دانلود و خرید کتاب عمارت اشباح شرلی جکسن ترجمه حسین یعقوبی
تصویر جلد کتاب عمارت اشباح

کتاب عمارت اشباح

نویسنده:شرلی جکسن
دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۵از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب عمارت اشباح

کتاب عمارت اشباح نوشتهٔ شرلی جکسن و ترجمهٔ حسین یعقوبی است و انتشارات روزنه آن را منتشر کرده است. عمارت اشباح فقط داستان یک خانهٔ خالی از سکنه نیست که قرار است اتفاق ترسناکی در آن بیفتد، بلکه داستان چند انسان جدی، گمراه و مصمم است، با انگیزه‌ها و پیشینه‌های متفاوت.

درباره کتاب عمارت اشباح

عمارت اشباح ترجمهٔ معروف‌ترین رمان شرلی جکسن، نویسندهٔ برجستهٔ آمریکایی است که خوانندگان ایرانی او را با داستان کوتاه لاتاری می‌شناسند. این رمان ترسناک یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین آثار ادبیات گوتیک آمریکایی است که در سال ۱۹۶۰ نامزد دریافت جایزهٔ کتاب ملی شد و بر اساس آن دو فیلم سینمایی در سال‌های ۱۹۶۳ و ۱۹۹۹ و یک سریال تلویزیونی در سال ۲۰۱۸ ساخته شده است. 

در تابستان ۱۹۹۲، هیو و اولیویا کرین و پنج فرزندشان؛ استیون، شرلی، تئودورا (تئو)، لوک، و النور (نل) به عمارت هیل نقل مکان کردند تا عمارت را بازسازی کنند و آنجا زندگی کنند. اولیویا طرح این خانه را می‌ریزد. به دلیل تعمیرات غیرمنتظره، آن‌ها مجبور می‌شوند مدت بیشتری بمانند. همین موضوع باعث می‌شود آن‌ها ماجراهای عجیب و خارق‌العاده‌ای را تجربه کنند که منجر به اتفاقات بعضاً غم‌انگیر و فرار خانواده از آن خانه می‌شود. ۲۶ سال بعد، خواهران و برادران کرین و پدرشان که از هم دور شده‌اند، پس از وقوع فاجعه‌ای دیگر، دوباره به هم می‌رسند و مجبور می‌شوند با تأثیری که دوران حضورشان در عمارت هیل‌ روی هر یک از آن‌ها داشته است، مقابله کنند.

خواندن کتاب عمارت اشباح را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به طرفداران داستان‌های معمایی و ترسناک پیشنهاد می‌کنیم.

درباره شرلی جکسون

شرلی جکسون، ۱۴ دسامبر ۱۹۱۶ به دنیا آمد و ۸ آگوست ۱۹۶۵ درگذشت. او نویسنده‌ای آمریکایی بود که بیشتر به دلیل داستان‌های وحشت‌انگیز و معمایی خود شناخته می‌شود. جکسون به دانشگاه سیراکیوز در نیویورک رفت و به فعالیت در مجلهٔ ادبی دانشگاه روی آورد. او در همین دانشگاه با همسر آینده‌اش، استنلی ادگار هایمن آشنا شد. جکسون در طول دوران حرفه‌ای خود که بیش از دو دهه به طول انجامید، شش رمان، دو شرح حال و بیش از دویست داستان کوتاه را به رشتهٔ تحریر درآورد.

بخشی از کتاب عمارت اشباح

«النور ونس زمانی که به عمارت هیل آمد، سی‌ودو سال داشت و حالا که دیگر مادرش در قید حیات نبود منفورترین آدم دنیا در نظرش, خواهرش بود. او از شوهر خواهرش و خواهرزاده پنج سال‌هاش هم بیزار بود و در ضمن هیچ دوستی هم نداشت. علت اصلی تنهایی و انزوایش این بود که یازده سال از عمرش صرف پرستاری و نگهداری مادر بیمارش شده بود که به تازگی فوت شده بود به خاطر نمی‌آورد که در ایام بزرگسالی‌اش هیچ وقت دوران شادی داشته باشد حسی که نسبت به سال‌های گذشته از عمرش داشت آمیزه‌ای بود از یأس و ناامیدی و رنج و افسردگی. مدت زمان زیادی از عمرش را در تنهایی سپری کرده بود هیچ کس او را دوست نداشت نه دوستداری نه دوستی؛ نه عشقی و نه معشوقی. این امر ارتباط با دیگران و گفتگو با سایر افراد را برایش دشوار کرده بود به ندرت صحبت می‌کرد و حتی هنگامی که لب به سخن می‌گشود یافتن کلمات مناسب برای حرف زدن برایش سخت و دشوار بود. نام او به این خاطر در فهرست دکتر مونتاگ آمده بود که یک بار در سن دوازده سالگی وقتی که خواهرش هشت سال داشت و از مرگ پدرشان تنها یک ماه گذشته بود برخانه‌شان باران سنگ بارید.

بدون هشدار قبلی یا دلیل و علت خاصی سنگ‌ها با صدای مهیبی به دیوارهای خانه‌شان می‌خوردند و شیشه پنجره‌ها را می‌شکستند. بارش سنگ‌ها به صورت متناوب تا سه روز ادامه پیدا کرد و در این مدت النور و خواهرش بیش از آن که از بارش سنگ‌ها هراسیده باشند از برخورد نامناسب همسایگان ناراحت شده بودند.

پس از سه روز النور و خواهرش به خانه دوستی خانوادگی نقل مکان کردند و بارش سنگ متوقف شد هر چند النور و خواهر و مادرش باز برای زندگی به آن خانه بازگشتند اما رفتار خصمانه همسایگان تا روزی که آن خانه را ترک کردند همچنان ادامه داشت.

النور در تمام طول زندگی‌اش از نخستین خاطرات دوران کودکی‌اش آرزو داشت که بتواند در خانه‌ای چون عمارت هیل سکونت کند. یک خانه بزرگ مرموز. النور در تمامی آن ساعات کسل کننده و تاریک تمام نشدنی؛ در تمام مدتی که یا مشغول انتقال مادرش از بستر به صندلی یا بالعکس بود؛ در تمامی مدتی که مشغول درست کردن سوپ و شستشوی لباس‌های کثیف و تمیز کردن زیر مادرش بو. د به این ایمان و امید داشت که روزی اتفاقی خواهد افتاد و روال ملال‌آور و کسل‌کننده زندگی‌اش تغییر پیدا خواهد کرد. او بلافاصله به دعوت دکتر مونتاگ پاسخ مثبت داد هرچند که شوهرخواهرش معتقد بود که باید در مورد دکتر و پیشینه‌اش بیشتر تحقیق کند تا مطمئن شود که او در ارتباط با فرقه‌های شیطان پرستی نیست و یا قصد سوء استفاده از دختران مجرد را ندارد اما النور گوشش به این حرف‌ها بدهکار نبود. او برای رفتن و شرکت در این ازماش تصمیم قطعی‌اش را گرفته بود و حاضر بود هر جایی باشد بجز خانه خواهرش.»


کاربر ۲۰۱۷۸۶۲
۱۴۰۱/۰۵/۰۷

اصلا داستان جالبی نداره و هیچ اتفاق هیجان انگیزی رخ نمیده. اخر داستان هم خیلی ناگهانی تموم میشه و اصلا معلوم نیست که اخر داستان چی میشه. اصلا توصیه نمیکنم

نرگسی
۱۴۰۲/۰۴/۱۱

خیلی بی سر و ته بود و هیچ اتفاق خاصی هم تو داستان نیفتاد، ترجمه هم که... 😐🥔

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۷۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

حجم

۱۷۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان