دانلود و خرید کتاب الفبای یاسمن نزار قبانی ترجمه یاسمن مجتبایی
تصویر جلد کتاب الفبای یاسمن

کتاب الفبای یاسمن

نویسنده:نزار قبانی
انتشارات:انتشارات نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب الفبای یاسمن

کتاب الفبای یاسمن نوشتهٔ نزار قبانی است که با ترجمهٔ یاسمن مجتبایی منتشر شده است. این کتاب را شاعر کمی پیش از مرگش در سنت توماس لندن سروده است. 

درباره کتاب الفبای یاسمن

نزار قبانی شاعری دمشقی است که با شعرهای عاشقانه‌اش مشهور است و زن و عشق موضوع اصلی شعرهای او هستند. مشهور است که او در شعر عرب هویت تازه‌ای به زن داد.

کتاب الفبای یاسمن مجموعه اشعار او است که چند ماه قبل از درگذشتش و در زمان بیماری و عزلت‌نشینی سرود، او در بستر بیماری هم دست از سرودن برنداشته تا جایی که گاهی اوقات ابیاتش را روی برگه‌های کوچک نسخه‌های دارو می‌نوشت. 

خواندن کتاب الفبای یاسمن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به آثار نزار قبانی پیشنهاد می‌کنیم. 

درباره نزار قبانی

نزار قبانی در ۲۱ مارس ۱۹۲۳ در دمشق، پایتخت سوریه، به دنیا آمد. او را می‌توان پرنفوذترین شاعر عرب و از سرآمدان ادبیات ملل دانست. او را «شاعر زن و عشق» لقب داده‌اند.

شعرهای نزار قبانی اغلب ساده، روان و مربوط به عشق زمینی هستند. او شعرهایی با درون‌مایه‌های سیاسی - اجتماعی نیز سروده است.

بخشی از آثار نزار قبانی عبارت‌اند از:

«باران یعنی تو برمی‌گردی» (۱۳۸۴)، «بیروت، عشق و باران» (۱۳۸۴)، «عشق پشت چراغ قرمز نمی‌ماند» (۱۳۸۶)، «نزار قبانی، عاشقانه‌سرای بی‌همتا» (۱۳۹۳)، «داستان من و شعر» (۱۳۵۶)، «بلقیس و عاشقانه‌های دیگر» (۱۳۸۰)، «در بندر آبی چشمانت» (۱۳۸۳)، «تا سبز شوم از عشق» (۱۳۸۴)، «صد نامه‌ی عاشقانه» (۱۳۸۸)، «گنجشک‌ها ویزا نمی‌خواهند» (۱۳۹۲)، «ماهرانه بازی کردم؛ این هم کلیدهایم» (۱۳۹۳)، «عشق ما روی آب راه می‌رود» (۱۳۹۴)، «کوچ پنجره‌ها» (۱۳۹۷)، «به بیروت با عشق» (۱۳۹۷)، «قصاید خشم‌‌برانگیز و دمشق» (۱۳۸۴)، «دوستت دارم امضای من است» (۱۳۹۸)

از مترجمان آثار این شاعر معاصر می‌توان به حمید رحمانی، مهدی سرحدی، موسی بیدج، یغما گلرویی، اصغر علی کرمی، رضا طاهری، موسی اسوار، رضا عامری، احمد پوری و ایاد فیلی اشاره کرد.

نزار قبانی در ۳۰ اوریل ۱۹۹۸ درگذشت.

بخشی از کتاب الفبای یاسمن

«سخن از سخن به ستوه آمد

حرفی برایم نمانده که بگویم

حرفی برایم نمانده که بگویم

سخن از سخن به ستوه آمد

نخل ها در حدقه چشمانمان جان سپردند

لبانم از چوب هستند

چشمانم خسته است و

طبل ها... دیگر برای سینه به صدا در نمی‌یایند

*************

حرفی برایم نمانده که بگویم

برف در باغمان می بارد

از احساساتمان می بارد

از انگشتانمان می بارد

در جام هایمان می‌بارد

و در شراب

و در تخت خواب

ولی آیا جایگزینی هم برایش هست؟

*************

حرفی برایم نمانده که بگویم

شریانهای شعر خشکیدند

و دوران افسردگی و عاشقی به سرآمد

و زندگی زیبا به پایان رسید

*************

شعر تنهایم گذاشت

دیگر نه از بحر بسیط خبری هست و نه از بحر خفیف

و طویل

عشق نیز تنهایم گذاشت

دیگر نه مهتابی هست

نه شب زنده داری

و نه سایه ساری

*************

حرفی برایم نمانده که بگویم

نه سوارانی در میدان مانده اند

و نه اسبانی

عشقبازی سخت دشوار است

و رسیدن به گنج هایت فرض محال

این سینه مرا به قتل می‌رساند

و ادعا می کند خودش به قتل رسیده است

موج مرا بالا می‌برد.... و مانند گاو خشمگینی... پرتم می‌کند

پس به کدامین سو رو کنم؟

چه چیزی از اسب عشق باقی خواهد ماند

آنگاه که شیهه بمیرد؟»

معرفی نویسنده
عکس نزار قبانی
نزار قبانی
سوریه‌ای | تولد ۱۹۲۳ - درگذشت ۱۹۹۸

نزار قبانی در ۲۱ مارس سال ۱۹۲۳ در شهر دمشق، پایتخت سوریه، چشم به جهان گشود. نزار دومین فرزند از یک خانواده‌ی پرجمعیت، با پدری فلسطینی‌الاصل و مادری سوری بود. او که تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه‌ی ملی علمی دمشق گذرانده بود، پس از کسب گواهی‌نامه‌ی اول ادبی آن مدرسه در سن هجده ‌سالگی، تحصیلات خود را در رشته‌ی حقوق دانشگاه دمشق آغاز کرد و با این‌که علاقه چندانی به رشته‌ی حقوق نداشت، اما به‌ناچار آن را با اخذ درجه‌ی کارشناسی به پایان رساند. او پس از اتمام تحصیلات، به جای پرداختن به حرفه‌ی وکالت، برآن شد تا به هیأت دیپلماتیک سفارت سوریه در قاهره بپیوندد و در پی این تصمیم، چندین سال در سفارتخانه‌ها‌ی کشورش در ترکیه، انگلیس، لبنان و اسپانیا مشغول به کار شد. 

نظری برای کتاب ثبت نشده است
از گل هامان عطر و بویی نمی‌رسد اشکی در چشمانمان حلقه نمی‌زند ریشه هامان از دست رفته اند چقدر در احساساتمان سقوط کرده ایم
هدی✌
حرف دروغی از من نخواهی شنید برایم سخت است بخواهم به وجدانم خیانت کنم
هدی✌
من اشک هایی هستم شبحی از سرزمین شعر که هیچ کس نمی داند در کجای سواحل چشمانم می ریزند
هدی✌
من در برابر هیچ حکومتی جز حکومت خداوند سر خم نکردم.
هدی✌
از من نپرس که کیستم؟ من همان سرخپوستی هستم که مزارعش را غارت کردند فرهنگش را به تاراج بردند تمدنش را به یغما بردند لذا نه استخوان هایی از او بجا ماند و نه گوشت و پوستی
یاسمن مرادی
من از سرزمینی هستم که تکه تکه شد و مانند پودر پخش شد نه به پروردگاری معتقدیم و نه به توحیدی قبایل با کمال میل به یکدیگر یورش می‌برند و مرزها، مرزها را می درند
یاسمن مرادی
من از ملتی هستم که مانند یک نی همیشه آبستن یک ملیون شاعر است تمام کودکانمان شعر می گویند گنجشکان و تپه ها و خرمن ها نیز ما به یک ملیون خروس نیاز نداریم ما نیازمند یک ملیون انقلابی هستیم زمین در هر قرن تنها یک شاعر بیرون می دهد شعر ها مثل سیگار داد و ستد نمی شوند آیا با شعرهایمان خوشبخت شدیم یا که بدبخت گشتیم یا اینکه با آهنگ گیتارها به خواب رفتیم؟ روزی با بحر طویل پیروز شدیم و روزی هم با بحر وافر شکست خوردیم
یاسمن مرادی

حجم

۳۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۸۷ صفحه

حجم

۳۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۸۷ صفحه

قیمت:
۱۰,۵۰۰
تومان