دانلود و خرید کتاب موهیتو (جلد دوم) هما پوراصفهانی
تصویر جلد کتاب موهیتو (جلد دوم)

کتاب موهیتو (جلد دوم)

انتشارات:انتشارات سخن
امتیاز:
۲.۸از ۲۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب موهیتو (جلد دوم)

کتاب موهیتو (جلد دوم) نوشتهٔ هما پوراصفهانی است. انتشارات سخن این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی یک رمان عاشقانه.

درباره کتاب موهیتو (جلد دوم)

هما پوراصفهانی در کتاب موهیتو (جلد دوم) داستان مردی به نام «جانیار» را روایت کرده است. جانیار در زندگی زناشویی خود شکست بدی را تجربه کرده و احساس می‌کند تا زمانی که انتقام نگیرد به آرامش نخواهد رسید. جانیار مردی‌ است که از همان ابتدای نوجوانی سختی و درد را تجربه کرده و به همین دلیل تبدیل به شخصیتی پخته ،محکم، قوی، کمی خشن و کم‌حرف شده است. در این بین جانیار با دختری آشنا می‌شود به نام «یاس رازقی»؛ دختری عکاس که به نظر می‌آید می‌تواند در نقشهٔ جانیار به او کمک کند. جانیار بی‌رحمانه تصمیم می‌گیرد از این دختر در پیش‌برد نقشه‌اش سوءاستفاده کند. آیا آنها موفق می‌شوند؟ آیا می‌توانند تا پایان راه بروند؟ رمان موهیتو یک رمان عاشقانهٔ آرام است، ولی اتفاقاتی در آن می‌افتد که می‌تواند هیجان بسیاری را به خواننده منتقل کند.

خواندن کتاب موهیتو (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان‌های عاشقانهٔ ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره هما پوراصفهانی

هما پوراصفهانی نویسنده‌ای ایرانی است که در سال ۱۳۶۹ در اصفهان به دنیا آمده است. او که کارشناسی‌ارشد روان‌شناسی دارد، با چندین رمان، نام خود را به افراد بسیاری شناسانده و نوبت چاپ برخی از آثارش از ۲۰ هم گذشته است. این نویسنده کار خود را با نوشتن در وب‌سایتی به نام «نودوهشتیا» شروع کرد. این کار و ارتباط متقابل هما پوراصفهانی با مخاطبان نوشته‌هایش، هم او را در شناخت ضعف‌ها و نقاط قوتش یاری کرد و هم به او انگیزه‌ای بخشید که کارش را جدی‌تر ادامه دهد. تعداد رمان‌های این نویسنده از ۱۰ عنوان عبور کرده است. بعضی از رمان‌های او ۲ یا ۳جلدی هستند. «سیگار شکلاتی»، رمان دوجلدی «شکلات تلخ»، داستان سه‌جلدی «اسپرسو»، «قرار نبود...»، «سجاده و صلیب»، «موهیتو» در ۲ جلد، رمان‌های دوجلدی «تقاص» و «اوراکل»، «توسکا»، «استایل»، «ذهن خالی» و «شام مهتاب» و رمان عاشقانهٔ «توسکا» برخی از آثار هما پوراصفهانی هستند.

بخشی از کتاب موهیتو (جلد دوم)

«پشت در اتاق یاس که رسید سر جای همیشگی‌اش نشست و خیره به در به این فکر کرد؛ نکند تاوان پس می‌دهد؟ تاوان اینکه عمری معلول شدن مادرش را از چشم پدرش دیده بود و هرگز او را نبخشیده بود؟ شاید قرار بود خدا این بلا را سر خودش هم بیاورد. ولی این بار دیگر کسی نبود که جانیار نخواهد او را ببخشد. هیچ‌کس جز خودش. اگر یاس دچار مشکل فیزیکی می‌شد، حالا هر مشکلی، باز هم مقصر صددرصدش خودش بود. می‌دانست اگر پدرش همه چیز را بفهمد بشکن‌زنان از انزلی قر می‌دهد تا تهران که بتواند حسابی با حرف‌هایش جانیار را بچزاند. جانان تلفنی متوجه شده بود چه اتفاقی افتاده. بارها خواسته بود به تهران بیاید اما جانیار جلویش را گرفته بود. جانان همان‌طور پشت تلفن هم زار می‌زد. جانیار دیگر حوصلهٔ ونگ‌ونگ این یکی را نداشت. به او گفته بود هر خبری بشود خودش به او می‌گوید و بعد با سهیل صحبت کرده و تأکید کرده بود که اجازه ندهد جانان به تهران بیاید و سهیل به جانیار قول داده بود حواسش به آن طرف باشد.

جانیار آن‌قدر روی صندلی نشست که هوا تاریک شد. دانیال به خانه‌اش رفته بود و دیگر کسی نبود که او را به زور از جا بلند کند و برای استراحت به اتاقش بفرستد. باز هم آن‌قدر همان‌جا نشست و به در خیره ماند که سیاهی هوا کم‌کم به سفیدی تبدیل شد. حتی جرئت نداشت پا به اتاق یاس بگذارد. نمی‌خواست آن همه انرژی منفی‌ای که در سرش می‌چرخید، وارد اتاق او بکند. وقتی به خودش آمد که چند پرستار به اتاق یاس رفتند. جانیار از جا برخاست. یاس را با احتیاط کامل روی تخت دیگری گذاشتند و با خود بردند. پاهای جانیار بی‌اراده به دنبال آن‌ها کشیده می‌شد. هر طبقه که با پله پایین می‌رفت نگاهی به آسانسور می‌انداخت تا ببیند در چه طبقه‌ای متوقف می‌شود. بالاخره در طبقه اول، آسانسور ایستاد. یاس را از آسانسور خارج کردند. اکیپ دکتر منصوری زودتر آمده و داخل اتاق عمل در انتظار بودند. جانیار خیلی دلش می‌خواست وارد اتاق عمل شود و خودش نظاره‌گر همه چیز باشد، اما هر چه فکر می‌کرد به این نتیجه می‌رسید طاقت دیدن آن صحنه‌های دلخراش را ندارد. اینکه موهای یاس را بتراشند، اینکه با اره و مته جمجمه‌اش را سوراخ کنند و تکه‌ای از آن را بردارند و اینکه با دم و دستگاه پزشکی‌شان به جان مغز یاس بیفتند.‌ مطمئن بود در همان لحظات اول از حال می‌رود. پس بی‌خیال تقاضا برای حضور در اتاق عمل شد. گرچه مطمئن بود دکتر کامروز برای اینکه ناگهان جانیار در اتاق عمل کاری نکند به او چنین اجازه‌ای نمی‌دهد.»

کاربرp. r
۱۴۰۳/۰۴/۱۴

سلام روز بخیر سپاس از نویسنده ی محترم ولی من قلم شما رو قوی تر دیده بودم و کتاب های قبل از این رو که ردی از داستان های پلیسی و معما گونه داشت خیلی خیلی دوست داشتم انتظارم از این

- بیشتر
Mahdis Khorami
۱۴۰۳/۰۵/۲۲

من تمام کتابهای قبلی ایشون رو بارها خوندم اما متأسفانه این کتاب یک ضد حال بود برای من باورم نمیشه این قلم ضعیف کار ایشون باشه

کاربر 6651478
۱۴۰۳/۰۶/۰۳

مگه میشه نویسنده ی کتابهای قوی ای مانند اسپرسو و سیگار شکلاتی و ......نویسنده این کتاب هم باشه این همه تغییر سطح😞

کاربر ۱۸۳۲۴۲۶
۱۴۰۳/۰۹/۲۰

بسیار لذت بردم با تشکر از نویسنده محترم قلمتان مانا

حجم

۴۹۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۴۸ صفحه

حجم

۴۹۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۴۸ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان