دانلود و خرید کتاب عشق اتمی جنی فیلدز ترجمه معصومه سلطان آبادی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب عشق اتمی اثر جنی فیلدز

کتاب عشق اتمی

نویسنده:جنی فیلدز
ویراستار:گودرز پایکوب
دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۸از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب عشق اتمی

کتاب عشق اتمی نوشتهٔ جنی فیلدز و ترجمهٔ معصومه سلطان آبادی است. نشر کتاب کوله پشتی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. عنوان دیگر این اثر «عشق. شهوت. خیانت. انتخاب او می‌تواند ملتی را نجات دهد.» است.

درباره کتاب عشق اتمی

کتاب عشق اتمی را نویسنده‌ای نوشته است که می‌گوید همیشه دلش می‌خواسته کتابی دربارهٔ یک زن دانشمند بنویسد.

مادر جنی فیلدز هم از جملهٔ این زنان بود. او در دانشگاه شیکاگو بیوشیمی خوانده بود و در دوران جنگ جهانی دوم، در دانشگاه مانده بود تا روی تحقیقات سرطانی مهمی کار کند. ولی طبق عرف آن زمان، وقتی ازدواج کرد، همه‌جا می‌شنید که هیچ مرد شایسته‌ای، زنش را «مجبور» به کار نمی‌کند، به‌ویژه در حیطهٔ مردانه‌ای مثل علم. به‌همین‌خاطر، مادرش شغلش را ترک کرد تا فقط یک «همسر» باشد. ولی به‌شدت دلتنگ علم بود. به‌همین‌دلیل هم علم‌ودانش، در آشپزی، نظافت و مراقبت‌های بهداشتی از خانوده جریان پیدا کرد. این زن همه‌چیز را وزن می‌کرد، اندازه می‌گرفت، لحاظ می‌کرد، فرضیه می‌داد و در نهایت در بیمارستان محلی برای انجام تست‌های سرطان، به‌صورت رایگان، داوطلب شد.

رمان عشق اتمی را فرزند چنین مادری نوشته است.

خواندن کتاب عشق اتمی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جنی فیلدز

جین فیلدز موفق به دریافت جایزهٔ MFA از کارگاه نویسندگی خلاق شده است. او نویسندهٔ رمان‌های «ساحل لیلی»، «گذر از معبر بروکلین»، «قرون وسطی» و «عصر تمایل» است. این نویسنده در شیکاگو به دنیا آمده و مادرش که دانش‌آموختهٔ دانشگاه شیکاگو در رشتهٔ بیوشیمی در دههٔ ۱۹۵۰ است، الهام‌بخش او بوده است. رمان عشق اتمی هم از نوشته‌های جنی فیلدز است.

بخش‌هایی از کتاب عشق اتمی

««متأسفم، امروز نمی‌تونم.» رزالیند دلش می‌خواست به ویور بگوید هرگز تا ده قدمی‌اش هم نیاید. اگر فقط بحث امنیت خودش بود، حتماً همین را می‌گفت، به‌خصوص بعد از اتفاقی که در سخنرانی دیشب افتاده بود. رزالیند ردیف آخر نشسته بود و دعا می‌کرد با همکاران قدیمی‌اش روبه‌رو نشود. اما وقتی سام استون۱۰۱، یکی از همکاران سابقش را دید که همان ردیف را برای نشستن انتخاب کرده، قلبش فروریخت. فقط دو صندلی با او فاصله داشت. رزالیند در صندلی‌اش فرو رفته بود و سعی می‌کرد دیده نشود. همکارش را در سه سال گذشته ندیده بود. امیدوار بود که حتی اگر همکارش او را ببیند، نشناسد. اما اواسط سخنرانی، نگاه خیرهٔ او را روی خود حس کرده بود. بعد از پایان سخنرانی، استون به‌سمت او آمد، بازویش را گرفت و با نگاهی دلسوزانه گفت: «رزالیند عزیز، چه خوب که دیدمت. ما هنوزم دلمون برات تنگ می‌شه. رک بخوام بگم، نگرانیم برات، هم من، هم هیلبری۱۰۲ و اگنو۱۰۳.» سه سال گذشته بود و آنها هنوز نگران بودند. انگار انتظار داشتند بشنوند رزالیند از تیمارستان مرخص شده! با این آبرویی که از او رفته بود، چقدر احمق بود اگر اجازه می‌داد ویور دوباره به زندگی‌اش برگردد.

بااین‌حال تحت‌تأثیر حرف‌های شیدلو قرار گرفته بود. نگران بود که چه اتفاقی پشت پردهٔ آهنی۱۰۴ در جریان است که نباید به کوچک‌ترین اطلاعات اضافه‌تری دست یابند؟ رزالیند به ساخت بمب اتم کمک کرده بود، آیا وظیفه‌اش نبود که از ساخت بمب بدتری جلوگیری کند؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۲۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

حجم

۳۲۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

قیمت:
۵۷,۵۰۰
تومان