کتاب عکس ۵۱
معرفی کتاب عکس ۵۱
کتاب عکس ۵۱ نمایشنامهای نوشتهٔ آنا زیگلر و ترجمهٔ حمید احیاء است و نشر کرگدن آن را منتشر کرده است. این نمایشنامه اثری تخیلی براساس داستان واقعیِ رقابت در کشف مارپیچ دوگانه در [ساختار مولوکولی دیانای ] در انگلستان بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۳ است.
درباره کتاب عکس ۵۱
عکس ۵۱ برای نخستینبار در سال ۲۰۰۸ در شهر مریلندِ امریکا روی صحنه رفت و در همان سال جایزهٔ STAGE International Script Competition را از آن خود کرد. تئاتر آنسامبل استودیو این اثر را در سال ۲۰۱۰ برای نخستینبار در شهر نیویورک اجرا کرد و در سال ۲۰۱۵ مایکل گراندیج آن را در تئاتر نوئل کووآردِ شهر لندن کارگردانی کرد. با این اجرا عکس ۵۱ جایزهٔ WhatsOnStage را بهعنوان بهترین نمایشنامهٔ اجراشده در لندن دریافت کرد و نیکول کیدمن با ایفای نقش رُزالیند برندهٔ جایزهٔ بهترین بازیگر زن سال ایونینگ استاندارد شد.
عکس ۵۱ را نخستینبار در سال ۲۰۱۱.Dramatists Play Service Inc منتشر کرد. این انتشارات و همچنین انتشارات Oberon نسخهای تازهتر از این اثر را در سال ۲۰۱۵ منتشر کردند.
عکس ۵۱ عنوان تصویرِ پرتوی ایکس از بلور دیانای است که رُزالیند فرانکلین و همکارِ دانشجویش ریموند گازلینگ در سال ۱۹۵۲ در کینگز کالج لندن گرفتند. این تصویر سهمی حیاتی در کشف ساختار دیانای داشت و کمک بزرگی به جیمز واتسُن، دانشمند امریکایی، و فرانسیس کریک، دانشمند انگلیسی، در کشف و ساخت مدل مولکولی دیانای کرد. این دو، همراه با موریس ویلکینز، دانشمند انگلیسی، به دلیل کشف ساختار دیانای موفق به دریافت جایزهٔ نوبل در سال ۱۹۶۲ شدند. نمایشنامهٔ حاضر به نقشی که رُزالیند فرانکلین در این کشف داشته و نادیده گرفتهشدن این سهم در دنیای مردانهٔ علم میپردازد.
این نمایشنامه دربرگیرندهٔ چند شکل گوناگون داستانگویی است: گونهای از همسرایی وجود دارد که در آن شخصیتهای مرد در بسترِ آینده رویدادهای تاریخی گذشته را روایت میکنند؛ نوعی مجادلهٔ لفظی وجود دارد که مردها بر سر اینکه یک لحظه یا یک واقعه درواقع چگونه اتفاق افتاده با یکدیگر بحثوجدل میکنند؛ صحنههایی واقعگرا بین آدمهای نمایش هست که باید با حس زمان حال بازی شود؛ و فضایی رؤیایی نیز وجود دارد که در درون خود «چه میشد اگر»ها را حمل میکند، فضایی که مشخصاً در قلب رُزالیند و ویلکینز جای دارد.
خواندن کتاب عکس ۵۱ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران نمایشنامههای مدرن پیشنهاد میکنیم.
درباره آنا زیگلر
آنا زیگلر شاعر و نمایشنامهنویس معاصر امریکایی است. او در سال ۱۹۷۹ در شهر نیویورک به دنیا آمده، در دانشگاه ییل ادبیات انگلیسی خوانده و مدرک کارشناسیارشد خود را در رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشگاه نیویورک دریافت کرده است.
از سال ۲۰۰۷ تا به حال بیش از ده نمایشنامه از او اجرا و منتشر شده که مهمترین آنها عکس ۵۱ است.
بخشی از کتاب عکس ۵۱
«رزالیند: داستان از این قرار بود. ما نامرئی رو مرئی کردیم. تونستیم اتم رو ببینیم؛ نهتنها ببینیم؛ بلکه دستکاریش کنیم، جابهجاش کنیم. چه قدرتی پیدا کرده بودیم. مثل این بود که ابزارمون بخشی از بدنمون شده بود. میتونستیم همهچیز رو ببینیم. واقعاً ببینیم - بهجز البته، گاهی وقتها، اون چیزی که درست جلوی چشممون بود. وقتی بچه بودم، شکل [های هندسی ] میکشیدم. شکلهایی که رو هم سوار میشدن و تو هم میرفتن، مثل نمودارهای وِن پدر و مادرم میگفتن، "رزالیند، قشنگتر نیست اگه آدم بکِشی؟ نمیخوای خانوادهمونو بکِشی؟ هاپوی کوچولومونو؟" گوشم بدهکار نبود. طرح ریزترین اَشکال تکرارشونده رو میکشیدم. مغزم پر بود از طرح ریزترین اَشکال تکرارشونده.
ویلکینز: آره، یادم میاد - لندن زمستان بسیار سردی داشت، ژانویهٔ ۱۹۵۱.
رزالیند: و وقتی برای اولینبار تونستم از دوربین بابام استفاده کنم، رفتم بیرون و چهارتا برگ پیدا کردم. اونها رو بهشکلی دقیق روی لبهٔ پیادهرو گذاشتم. اما عکسی که گرفتم عکس برگها نبود. میدونین، هیچچیزی فقط یه چیز نیست. عکس دنیا بود، نقشهٔ رودها و سلسلهکوهها در تکرار بینهایتشون. وقتی به بابام گفتم میخوام دانشمند بشم، گفت، "آهان، که اینطور." ... بعد گفت، "نه."
ویلکینز: و همزمان در پاریس -
واتسن: بسّه دیگه ویلکینز! بازهم؟
ویلکینز: رزالیند فرانکلین داشت تو پاریس چمدانهاش رو میبست و خداحافظی میکرد.
واتسن: بهت قول میدم آخرش همونجوری تموم میشه.
ویلکینز: (توجهی نمیکند.) براش تو آزمایشگاه مرکزی [پاریس] جشن گرفته بودن. همه تا دیروقت مونده بودن، مینوشیدن و داستان تعریف میکردن و ازش میخواستن که نره.
کریک: (به تماشاگران) اما اون تازه یه بورس تحقیقاتی از کینگز کالج لندن گرفته بود و کسی هم فرصت کار کردن تو این دانشگاه رو از دست نمیداد - بهخصوص اینکه احتمالش بود بتونه تو رشتهٔ ژنتیک کار کنه- ( کسپر وارد میشود.)
کسپر: رشتهای که بینهایت ... . چی بگم ... بینهایت فرصت در اختیار آدم میذاشت. که میشد امکان تحقق خواستهای شخصی و حرفهای رو توش دید.
ویلکینز: (به کسپر - بهتندی) شما اینجا چی کار میکنی؟
گازلینگ: بنابراین [رزالیند] نامهای مؤدبانه نوشت و ابزار موردنیازش رو درخواست کرد.
رزالیند: (خشک و رسمی نامهای مینویسد.) پیش از هر چیز به یک تیوب [یا محفظهٔ] مولّد اشعهٔ ایکس نیازمندم - و همچنین دوربین مخصوصی که دمای داخل آن را بتوان بهگونهای دقیق کنترل کرد؛ چراکه در غیر این صورت هنگام ظهور محلول تغییر کیفیت خواهد داد و شما آقای دکتر ویلکینز، شما هم مثل من میدانید که به دردی نخواهد خورد. در خاتمه اگر ممکن است زمان انجام این سفارش را به اطلاع من برسانید تا بتوانم در صورت لزوم تغییراتی جزئی در آن درخواست کنم. با احترام و ارادت، دکتر رزالیند فرانکلین.
ویلکینز: دوشیزه فرانکلین عزیز، شما کاملاً ... شما لطف دارید. ولی باید خدمت شما متذکر شوم که ما - که ما در کینگز کالج بسیار جدی هستیم. درواقع آنقدر جدی هستیم و آنقدر مایلایم که بهقول معروف پیشتاز باشیم، که کلاً حیطهٔ دیگری را برای تحقیقات شما در نظر گرفتهایم.»
حجم
۲۱۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۲۱۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه