کتاب مشکور
معرفی کتاب مشکور
کتاب مشکور نوشتهٔ سعید تشکری است و به نشر آن را منتشر کرده است. این رمان دربارهٔ وقایع دوران امامت امام کاظم (ع) و امام رضا (ع) است.
درباره کتاب مشکور
رمان مشکور از جمله آثار زندهیاد سعید تشکری نویسنده، پژوهشگر، منتقد و مدرس ادبیات داستانی و دینی کشور است که پیش از درگذشت، آن را نوشته بود.
این رمان دربارهٔ وقایع دوران امامت امام کاظم (ع) و امام رضا (ع) است. شخصیت اصلی رمان یونس بن عبدالرحمن از رجال فرزانه و سرآمد در علم حدیث است که محضر امام باقر (ع) و امام صادق (ع) را درک و از امام کاظم (ع) و امام رضا (ع) روایت کرده است.
یونس بن عبدالرحمن همچنین وکیل امام رضا (ع) بوده و از او به عنوان فقیهترین و مبرزترین شاگرد امام، همواره یاد میشود.
در این رمان مخاطب با مهمترین وقایع ۳۵ سال امامت موسی بن جعفر (ع) آشنا میشود.
گفتی است کتابهای غریب قریب، آبیها، موقف، اوسنه گوهرشاد، هشت قصه، مردمان قصه کنند، قصههای آمین از دیگر آثار زنده یاد سعید تشکری است که در بهنشر منتشر شده است.
خواندن کتاب مشکور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران رمانهای مذهبی و تاریخی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مشکور
«وهیببنعمرو در چاه است. همه رفتهاند و او مانده. خود را نزدیک به چهل روز است که در این چاه ویل اسیر کرده و شده همدم مورچه و مار و عقرب. این را خود خواسته. چهل روز وعده گذاشته تا خودش را، راهش را و آنچه را برایش مقدر شده، دریابد و بیابد. قرعه بهنام او افتاده. از میان تمام یاران، این وهیب بود که انتخاب شده بود، اما این را که چرا او و چگونه شد تا برای این کار خطیر انتخاب شد، نه وهیب میدانست و نه آن کسی که خبر را آورده بود.
چاه سرد بود و تاریک. سر به دیواره نمناک و خاکین تکیه داد و با خود واگویه کرد: «چرا من؟» این را پرسیده بود، همان روز که یاران جعفرصادق(ع) دور هم جمع شده بودند و همه میخواستند بدانند چه کسی انتخاب شده و پیام جعفربنمحمد(ع)به یارانش چیست.
یونسبنعبدالرحمن داخل شد. همه دورتادور اتاق نشسته بودند و دوبهدو مشغول صحبت بودند. وهیب اما با کسی حرف نمیزد. توی دلش رخت میشستند انگار. میدانست خبری غریب انتظارش را میکشد. دلش بیقرار بود. انگار هاتفی از دور نام او را برده و او زودتر از همه شنیده بود که چه خواهد شد. این را همان دم که یونس همه را امر به سکوت کرد فهمید. چشمانش به دهان یونس خیره ماند. منتظر شنیدن یک نام بود؛ نام خودش؛ که شنید؛ وهیببنعمرو. همهٔ چشمها بهسوی صاحب نام چرخید و زبانها به یک صدا درآمد: «وهیب؟» آری، وهیب؛ وهیب زیبا و دانا و زیرک، اما با این همه فراست چرا او انتخاب شد؟»
حجم
۱۶۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه
حجم
۱۶۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه