کتاب چطور مثل شرلوک هولمز فکر کنیم؟
معرفی کتاب چطور مثل شرلوک هولمز فکر کنیم؟
کتاب چطور مثل شرلوک هولمز فکر کنیم؟ نوشتهٔ دانیل اسمیت و ترجمهٔ مریم رفیعی است. نشر ایران بان این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر جزو کتابهای مجموعه «از نگاه نوابغ» است. این کتاب بررسی کوتاه ولی جامعی از روحیه، فعالیتهای ذهنی و روشهای تحقیقاتی بزرگترین کارآگاه مشاور جهان به عمل آورده است.
درباره کتاب چطور مثل شرلوک هولمز فکر کنیم؟
کتاب چطور مثل شرلوک هولمز فکر کنیم؟ ابتدا توضیح میدهد که در چند سال اخیر اتفاق عجیبی افتاده و آن این که «شرلوک هولمز»، آن کارآگاه عبوس، سرد و بیاحساس که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم جایی در خیابانهای کثیف لندن سکونت داشت، به شخصیتی «باحال» تبدیل شده است. شخصی شرلوک هولمز را در اختیار گرفته و او را به شخصیتی سرسخت، زیرک و حتی شوخطبع تبدیل کرده است. در این بین شبکهٔ تلویزیونی BBC نیز «بندیکت کامبربچ» را برای نقش هولمز انتخاب کرده، هولمزی که یک لحظه کسل و بداخلاق است و لحظهای بعد سرشار از انرژی دیوانهوار.
برای آن دسته از افرادی که از دوران کودکی داستانهای شرلوک هولمز را دوست داشتهاند و با شخصیت مسحورکنندهای که «جرمی برت» با مهارت در تلویزیون به نمایش گذاشت بزرگ شدند، این اتفاقات کمی شگفتانگیز است. تحسین شرلوک هولمز سالها توسط جمعی قابلتوجه، ولی نسبتاً کوچک صورت گرفته است که رفتار سایر مردم جهان با آنها با آمیختهای از کنجکاوی و تمسخر همراه بوده است.
دانیل اسمیت در پیشدرآمد کتاب چطور مثل شرلوک هولمز فکر کنیم؟ میپرسد: شرلوک هولمز چگونه ناگهان به چنین مقام بلندی دست یافت؟ او سپس توضیح میدهد که مطمئناً دلایل بسیاری برای ایk موفقیت وجود دارند، ولی بدون شک یکی از جذابیتهای اصلی او هوش و ذکاوت سرشارش است. در دنیایی که برنامههای کسلکنندهٔ تلویزیونی به خوردمان داده میشوند و مجبوریم تماشاچی رفتارهای عجیبوغریب و مسخرهٔ شخصیتهای مشهور باشیم، کارهای شگفتانگیز شرلوک هولمز و امور روانشناختی پیچیده و چندلایهٔ او بیش از هر زمان دیگری برایمان جذابیت پیدا کرده است.
این کتاب بررسی کوتاه ولی جامعی از روحیه، فعالیتهای ذهنی و روشهای تحقیقاتی بزرگترین کارآگاه مشاور جهان به عمل آورده است. هر بخش شامل شواهدی دربارهٔ روند فکری هولمز که از داستانهای اصلی او گرفته شده و اطلاعات، نکات و پیشنهاداتی است که به ما کمک میکند شبیه او شوید. چندین آزمون و تمرین نیز به ما کمک میکند خود را محک بزنیم. نویسنده میخواهد که این کتاب را با دقت بخوانیم و درسهای آن را یاد بگیریم. همانطور که شخص هولمز گفت: «انسان باید اتاقک زیر شیروانی مغزش را با اسباب و اثاثیهای پر کند که احتمال استفاده از آن وجود دارد. بقیهٔ آن را میتواند در انبار خرت و پرتهای کتابخانهاش بگذارد و در صورت لزوم به سراغشان برود.»
«شرلوک هولمز» کیست؟ او یک شخصیت داستانی خیالی است که بهوسیلهٔ «سر آرتور کانن دویل»، نویسندهٔ انگلیسی، خلق شده است. هولمز با اشاره به خود بهعنوان «کارآگاه مشاور» در داستانها و مهارتهای ویژهٔ خود از جمله مشاهدهٔ دقیق، علم پزشکی قانونی و استدلال منطقی مشهور است. شخصیت داستانی شرلوک هولمز نخستین بار در سال ۱۸۸۷ میلادی توسط سر آرتور کانن دویل ساخته و پرداخته شد و در کتابها مطرح شد. او از شخصیت «جوزف بل» الهام گرفته شدهاست. در نهایت چهار رمان و ۵۶ داستان کوتاه از شرلوک هولمز باقی مانده است.
از این کاراکتر داستانی برای تولید آثار داستانی، ادبی، تلویزیونی، انیمیشنی، درامهای سینمایی و بازیهای سرگرمکنندهٔ گوناگونی برداشت و اقتباس شده است.
خواندن کتاب چطور مثل شرلوک هولمز فکر کنیم؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران کتابهای زندگینامهای و به علاقهمندان به شخصیت «شرلوک هولمز» پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب چطور مثل شرلوک هولمز فکر کنیم؟
«شرلوک عزیز ما در طول سالها به عنوان یک ماشین بیاحساس و ضداجتماع که غرورش سر به فلک میگذاشت شهرت یافته است. چنین توصیفی آنقدرها غیرمنصفانه نیست. حتی واتسون وفادار (یک بار که عصبانی شده بود) او را "مغزی بدون قلب و مردی که به همان اندازه که از هوش سرشاری برخوردار است، از همدردی انسانی بیبهره است" توصیف کرد. واتسون بعدها که حالش کمی بهتر شد او را "بهترین و عاقلترین مردی که تا به حال شناختهام" خواند. حقیقت این است که هولمز جایی بین این دو توصیف قرار میگیرد. دنیای روزمره و عادی حوصلهاش را سر میبرد و همین باعث میشد سرد، بیعلاقه و حتی سنگدل به نظر برسد. این یکی از تاثیرات جانبی و ناخوشایند جستجوی مداوم وی برای یافتن هیجان، اتفاقات غیرعادی و مشکلاتی بود که تنها میتوانست به دست ذهن توانای او حل شود. هولمز در داستان "اتود درقرمز لاکی" میگوید: «واتسون عزیزم، میدونم که تو در علاقهٔ من به چیزهای عجیب و غریب و خارج از چارچوب متعارف و همین طور یکنواختی و ملال زندگی روزمره شریک هستی.» چیزی که باعث میشد شرلوک هولمز مرتب در تلاش باشد و گاهی تن به موقعیتهای خطرناک بدهد و درگیر دورههای تیرهٔ افسردگی شود، همین علاقهٔ او به کنار زدن تارهای روزمرگی از زندگیاش بود.
چیزی که میتوان با اطمینان گفت این است که این کارآگاه بزرگ پروندههایش را با تمام وجود دنبال میکرد و در جستجوی هدف اصلیاش یعنی شکست دادن بزرگترین ذهنهای جنایتکار جهان سلامتی خود را به خطر میانداخت. شغل او زندگیاش را به مخاطره میانداخت، ولی در عین حال نیازی عمیق و درونی برای مواجهه با چالشهای ذهنی و همینطور هجوم نفسگیر آدرنالین به مغزش را برآورده میکرد. به این متن کوتاه از داستان "راز درهٔ بوسکمب" که هولمز را در اوج هیجان حاصل از تعقیب و گریز نشان میدهد، توجه کنید:
وقتی چنین سرنخی به دست شرلوک هولمز میرسید، رفتارش از این رو به آن رو میشد. کسانی که تنها مرد متفکر، خاموش و منطقی خیابان بیکر را دیده بودند، هرگز او را نمیشناختند. صورتش سرخ و کبود میشد، ابروهایش با اخم سنگینی در هم گره میخورد و چشمهایش با برقی فولادین میدرخشید. صورتش را به پایین خم میکرد، شانههایش را قوز میکرد، لبهایش را به هم میفشرد و رگهایش مانند نخ تابیده از گردن باریک و درازش بیرون میزد. سوراخهای بینیاش از شدت عطش حیوانیاش به تعقیب و گریز بزرگتر میشد و ذهنش آنقدر غرق تمرکز روی مسالهٔ پیش رویش بود که هیچ سؤال یا اظهار نظری را نمیشنید یا در نهایت با عصبانیت و بیحوصلگی جواب کوتاهی به آن میداد.
این لحظات پر شور و هیجان با نقاط متقابلی نیز همراه بودند. هولمز هرگاه پروندهٔ مناسبی نمییافت تا به هیجان آید، علایم افسردگی ازخود نشان میداد و برای تخلیهٔ انرژیاش به چیزهای دیگری متوسل میشد. او در داستان "اتود درقرمز لاکی" به واتسون میگوید: «من هر از چند گاهی حسابی دمق میشم و تا چند روز دهنم را باز نمیکنم. در چنین مواقعی فکر نکن قهر کردهام. فقط بذار در خلوت خودم بمونم. زود حالم خوب میشه.»»
حجم
۵۹۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۵۹۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب یک راه برای تقویت ذهن هست