کتاب چطور مثل استیو جابز فکر کنیم
معرفی کتاب چطور مثل استیو جابز فکر کنیم
کتاب چطور مثل استیو جابز فکر کنیم نوشتهٔ دانیل اسمیت و ترجمهٔ سیامک دشتی است و ایرانبان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب چطور مثل استیو جابز فکر کنیم
یکی از کاربران توییتر به طور خلاصه بیان کرد که چطور دنیا با سه سیب تعریف شده است: یک سیب که حوا خورد، سیبی که روی سر نیوتن افتاد و سیبی که استیو ساخت. بینظیرترین تجلیل برای جابز این بود که میلیونها مردمی که حتی هرگز با او تماسی هم نداشتند احساس پیوندی واقعی با او میکردند. همهٔ آنها عضو تیم جابز بودند با تفاوتهای اندکی که ناشی از آنچه او ارائه میداد. برای برخی او کاملا یک نابغه بود: یک مخترع، یک مبتکر، یک بدعتگذار، یک دوراندیش و برای سایرین یک الهامبخش بود.
خواندن کتاب چطور مثل استیو جابز فکر کنیم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که شیفتهٔ اختراع و ابداع و دنیای تکنولوژی هستند مناسب و جذاب است.
بخشی از کتاب چطور مثل استیو جابز فکر کنیم
«استیو جابز به عنوان کسی که توانسته بود در مدتی کوتاه به ثروت هنگفتی دست یابد، تلاش فراوانی میکرد به یک مرد میانسالِ متکبرِ سفیدپوست و پولدار که همیشه با کت و شلوار و کراوات و با پاهای گشاده از هم از بالا نگاه تحقیرآمیزی به دیگران میاندازد، تبدیل نشود. او با هوش سرشاری که داشت، مشتریان خود را ماهرانه متقاعد میکرد که آنها به جای پر کردن صندوق شرکتهای بزرگ چند ملیتی، از اَپِل خرید کنند، چون با هر خرید از شرکتِ او، یک قدم به شخصیت فردی و خلاقیت درونی خود نزدیکتر میشوند. به نظر میآمد پیام او به مردم چنین بود: «با ملحق شدن به ما، شما به ارتشی میپیوندید که هرچند جزیی از شرکت نیست، اما سنگرها را یکی پس از دیگری درهم مینوردد تا وارد دنیای نوینی بشود.»
جابز چگونه موفق به این کار شد؟ او خیلی ساده به مشتریان خود میقبولاند که خودش هم یکی از آنهاست، یعنی پیش از اینکه رئیس شرکت باشد، جزیی از مردم یا همان خریداران است.
آغازی ناخوشایند
از همان لحظهای که استیو جابز در ۲۴ فوریهٔ ۱۹۵۵ متولد شد، در یک مسیر غیرعادی گام گذاشت. «جان جندلی» پدر او در سوریه به دنیا آمده بود. مادرش «جُوان شیبل» زنی با نشاط بود که بسیار جوانتر از سنی که داشت، به نظر میرسید. هردوی آنها دانشجو بودند. پدر «جُوان» استیو را «نتیجهٔ هوس رانیهای دخترش» میدانست و حاضر نبود از او نگهداری کند. به این ترتیب بود که مادر اصلی استیو خیلی زود برای او یک پدر خوانده و مادر خوانده پیدا کرد که پل و کلارا جابز نام داشتند. به این ترتیب، مادر واقعی استیو تنها فرزند خود را به پل و کلارا سپرد تا آنها بزرگش کنند. شناسنامهٔ استیو را هم به نام آنها گرفت. پل و کلارا یک زوج خوش اخلاق و مهربان بودند. آنها امکانات مالی محدودی داشتند، اما سرشار از عشق و محبت، بهخصوص برای «فرزند» جدیدشان بودند.»
حجم
۶۹۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۶۹۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه