دانلود و خرید کتاب به دلم برات شده طیبه مزینانی
تصویر جلد کتاب به دلم برات شده

کتاب به دلم برات شده

معرفی کتاب به دلم برات شده

کتاب به دلم برات شده نوشتهٔ طیبه مزینانی در انتشارات به نشر منتشر شده است. این کتاب روایت داستانی از زندگی شهید علی اصغر حسین‌پور ازغدی است.

درباره کتاب به دلم برات شده 

علی‌اصغر حسین‌پور در ۶ تیرماه سال ۱۳۴۴ هجری شمسی متولد شد با شروع جنگ تحمیلی به‌عنوان یک رزمنده مخلص در عملیات‌های مختلفی از جمله رمضان، والفجر ۸، کربلای ۴ و ۵ شرکت کرد و در عملیات کربلای ۴ از ناحیهٔ استخوان کتف مجروح شد و به مشهد انتقال یافت که پس از حدود ۲۵ روز استراحت و عملی که در ناحیه استخوان کتف انجام داد دوباره به‌سوی جبهه رفت و بالاخره در شامگاه شنبه ۲۷ دی‌ماه ۱۳۶۴ دعوت حق را لبیک گفته و شهید شد. کتاب به دلم برات شده روایت زندگی این شهید بزرگوار است.

خواندن کتاب به دلم برات شده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به شناخت زندگی شهدا پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب به دلم برات شده

«ازغد، روستایی است اطراف مشهد که به کهن‌بودن و زیبایی محیطش شُهره بوده و هست. کهن‌بودنش سند و مدرک دارد؛ سندش هم این است که روی در و دیوار مقبره‌های بسیار قدیمی روستا، چیزهایی نوشته شده که نشانهٔ دیرینگی دوهزارسالهٔ آن است. از همین تاریخچهٔ محیطی می‌توانید بفهمید که ساکنان ازغد هم تاریخچه‌ای دوهزارساله دارند.

مسلمانیِ ازغدی‌ها تاریخ دیرینه‌ای دارد. برای این موضوع هم سند داریم. مسجد تاریخی ازغد که سال ۸۳۱ هجری قمری ساخته شده، یکی از این اسناد است. اگرچه به مرور زمان، بخش‌هایی از ایوان، سقف و نرده‌های آن، رو به خرابی گذاشته‌است، هنوز سرِ پا مانده و بنایش کاملاً مشخص است. از بچّگی، یک صحنه از این مسجد به یادم مانده بود؛ آن هم اینکه درِ چوبی بزرگ و سنگینی داشت که همیشه باز بود و اگر ده نفر به طور هم‌زمان تلاش می‌کردند، نمی‌توانستند دو لنگهٔ در را ببندند. من که هیچ؛ حتّی پدربزرگ‌های ما می‌گفتند این درها سال‌های سال است که بسته نشده‌اند اما نمی‌دانم چطور و با چه ترفندی، همان دو لنگه درِ مسجد را چند سال پیش به سرقت بردند.

آقای محمدباقر قالیباف که خودش متولّد حوالی ازغد است، اهمیّت زیادی برای آثار باستانی منطقه قائل بود. جریان را به گوشش رساندند. آن سال، فرماندهی نیروی انتظامی را به عهده داشت. دستور مستقیم داد که به هر نحو شده، پیگیر مسئله باشند و اجازه ندهند آن آثار باستانی را از کشور خارج کنند. مدّتی بعد، خبر دادند که اموال به‌سرقت‌رفته، زیر یکی از پل‌های مشهد پیدا شده‌است.

پس از این ماجرا، دولت، بودجه‌ای برای مرمّت مسجد پرداخت کرد و تعدادی از کارشناسان امور باستانی، مشغول مرمّت بنای آن شدند. خلاصه اینکه سرقت آن دو لنگه در، بهانه‌ای شد که در سال‌های اخیر، عدّهٔ زیادی از مردم به دیدن این مسجد کهن و زیبا بیایند و بازار گردشگری ازغد، رونق بگیرد.

خانوادهٔ من اصالتاً ازغدی بودند. یک خواهر و یک برادر داشتم که همگی‌مان توی همین روستا به دنیا آمده بودیم و زندگی می‌کردیم. چهارساله بودم که مادرم بیمار شد و به رحمت خدا رفت. مدّتی بعد، پدرم تجدید فراش کرد؛ ما هم بارمان را بستیم و به مشهد مهاجرت کردیم.

مشهد، آن زمان، شهری کوچک و کم‌جمعیّت بود و عدّهٔ زیادی از روستاها و شهرهای اطراف به آنجا مهاجرت کرده بودند. اکثر جمعیّت مشهد از همین مهاجران تشکیل می‌شد که به صورت طایفه‌ای زندگی می‌کردند. طایفهٔ ازغدی‌ها در منطقهٔ قدیمی نوغان که مشهور به تهِ‌پُل‌محلّه بود، سکونت داشتند. ما هم برای اینکه غریبی آزارمان ندهد و به دردسر نیفتیم، یک‌راست رفتیم همان‌جا و به جمع آشنایانمان اضافه شدیم.

همان سال‌ها بود که اُمّ‌البنین را نشانم دادند و من هم، دیده و ندیده، پسندیدم. چیزی نگذشت که خانواده‌ام، «بله» را از خانوادهٔ او گرفتند و ما شدیم زن و شوهر؛ بعد هم رفتیم زیر یک سقف و زندگی‌مان را شروع کردیم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
۶,۰۰۰
۷۰%
تومان