دانلود و خرید کتاب داستان سی گوسفند مریم روستا
تصویر جلد کتاب داستان سی گوسفند

کتاب داستان سی گوسفند

نویسنده:مریم روستا
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب داستان سی گوسفند

کتاب داستان سی گوسفند نوشتهٔ مریم روستا برداشتی آزاد از سیمرغ عطار نیشابوری است که انتشارات فرنام منتشر کرده است.

درباره کتاب داستان سی گوسفند

داستان کتاب داستان سی گوسفند روایت ۳۰ گوسفند نر است که در یک مزرعه زندگی می‌کنند. آن‌ها تمام وقتشان را به سیگارکشیدن و خوش‌گذرانی می‌گذارند و اجازه نمی‌دهند هیچ گوسفند ماده‌ای وارد مزرعه شود. رئیس مزرعه هم بدون اینکه آن‌ها بدانند آماده‌شان می‌کند تا چاق شوند و آن‌ها را بکشد. یک بار یکی از گوسفندها دربارهٔ جایی به اسم پارادایز صحبت می‌کند. جایی که بهشت گوسفندها است و همه می‌توانند در آن خوشبخت باشند. بعضی از گوسفندها تصمیم می‌گیرند راهی سفری به پارادایز شوند.

خواندن کتاب داستان سی گوسفند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب داستان سی گوسفند

«گوسفندان اطراف یک رینگ بوکس که دو گوسفند مشغول مشت‌زنی بودند جمع می‌شدند. داور آن دو را از هم جدا می‌کرد، اخطار می‌داد و گوسفندان به شدت تشویق می‌کردند. شرط‌بندی ممنوع بود؛ و هیچ گوسفند ماده‌ای اجازه تماشا نداشت.

همیشه چند گوسفند که روی نیمکت مزرعه لم داده بودند و سیگار می‌کشیدند، دیده می‌شد.

آن‌ها از کار اشتباه خود لذت می‌بردند و بیشتر و بیشتر دود به حلق خود می‌دادند.

گوسفندان دوست داشتند در نبود گوسفندان ماده شطرنج بازی کنند و خوش باشند. ولی آن‌ها گوسفندان معتقدی بودند. آن‌ها فقط نوشیدنی مجاز می‌خوردند! مارپله بازی می‌کردند و از این‌که پولی نداشتند تا ببازند خوشحال بودند! مزرعه آن‌ها پر از مردانگی بود و کسی برای گوسفندان ماده دلش تنگ نمی‌شد. چون شنیده بودند که گوسفندان ماده خیلی غُرغُر می‌کنند و مُخل آسایش هستند.

گوسفندان باهم کشتی می‌گرفتند و همدیگر را تشویق می‌کردند و هورا می‌کشیدند و داد می‌کشیدند UP-UP و از این‌که گوسفند ماده‌ای نیست تا جیغ بکشد: ساکت، ساکت! سرخوش بودند.

تعدادی از گوسفندان با لباس قرمز و پرچم و سوت قرمز و تعدادی گوسفند با لباس آبی و پرچم و سوت آبی دور تلویزیون مزرعه‌دار جمع می‌شدند و فریاد می‌زدند: "برو، برو، بزن؛ گل بزن!"

و از این‌که کسی صدای آن‌ها را نمی‌شنید تعجب می‌کردند! بالاخره فوتبال قرمز، آبی، رو نگاه می‌کردند و بعضی وقت‌ها سوت می‌کشیدند و داد می‌کشیدند:goal

روی سردر مزرعه تصویر چند گوسفند نر به همراه یک گوسفند ماده که با خط قرمز روی آن ضربدر کشیده شده است می‌باشد. روی سردر این مزرعه به زبان گوسفندی نوشته شده بود:

"هر جا گوسفند ماده نباشد همان‌جا بهشت است!"

در کافه، گوسفندان مشغول بازی‌اند و به موسیقی گوش می‌دهند.

تا این‌که بالاخره یک شب بالای سر من یعنی (عمانوییل‌بن) یکی از گوسفندان جوان مزرعه یک لامپ ترکید!

همهمه و شلوغی کافه به سکوت تبدیل می‌شود و همه به طرف بن نگاه می‌کنند.

بن: "بچه‌ها شنیدید که در شمال یک مزرعه است به اسم پارادایز!

می‌گویند آنجا بهشت گوسفندان است. هر گوسفندی به آنجا برود برای همیشه زنده می‌ماند. آنجا نه مریضی هست نه درد و نه غصه؛ تازه می‌شود آنجا در کنار گوسفندان ماده زندگی مستقلی شکل داد."

- "هر جا گوسفند ماده نباشد همان‌جا بهشته، یادت رفت؟!" گوسفندها می‌خندند.

-"گوسفند ماده یعنی چی؟!"»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲ صفحه

حجم

۷۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۲ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان