامل ترک، تاجیک و غلام) و همچنین سادگی خود را همچون دوران نه چند دور قرن حفظ کرد. لذا، پنج وزیر در این دوره روی کار آمدند، سید میرزا محمدطاهر تاجیکی در سال ۱۱۰۵ ق/۱۶۹۴ م، به وزارت منصوب شد و تا ۱۱۱۰ ق/۱۶۹۹ م، بر آن منصب ماند. پس از او یک وزیر شاملویی تا ۱۱۱۸ ق/۱۷۰۷ م، وزارت کرد. آنگاه پسر وی، شاه قلیخان زنگنه (وفات:۱۱۲۶ ق/۱۷۱۵ م) به روی کار آمد، پس از او شیخ علیخان کرد و سنیمذهب به وزارت منصوب گردید. پس از او فتحعلیخان تا سال ۱۱۳۲ ق/۱۷۲۰ م، منصب وزارت را عهدهدار شد. سپس یک شاملوی بیگدلی تا هنگام سقوط اصفهان بر منصب وزارت قرار گرفت. سپهسالارهای این دوره از میان گروههای طوایف و اغلب از طایفهٔ شاملو و نیز از میان گروه غلامان برخاستند. مقامات قورچیباشی از لحاظ اصالت نیز به طایفهٔ شاملو و کردهای زنگنه منحصر بود. قوللر آغاسیها پس از فتحعلیخانِ سنیمذهب، هم از میان طوایف و هم از بین غلامان گرجی انتخاب میشدند. چندین نفر نیز از میان سادات تاجیک به مقام <صدر> رسیدند و نوادهٔ خلیفه سلطان، وزیر سابق و همسر مریمبیگم، دختر شاهصفی، به مدت بیستوشش سال در مقام صدر باقی ماند. مناصب مهم دیگر دربار را سران طوایف اشغال میکردند، اما برخی مناصب کلیدی کماکان در دست سادات تاجیکی بود.
دیوانسالاری ولایات بهطرز گستردهای در این دوره در دست سران محلی تاجیک و مخصوصاً سادات که از مرکز خط میگرفتند، باقی ماند، اما ناگفته نماند که بسیاری از سران طوایف در صدر دستگاه دیوانی ولایات حضور داشتند. حضور مداوم طایفهٔ شاملو در سطح مرکز و ولایات نشاندهندهٔ موقعیت برتر آن در میان قزلباشان بود که نخست در زمان شاهعباس اول به عرصه آمدند. ولایات ناگزیر بودند که بهطور رسمی وجوهات نقدی و جنسی به دربار ارسال نمایند و هر کدام در سطح ولایت سپاه را تأمین نمایند و مأموران مختلف که از سوی دربار گماشته میشدند، همچون وزیر را به رسمیت بشناسند؛ تیولداران نیز احتمالاً از سوی دربار به برخی مناصب گماشته میشدند. بااینهمه، گماشتگان محلی ضمن اینکه استقلال خود را از دربار حفظ کرده بودند، بر مناصب کلیدی ولایت نیز نظارت و سیطره داشتند. گذشته از آن، عایدات حاصل از املاک خاصه معمولاً صرف هزینههای محلی میشد ضمن اینکه مساعدتهای مالی دربار نیز میتوانست شامل حال ولایات گردد.
مأموریتهای مختلف نظامی در این دوره کماکان با شرکت سربازان طوایف و غیر آن همچون روال گذشته صورت میگرفت. برای مثال، در ترکیب قشون اعزامی صفویان علیه سپاهیان افغان که در ۱۱۳۴ ق/۱۷۲۲ م، رخ داد، سوارهنظام عرب، سربازان گرجی، غلامان و سوارهنظام طوایف هم حضور داشتند که در رأس آنها وزیر شاملویی، قوللرآغاسی گرجی، حاکمان عربستان (خوزستان) و لرستان، و همچنین رئیس طایفهٔ کهکیلویهٔ قزلباش قرار داشتند.
سیاستهای دربار در برابر برخی ایرانیان مسلمانناشده نسبت به گذشته انعطاف بیشتری پیدا کرد، اما در این دوره همچون دفعات گذشته، مبارزات گسترده و پراکندهای برای تغییر دین ارمنیان و زرتشتیان به اسلام به عمل آمد. به همین خاطر، بهگاهِ تلخکامیهای اقتصادی و ناملایمات گوناگون، تقصیر را گردن اقلیتها میانداختند و آنها را برای مثال در قضیهٔ معروف صدور طلا و نقره، عامل فلاکت اقتصادی کشور میانگاشتند.
با همهٔ این تدابیر، برای نمونه، تاجران ارمنی ثروتمند که کماکان راههای تجاری زمینی کشور بهویژه تجارت ابریشم را در انحصار خود داشتند، در مذاکرات تجارت خارجی هم مورد توجه و حمایت دربار بودند.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۳۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۳۶ صفحه