کتاب اثر سایه
معرفی کتاب اثر سایه
خلاصهکتاب اثر سایه نوشتهٔ دبی فورد و ترجمهٔ رضا اردلان است و شنیدار آن را منتشر کرده است. با خواندن این کتاب به قدرت پنهان درون پی میبرید و آن را کشف میکنید.
درباره خلاصهکتاب اثر سایه
برای قرارگرفتن در نور، باید به دل تاریکی بروید.
شناخت کامل انسان مانند پا گذاشتن به یک قصر بزرگ است؛ قصری که راهروهای پیچدرپیچ، سراها و اتاقهای بسیاری دارد. در این خلاصهکتاب قرار است فانوسی در دست بگیریم و به تمام اتاقها و کنجهای این قصر سرک بکشیم. گاهی لازم است بعضی کنجها را گردگیری کنیم و اسباب و اثاثیه آن را از نو بچینیم. در حین این کار خاطرات، تصاویر و افکار زیادی را که مربوط به خودمان است و تا حالا آنها را ندیده بودیم، کشف خواهیم کرد.
تصور کنید یکی از اتاقهای قصر شما، تالار آیینه است. به آنجا میروید و خودتان را تماشا میکنید. چنانچه در یک اتاق پوشیده از آیینه قرار بگیرید، دیگر خبری از سایه نخواهد بود.
سایه اصطلاحی است که روانشناس معروف گوستاو یونگ، به بخشهای تاریک و مطرود آدمی داده است. طبق این رویکرد، ما آن دسته از ویژگیهایی را که از نظر دیگران منفی هستند در خود سرکوب میکنیم. در حقیقت سایهها نمیگذارند ما با تمام وجود خود زندگی کنیم.
در خلاصهکتاب «اثر سایه» نوشتهٔ دبی فورد متوجه میشویم که چه مواقعی در حال تقویت سایه هستیم. بسیاری از افراد از وجود سایه بیاطلاع هستند؛ آنها در بیخبری کامل، روزبهروز سایهٔ خود را بزرگتر میکنند تا وقتی که دیگر هیچ نوری به درونشان راه پیدا نمیکند. هدف کتاب «اثر سایه»، جلوگیری از رسیدن هرکسی به این مرحله است، چراکه برای داشتن یک زندگی سالم و سعادتمند میبایست یکسره در نور باشیم.
خواندن خلاصهکتاب اثر سایه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند با سایهٔ وجودشان آشنا شوند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از خلاصهکتاب اثر سایه
«یونگ فقط سایه را به ما معرفی نکرد، بلکه کار بزرگتر او این بود که انسان را متوجه اشتراک خود با دیگران کرد. برای اینکه به پرسش «من کیستم؟» جواب دهیم، لازم است سؤال دیگری از خودمان بپرسیم: «ما کیستیم؟»
از نظر یونگ، هر کسی در ارتباط با دیگران یک «خود» خلق میکند. نوع بشر تنها مخلوقی است که میتواند یک «خود» خلق کند. ما بدون «خود» به دنیا میآییم و سپس شروع به ساختن خودمان میکنیم. ما خودمان را در تنهایی نمیسازیم، بلکه در ارتباط با دیگران و جهان ساخته میشویم. به همین علت هر یک از ما نمیتوانیم بگوییم که از ریشههایی متفاوت ساخته شدهایم. در واقع انسان برای اینکه شکل بگیرد، خود را با دیگران به اشتراک میگذارد.
حالا که متوجه «خود» شدهایم، باید گفت که ما همواره در تلاش برای پایدار کردن خود هستیم. بحرانهای روحی و جسمی، شخصی و جمعی تنها یک چیز را نشانه میگیرند و آن «خود» است. یک ضربالمثل قدیمی میگوید: «روح خم میشود، ولی هرگز نمیشکند!» و این بزرگترین شانسی است که داریم.
فروید روانشناس معروف، با مطالعهٔ روان آدمی آن را به دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم کرد و ناخودآگاه را گنجینه تمام چیزهایی دانست که مربوط به «خود» هر کسی است، اما یونگ شاگرد فروید، نظر دیگری داشت؛ او معتقد بود ناخودآگاه انسان، یک مسئله فردی و مربوط به «من» نیست، بلکه ناخودآگاه درباره «ما» است. او اینگونه توضیح میدهد که ریشهٔ تمام افکار و انگیزههای هر فرد، به نسلهای قبلی بشر مربوط میشود؛ به عبارتی ناخودآگاه انسان در طول تاریخ شکل گرفته است. بنابراین ما صاحب یک «ناخودآگاه جمعی» هستیم.»
حجم
۲۰٫۶ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۱ صفحه
حجم
۲۰٫۶ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۱ صفحه