کتاب تاریخ ایران مدرن
معرفی کتاب تاریخ ایران مدرن
کتاب تاریخ ایران مدرن نوشتهٔ یرواند آبراهامیان و ترجمهٔ محمدابراهیم فتاحی است. نشر نی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب تاریخ ایران مدرن
کتاب تاریخ ایران مدرن با هدف آشنایی مخاطبان با کلیات و روندهای عمدهٔ تاریخ معاصر ایران طی ۲ سدهٔ اخیر تدوین شده است. بر این اساس به جزئیات رویدادها چندان اشاره نشده است. تمرکز اساسی نویسنده ذکر رویدادهای عمدهٔ تاریخی و سپس جمعبندی و تحلیل آنها بوده است؛ بنابراین برای خوانندگانی که در نظر دارند تصویری فراگیر و جامع از روندهای تاریخی سدهٔ اخیر و تحلیل آنها به دست آورند (بهویژه دانشجویان و دیگر علاقهمندان به تاریخ ایران معاصر) سودمند و خواندنی است.
یرواند آبراهامیان در ارزیابی ریشهای تاریخ معاصر ایران مدرن، افزون بر بررسی جامع سدهٔ بیستم، موضوعاتی نظیر اکتشاف نفت، دخالتهای خارجی، نقش دودمان پهلوی و همچنین انقلاب ۱۳۵۷ و زایش جمهوری اسلامی را موردواکاوی دوباره قرار داده است. ایران در این بین تجربیات دیگری را نیز از سر گذرانده است که از جمله میبایست به جنگ با عراق، دگرگونیهای جامعه در ۳ دههٔ اخیر و از همه تازهتر، توسعه و گسترش دولت و مبارزه برای قدرت در میان نخبگان قدیمی، روشنفکران و طبقهٔ متوسط تجاری اشاره کرد.
این نویسنده که یکی از ممتازترین تاریخنویسان ایران کنونی به شمار میرود، در این اثر همزمان با بررسی فرازونشیبهای سیاستهای بینالمللی و منطقهای کشور، با چیرگی هرچه تمامتر مردم ایران را در کانون توجه خود قرار داده است؛ مردمی که طی یک سده تحمل جنگ و انقلاب همچنان به بقای خود ادامه دادهاند. این کتاب در واقع به این مردم و نیز انعطافپذیری آنان همزمان با ظهور این کشور بهمثابهٔ یکی از توانمندترین قدرتهای خاورمیانه، تقدیم شده است.
خواندن کتاب تاریخ ایران مدرن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران تاریخ مدرن ایران پیشنهاد میکنیم.
درباره یرواند آبراهامیان
یرواند آبراهامیان در سال ۱۳۱۹ در تهران به دنیا آمد. او تاریخنگار ایرانی - امریکایی و ایرانیِ ارمنیتبار و استاد ممتاز تاریخ در کالج باروک دانشگاه شهر نیویورک است. او آثار قابلتوجهی دربارهٔ تاریخ معاصر ایران نوشته که کتاب «ایران بین دو انقلاب» از پرآوازهترین آنهاست. در دههٔ ۱۹۷۰ میلادی، آبراهامیان از فعالان و اعضای کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی بود که با حکومت محمدرضا پهلوی مخالف بودند؛ او همچنین در سال ۱۳۵۴ (۱۹۷۶ میلادی) در نیویورک نایبرئیس «کمیتهٔ برای آزادی هنر و اندیشه در ایران (CAIFI)» بهعنوان بخشی از «حزب کارگران سوسیالیست» بود.
بعضی از آثار مکتوب او عبارتند از:
«ایران بین دو انقلاب»، «تاریخ ایران مدرن»، «کودتا»، «اسلام رادیکال: مجاهدین ایرانی»، «خمینیسم (مقالاتی دربارهٔ جمهوری اسلامی)»، «اعترافات شکنجهشدگان، زندانها و ابراز ندامتهای علنی در ایران مدرن»، «مردم در سیاست ایران»، «مقالاتی در جامعهشناسی ایران»، «پارانوید در سیاست ایران؛ از کتاب جستارهایی دربارهٔ تئوری توطئه در ایران»، «آنارشیسم در انقلاب روسیه»، «یک آنارشیست آمریکایی؛ زندگی والترین کلیر».
بخشی از کتاب تاریخ ایران مدرن
«در این باب که اگر چنینوچنان میشد شاید انقلاب به وقوع نمیپیوست، گمانهزنیهای فراوانی شده است: اگر شاه در سرکوب یا کنار آمدن با مخالفان قاطعانهتر عمل میکرد؛ اگر دچار سرطان نبود؛ اگر مشاوران قدرتمند وی همچنان زنده بودند؛ اگر این همه هزینه بهجای تسلیحات پیشرفته نظامی صرف تجهیزات مقابله با تظاهراتکنندگان میشد؛ اگر مقامات ارشد ارتش اندکی حمیت کاری نشان میدادند؛ اگر سازمانهای حقوق بشری موی دماغ شاه نمیشدند؛ اگر سازمان سیا پس از دهه ۱۳۳۰/۱۹۵۰ بهدقت کشور را زیر نظر میگرفت؛ اگر کاخ سفید دیپلماتهایی را که خودسانسوری میکردند نادیده میگرفت و به هشدارهای صریح دانشگاهیان بدبین بهدقت توجه میکرد؛ و اگر در مرحله نهایی، واشنگتن در حمایت از شاه منسجمتر بود، یا برای برقراری ارتباط با (آیتالله) خمینی تلاش نمیکرد. واشنگتن بیدرنگ پس از وقوع انقلاب با این پرسش مواجه شد که «چه کسی بابت از دست رفتن ایران مقصر بود؟» در این مورد، برخی رئیسجمهور کارتر، برخی سازمان سیا و بعضی هم شاه و ژنرالهایش را مقصر دانستند. البته چنین گمانهزنیهایی همانقدر بیمعناست که بگوییم اگر صندلیهای روی عرشه تایتانیک جور دیگری چیده میشدند، این کشتی غولپیکر غرق نمیشد.
فوران انقلاب صرفاً به سبب اشتباهات لحظات آخر نبود. آتشفشان انقلاب ناشی از فشارهای بیش از اندازهای بود که دهههای متمادی در اعماق جامعه ایران انباشته شده بود. شاه در ۱۳۵۶/۱۹۷۷، عملا روی چنین آتشفشانی قرار داشت و تقریباً با همه بخشهای جامعه بیگانه بود. او حکومت خودکامهاش را با مخالفت شدید روشنفکران و طبقه کارگر شهری آغاز کرد. این مخالفت طی سالهای متمادی تشدید و تقویت شد. او در عصر جمهوریخواهی با سلطنت، پادشاهی و پهلویگرایی خودنمایی میکرد و به آنها جلوه میفروخت و در عصر ناسیونالیسم و مخالفت با امپریالیسم، با دخالت مستقیم سازمانهای سیا و MI۶ در سرنگونی دولت مصدق ــ نماد و درواقع بت ناسیونالیسم ایرانی ــ به قدرت رسیده بود. شاه همچنین در عصر بیطرفی، رویکردهای غیرمتعهدانه و جهانسومگرایی را به تمسخر میگرفت. درمقابل خود را پلیس (ژاندارم) امریکا در خلیج فارس میدانست و در موضوعات حساسی همچون فلسطین و ویتنام آشکارا از امریکا جانبداری میکرد. و سرانجام اینکه، شاه در روزگار دموکراسی، درخصوص فضیلتهایی مانند نظم، انضباط، رهبری، پادشاهی و ارتباط شخصی با خداوند، سخنفرسایی میکرد.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
نظرات کاربران
کتاب به بررسی اواخر دوره قاجار و به قدرت رسیدن حکومت پهلوی و سپس جمهوری اسلامی پرداخته. گرچه به جزئیات چندان اشارهای نشده ولی مطالب بسیار جذاب وخوندنی هستن.
برای جمع بندی مختصر تاریخ ۲۰۰ سال اخیر، کتاب بسیار خوبیه
۱.چکیده نویسی