کتاب اسپرسو (جلد سوم)
معرفی کتاب اسپرسو (جلد سوم)
کتاب اسپرسو (جلد سوم) نوشتهٔ هما پوراصفهانی در نشر سخن چاپ شده است. پیش از خواندن این اثر، لازم است کتابهای قرار نبود، ذهن خالی، سیگار شکلاتی، شکلات تلخ و اسپرسو (جلد اول و دوم) را مطالعه کنید.
درباره کتاب اسپرسو (جلد سوم)
اسپرسو نام مأموریتی مخفی است. سه سرگرد قبلی یک پرونده به شکل عجیبی ناپدید شدهاند و به جای تمام آنها فقط دو شاخه ارکیده بر جای مانده است و حالا سرگرد فرزام عظیمی نیا مسئول این پرونده مخوف میشود. سرگرد شهراد شاهد، سرگرد اردلان فانی، سرگرد روحان کاویان به این پرونده میپیوندند و دکتر آرتان تهرانی نیز بهعنوان مشاور و روانشناس به گروه ملحق میشود. در ادامه شخصیت جدیدی با نام هارمونی به داستان اضافه میشود. باید دید درنهایت پیروز این میدان چه کسی است.
داستان از جایی شروع میشود که فرزام بههوش میآید و بهخاطر نمیآورد چه اتفاقی افتاده است، کمکم یادش میآید که او و پولک را بیهوش کردهاند.
کتاب اسپرسو (جلد سوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به رمانهای جنایی ایرانی پیشنهاد میشود.
درباره هما پور اصفهانی
هما پوراصفهانی، یکی از رماننویسان جوان ایرانی است که آثارش در بین خوانندگان جوان و دوستداران رمان و ادبیات داستانی، جای خود را بازکرده است. هما پور اصفهانی ۱۲ اسفند ۱۳۶۹ در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلاتش را در رشته روانشناسی تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه داد و همیشه میتوان تلفیق روانشناسی را با آثارش دید. او از دهسالگی به نوشتن روی آورد و ابتدا داستانهایش را در فضای مجازی منتشر میکرد. او بخشی از موفقیتش را مدیون انتشار آثارش در فضای مجازی و جلب مخاطب است. اما دلیل دیگر را باید سادگی قلم او و قدرتش در داستانپردازی بدانیم. از میان آثار او میتوان بهقرار نبود، استایل، شکلات تلخ، اوراکل و توسکا اشاره کرد.
بخشی از کتاب اسپرسو (جلد سوم)
«شروع کرد به دستوپا زدن. هر چند هیچ فایدهای نداشت. او را به ستونی صلیبمانند محکم به زنجیر کشیده بودند. دستوپاهایش در غل و زنجیر اسارت هیچ توانی نداشت. تنها هنرش این بود که سرش را بالا بگیرد و لرزش دستهای به زنجیر کشیده شدهاش را تماشا کند. دقایقی قبل از آن از هر ترفندی که بلد بود استفاده کرده بود که بتواند دستهایش را آزاد کند، اما ناموفق مانده بود. صدا قطع شده بود و باز فقط هوهوی باد بود که شنیده میشد. ضجه زد:
ــ پولک کجایی؟ پولک صدای منو میشنوی؟ پولک خوبی؟
دیگر فرق بین واقعیت و خیال را نمیفهمید. نمیفهمید توهم زده یا در واقعیت پولک هم همانجا اسیر شده است. فریادش در بین صدای باد گم شد:
ــ پولک...
باز صدای جیغ بلند شد:
ــ نه نه! چیکار میخوای بکنی؟ تفنگت رو درآوردی برای چی؟ بگیرش اون طرف بیشرف. باشه من خفه میشم. دست از سرم بردار. غلط کردم!
بعد به هقهق شدیدتری افتاد و فریاد کشید:
ــ فرزام! فرزام!
چشمان فرزام تا انتها گرد شده بود و با ترس به این سمت و آن سمت نگاه میکرد. نمیفهمید چه خبر شده! حتی نمیفهمید صدا از کجا به گوش میرسد. جایی که او را اسیر کرده بودند خبری از پولک نبود. صدایش هم اصلاً مشخص نبود از کجای آن ساختمان مخروبه شنیده میشد. فقط میدانست پولک در طبقه بالاست. همین!
صدای لرزان پولک لحظه به لحظه بلندتر میشد. انگار ترس زیاد به صدایش قدرت میداد. مشخص بود از دیدن اسلحه ترسیده و فرزام از اینکه دستبسته مانده و کاری از دستش برنمیآمد داشت جان میداد. پولک این بار عربده کشید:
ــ نه!
و بلافاصله صدای شلیک به گوش رسید. شلیکی در همان نزدیکی. اما برای فرزام که حس میکرد حتی گوشهایش کر شده، انگار صدا در دور دست شنیده شده بود. شلیکی که صدای فریادهای وحشتزده پولک را خاموش کرد. نه یکبار که سهبار... ممتد و پیدرپی! فرزام دیگر نتوانست نعرهای بزند. وحشتزده و نفسبریده درحالیکه سعی میکرد به هر زحمتی شده نفس بکشد، هوار کشید:
ــ پولک!»
حجم
۳۷۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۰۰ صفحه
حجم
۳۷۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۰۰ صفحه
نظرات کاربران
بازم به دوجلد اول . من نمیفهمم نویسنده ی رمان چه علاقه ای داره به این همه توضیح دادن. نه به این ریز ریز توضیح دادن ها نه به اونجاهایی که اینقدر گنگ بود که من چندبار میخوندم که بفهمم ماجرا
به عنوان شخصی که طرفدار خانم پور اصفهانی هستم و تمام کتابهاشونو خوندم و بازهم میخونم ، باید بگم به شدت کتاب ضعیفی بود ،غیر منطقی ،داستان های حاشیه ای ضعیف. حرف های حوصله سر بر ،رفتارهای عجیب و غریب. مثلا
سلام . رمان اسپرسو نسبت به رمانهای قبلی خانم هما پور اصفهانی ضعیف بود.
ضعیف
به معنای واقعی کلمه مزخرف
با اینکه بیصبرانه منتظر خوندن ادامه ی سیگار شکلاتی و ...بودم اما اسپرسو به قشنگی اونا نبود ...صعود و نزول کتاب خیلی سریع اتفاق می افتاد اما در هرحال کتاب های خانوم پور اصفهانی خواندنی است
اول داستان هیجان خاصی داشت و بی صبرانه منتظر بودی که حقایق اشکار بشه اما از اواسط تا به اخر ان جوی که میخواستم ادامه دارنشد حتی بعضی جا ها کلیشه و تکرار میشد
نسبت به سیگار شکلاتی و شکلات تلخ خیلی خیلی ضعیف بود واقعا
من که فقط سیگار شکلاتی رو خوندم ولی میخوام بدونم آخرش سارا تو اون ماموریت موفق میشه؟ به شهراد میرسه؟ لطفاً یکی جوا بده
بسیار کتاب ضعیفی بود.چه در داستان پردازی و چه در روان بودن کتاب.....متاسفم