کتاب راه و رسم ترانه
معرفی کتاب راه و رسم ترانه
کتاب راه و رسم ترانه نوشتهٔ آرش افشار است و انتشارات نگاه آن را منتشر کرده است. راهنمای کاربردی ترانهسرایی در این کتاب آمده است.
درباره کتاب راه و رسم ترانه
اگر صفحهای از یک رمان و صفحهای از یک نمایشنامه را بهطورِ اتفاقی باز کنیم، متوجهِ تفاوتِ این دو گونه خواهیم شد. علتِ آنهم مشخص است: رمان را قرار است نویسنده بهصورتِ مکتوب ارائه کند و نمایشنامه را قرار است بازیگران روی صحنه اجرا کنند. راستی مگر شعر و ترانه تفاوتی اینچنینی ندارند؟ پس چگونه است که شکلِ مکتوبِ شعر و ترانهٔ ما قابلِ تفکیک نیست و کسی در موردِ تفاوتِ ساختاری شعر و ترانه چیزی نمیگوید؟
در اغلبِ کارگاهها و کتابهای آموزشِ ترانهسرایی، کمتأثیرترین ویژگیهای جزئیِ شناختِ ترانه موردِ تأکید و توجه قرار میگیرد اما هرگز به بنیادیترین وجهِ تمایزِ ترانه که ازقضا مهمترین وجهِ وجودی آنهم هست، نمیپردازند. علتش مشخص است: آموزشدهندگان اصلاً از چنین موضوعی آگاهی ندارند. آنها شنیدهاند که ترانه نوعی شعر است؛ اما، با فرضِ درستی این گزاره، پرسش این است که «ترانه چگونه شعری است و چه فرقی با گونههای دیگر شعر دارد؟»
آموزشدهندگان ترانهسرایی و ترانهسرایان و حتی منتقدان در پاسخ به این پرسش، به هیچ نکتهٔ ساختارمندی اشاره نمیکنند و تنها توضیحاتی مبهم دربارهٔ مفاهیمِ ساده و زبانِ گفتاری (محاورهای) ترانه خواهند داد؛ اما آیا هر شعری که به زبانِ ساده و گفتاری سروده شده باشد ترانه است؟ ممکن است در برابر این پرسش با این پاسخ مواجه شویم که «اگر چنین شعری اجرا شود، ترانه خواهد بود.»
در پیِ این پاسخِ فرضی، پرسشِ دیگری برای ما پیش میآید: «برای شعرهایی از حافظ، مولانا، نیما، مشیری و دیگر شاعران نیز آهنگهایی ساخته و این اشعار با آهنگ اجرا شده است؛ آیا آنها هم ترانهاست؟» و پرسش جدیتر این است: «تکلیفِ ترانههایی که نه به زبانِ گفتاری (محاورهای) بلکه به زبانِ معیار یا زبانِ ادبی سروده شده چیست؟»
ترانه ساختارِ خود را از گونهٔ اصلی میگیرد؛ یعنی همانطور که قواعدِ سینما ساختارِ فیلمنامه را مشخص میکند، قواعد ترانه نیز تحتِ تأثیرِ ساختار موسیقی قرار دارد.
کارِ کسی که شعری مینویسد و بعد یک آهنگساز برای آن ساختار تعیین میکند، تفاوتی با کارِ دیگرْ شاعران ندارد. عنوانِ چیزی که نوشته شعر است. این شعر ممکن است قوی و ارزنده باشد یا مبتذل و سطحی. این اثر ماهیتاً تفاوتی با شعر ندارد و البته هنوز ترانه نیست.
گویا این همان نکتهٔ مهمی است که ناآگاهیِ ترانهسرایان به آن دامن زده است؛ همان کسانیکه ممکن است بعضاً در جایگاهِ مدرسان ترانهسرایی و گردانندگان جلساتِ مربوط به آنهم قرار گرفته باشند. اکثریتِ قریب به اتفاقِ آنان نمیدانند که ترانه روی کاغذ هم میتواند ترانه باشد (مثلِ همان فیلمنامه و نمایشنامه).
کتاب راه و رسم ترانه میخواهد چیستیِ ترانه را روشن کند و آن را برمبنای اصول و قواعدی که در سراسرِ جهان جریان دارد آموزش دهد.
در کتابِ حاضر سعی شده مباحثِ نظری و تئوریک در حوزهٔ ترانه در نظر گرفته شود و با تکیه بر منابعِ آموزشی که در دانشگاهها و کارگاههای معتبرِ آموزشِ ترانه در جهان مورد استفاده قرار میگیرند، بستری برای گسترشِ نگاهی روشمند به ترانه فراهم شود تا علاقهمندانی را که ترانهٔ امروزِ ایران را رخوتآلود و بهتکرارافتاده ارزیابی میکنند، در یافتنِ راهی برای برونرفت از این فضای بسته همراهی کند.
خواندن کتاب راه و رسم ترانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
بسیاری از منابعِ راه و رسمِ ترانه کتابها و مقالات دانشگاهی و علمی بوده است؛ اما در نوشتن و تدوین آن تلاشی برای ارائهٔ کتابی دانشگاهی نشده و در ترتیب و تدوین مطالب، سبکِ نوشتار، ارجاع به منابع و... شیوهٔ معمولِ کتابهای دانشگاهی رعایت نشده است؛ بهعکس، تلاش بر این بوده که تا حد ممکن مباحث به شیوهای روان و ساده و البته کاربردی ارائه شود.
با توجه به اینکه بسیاری از مطالبِ این کتاب برای اولینبار در یک کتابِ فارسی ارائه میشود و همچنین بیشترِ مطالب و مباحثِ موردِ نیاز در حوزهٔ ترانهسرایی در یک مجموعه گرد آمده، طیفِ وسیعی از علاقهمندان، کارورزان و پژوهشگرانِ حوزهٔ ترانه و ترانهسرایی میتوانند مخاطبِ بالقوهٔ این کتاب باشند.
کسانی که بهتازگی به سمتِ ترانهسرایی گرایش پیدا کردهاند با خواندن این کتابْ دانستنیهای ضروری و اولیه برای فعالیت در این رشته را در اختیار خواهند داشت و علاوهبرآن با راهکارها و تمرینهایی مواجه میشوند که میتوانند مهارتهای عملی خود را افزایش دهند.
از طرفِ دیگرْ ترانهسرایانِ حرفهای و حتی مدرسانِ ترانهسرایی نیز میتوانند از محتویاتِ این کتاب بهره ببرند و با استفاده از رویکردهای تازه و سرفصلهای جدیدی که پیش از این در منابعِ فارسی وجود نداشته، فعالیت حرفهایشان را بهبود ببخشند.
این کتاب بهویژه برای آهنگسازان و خوانندگانی که علاقهمندند کلامِ کارهایشان را خودشان بنویسند کاربردی و راهگشا خواهد بود؛ و از سوی دیگر ترانهسرایانی را که میخواهند کارشان را گسترش دهند و ترانههایشان را همراه با ملودی یا دستِکم پیشنهادی مناسب برای اجرا ارائه کنند، یاری خواهد کرد.
بخشی از کتاب راه و رسم ترانه
«ما ترانه را کلامی میدانیم که با رعایتِ موازینِ موسیقایی (برپایهٔ موسیقی، همراهِ موسیقی یا دستکم برای همراهی با موسیقی) نوشته میشود.
بنابر این دیدگاه، آنچه ترانه را شکل و ماهیت میدهد، نه شعر که موسیقی است. در نتیجه برای پرداختن به ساختارِ ترانه (Song Structure) نه به قالبهای شعری و چارچوبهای ادبی که به فرمهای موسیقایی (Musical forms) رجوع میکنیم. خوشبختانه ساختهای موسیقیِ باکلام، توسطِ دانشورزانِ ترانه و موسیقی دنیا، شناسایی و دستهبندی شده و در کتابها و مقالاتِ متعدد موردِ بحث و بررسی قرار گرفته و سالهاست که بهصورت اصولی و مدون در دورههای دانشگاهی و کارگاهی ترانهسرایی (Lyrics Writing) و ترانهسازی (Song Writing) تدریس میشود. این آموزهها در بحثِ حاضرْ بومیسازی و با موسیقی ایرانی و کلامِ فارسی منطبق شده است.
در این مبحث، نخست با ساختگرها یا اجزای تشکیلدهندهٔ ترانه آشنا میشویم و بعد کارکردِ آنها را در ساختهای رایج و شکلهای بسطیافته (در کنارِ مثالهایی شاخص از موسیقیِ مردمیِ ایران) بررسی میکنیم. در پایان به معرفی نمونههایی از تغییر و تنوعبخشیِ این ساختها میپردازیم.
اما پیش از ورود به بحث لازم است به سؤالی پاسخ دهیم:
لزومِ درک و یادگیری ساختار ترانه چیست؟
۱- هرچند در این کتاب ترانهسرایی بهشکلی جامع موردِ بررسی قرار گرفته اما هدفِ عالیِ ما کمک به پرورشِ ترانهساز است. ترانهساز یعنی مؤلفِ یک قطعه موسیقیِ باکلام؛ کسی که کلام و ملودی میسازد. بدیهی است برای شکلدادن به یک آهنگ باید ساختار، بخشبندی و شیوهٔ ترکیبِ عناصرِ سازندهٔ آن را شناخت.
۲- فرض میکنیم که مخاطب صرفاً به ترانهسرایی علاقه یا فقط در این زمینه استعداد دارد.
الف) در موارد زیادی لازم میشود که ترانهسرا روی ملودی ترانه بنویسد یا همراه با آهنگساز در ساختِ قطعه پیش برود. هرچند که بدونِ شناخت از بخشهای یک آهنگ نیز میشود صرفاً براساسِ تعدادِ هجاها روی ملودی کلام گذاشت اما قطعاً شناختِ ساختارِ ترانه و ساختگرهای آن و اطلاع از کارکردِ هرکدام از آنها باعثِ کمکِ جدی به ترانهسرا در نوشتنِ کلامِ مناسبتر میشود؛ علاوه بر اینْ دیدِ کلی و وسیع به او میدهد تا بتواند نوشتار خود را در بخشهای مختلفِ موسیقی تصور کند و بر اساسِ این دیدِ از بالا که نقشهٔ ترانه را نشان میدهد، کلامِ خود را پیش ببرد.
ب) حتی اگر قرار باشد ترانهسرا به همین شیوهٔ رایج ابتدا ترانهاش را بنویسد و بعد در اختیار آهنگساز قرار دهد تا روی آن ملودی بگذارد، لازم است که در این متن، ساختارِ ترانه رعایت شده و پیشنهادی موسیقایی به همراه داشته باشد؛ همانطور که در فیلمنامه لازم است تصاویری پیشنهادی در متن وجود داشته و ساختار و قواعدِ سینمایی در آن در نظر گرفته شده باشد تا بتوان نامِ آن را فیلمنامه گذاشت؛ چه نهایتاً به ساخت فیلم منجر شود یا نشود.
برای روشنتر شدن موضوع مثالی میآوریم: یک چهارپارهٔ ششبندی یا یک مثنوی هشتبیتی تنها یک قطعه شعر است که در آن به هیچوجه مشخص نشده کدام ساختارِ ترانه مدِّ نظر است و هریک از این چهارپارهها یا بیتها قرار است در کدام نقش و بهعنوان کدام ساختگرِ ترانه ظاهر شوند؛ و اساساً پیشنهادی ساختاری جهتِ تبدیلشدن به قطعهای موسیقایی بههمراه ندارد.
اشاره کردیم که یکی از مهمترین ویژگی ساختگرها کارکردِ آنهاست. درواقع ترانهسرا حتی وقتی تنها قرار است روی کاغد بنویسد باید بداند که در بخشهای مختلفِ ترانه چه اتفاقی میافتد و ماجرای ترانه چطور پیش میرود. برای درکِ بهتر این موضوع لازم است با اجزای سازندهٔ ترانه یا همان ساختگرها آشنا شویم.»
حجم
۱۰۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
حجم
۱۰۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
نظرات کاربران
خیلی عالی جاویدان باد ایران و زبان شیرین فارسی شما. در پهلو زبان های بزرگ دنیا زبان فارسی شیر ین ترین عسل های فرهنگی را نه تنها به مردمان ایران در داخل ایران و خارج از ایران فراهم نموده است. بلکه مردم منطقه
میتونید کتاب برای ترانه سرایی بهم پیشنهاد بدید ؟
بهنظرم برای کسانی که در حوزهی ترانه فعالیت دارند کتاب مفیدی است. به زبان ساده و روان نکات خوب و جامعی دربارهی ترانهسرایی بیان کردهاند.