کتاب پستونشین
معرفی کتاب پستونشین
کتاب پستونشین نوشتهٔ حسین مافی است. انتشارات متخصصان این کتاب را منتشر کرده است.
درباره انتشارات متخصصان
انتشارات متخصصان با توجه به تخصص چندین ساله در صنعت چاپ و نشر کتاب و داشتن شناخت کامل و جامع از بازار، اقدام به چاپ بالغ بر ۵۰۰۰۰۰ جلد کتاب در رشتههای ادبی شامل شعر و داستان و رمان، روانشناسی، جامعهشناسی و رشتههای مهندسی کرده است. آغاز کار انتشارات متخصصان به سال های ۸۵-۸۶ برمیگردد و در طول این سالها به واسطهٔ تجربه و شناخت پذیرای چاپ کتاب بیش از ۲۰۰۰ نویسنده بوده است.
خواندن کتاب پستونشین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستان ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پستونشین
«روبهرویم آینهای را میبینم. بعد از این همه طی مسیر، میخواهم خودم را نگاهی بیندازم. دلم میخواهد موهای سرم، پالتوام و لبهای خشک شدهام را ببینم. جلوی آینه میایستم. دارم خودم را نگاه میکنم که نگاهم به چشمانم میافتد. درون چشمانم، روی مردمک سیاه آن، تصویر سازهی سنگی را میتوانم ببینم. توجهم را به خودش جلب میکند. به مانند بخار روی شیشه در سرما، نقش بسته است. کبریت را از جیبم بیرون میآورم. تکهای پنبه روی سر آن میبندم و سعی میکنم نقش سازه را پاک کنم. همانطور که نوک پنبهای کبریت را به چشمانم میمالم، آرام میروم تا روی صندلی طلایی که انگار جای بزرگان است، بنشینم.
آتشکدهی سازه درست روبهروی من شعلهور است. حرارت شعله، همه جا را با نور زردش روشن و من را خیره خودش میکند. حس میکنم داخل چشمانم میسوزد. سوزشش دارد بیشتر میشود. با عجله خودم را جلوی آینه میرسانم. به داخل چشمانم زل میزنم. روی مردمک مشکیم را نگاه میکنم. آتشی به جان سازه افتاده است. دارد آن را از بین میبرد و نابودش میکند. نوک کبریت را محکم در مشتم می گیرم. نوک تیز پنبهای آن را از شدت درد به چشمانم میمالم. اثری ندارد. تصویر آتش در انعکاس آینه بزرگتر و ویران کنندهتر میشود. چشمم دارد میسوزد. درد میکشم. حس میکنم دارم کور میشوم. بالاخره صبرم ته می کشد...»
حجم
۳۲۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۶ صفحه
حجم
۳۲۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۶ صفحه