با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

کتاب ناامنی، نگاهی به یک سو از هزارتوی این شهر، پلی از جنس شیشه
۴٫۵
(۲)
خواندن نظراتمعرفی کتاب ناامنی، نگاهی به یک سو از هزارتوی این شهر، پلی از جنس شیشه
«ناامنی» نوشته هاله مشتاقینیا، «نگاهی به یک سو از هزارتوی این شهر» نوشته مرضیه ازگلی( -۱۳۵۶)، «پلی از جنس شیشه» نوشته نگار نادری است که به مناسبت برگزاری بیست و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر منتشر شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«زن: یک ربعی بود که منتظر بودم. منتظر تاکسی. یه تاکسی از دور پیدا شد. تاکسی سفید با خط نارنجی. یک ربعی بود که منتظر وایستاده بودم. چند تا ماشین از کنارم رد شدند، بوق زدند، نگه داشتن، اما من سوار نشدم. من منتظر تاکسی بودم. ساعت هشت شب، ۲۴ خرداد، برای یه تاکسی دست تکون دادم، یه تاکسی سفید با خط نارنجی. من سوار تاکسی شدم، همون تاکسی سفید با خط نارنجی.
مرد: اون وقت شب یـادم نیست چیکار میکردم. شاید در حـال پایین کشیدن کرکرهی مغازه بودم. یا در حال فروش یه جنس از مغازه یا در حال چونه زدن با مشتری... چه فرقی میکنه مثل همهی روزها، حتماً منم مشغول کاری بودم.
زن: میدونست، بهش گفته بودم. قرار بود اول برم خونهی پدرم، بعد هم زیارت، از اونجا هم میخواستم برم خونهی دوستم. شمارهش رو داشتم میخواستم بهش زنگ بزنم.
مرد: اون روز هم خسته بودم، مثل روزهای دیگه، کارم زیاده. از صبح تا شب سگ دو میزنم برای یه لقمهی نون. خسته بودم[ مکث]. خستهام، خسته از کار، زندگی، حماقت و....
زن: رفتم زیارت. شمارهی تلفن رو تو کیفم لمس کردم. باید بهش زنگ میزدم. میخواستم ببینمش. رفتم کنار تلفن عمومی پسر یا دختر یادم نمیاد یکی تو کیوسک تلفن ساعتها حرف میزد. به شیشه کوبیدم. چپ چپ نگاه کرد. بعد اومد بیرون. زنگ زدم شوهرش گوشی رو برداشت. آدرس خونه رو داد. اون پسر یا دختر دوباره رفت تو کیوسک. اون چپ چپ نگام کرد.
مرد: چه فرقی داشت اون روز هم مثل همهی روزها، آدمهایی مثل من روزهاشون شبیه هم، قبول نداری؟»
هملت داگ، مکبث کاهوت![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
تام استوپارد
تراس ـ روال عادیژانکلود کرییر
شب در رستوران تاکهاسوالاس شان
چهار نمایشنامه برای تماشاگران معاصرتیم کراوچ
اتاق روشنی که روزش می خوانندتونی کوشنر
واتسلاواسلاومیر مروژک
خندهی پنهانغلامحسین دولتآبادی
یک نامه عاشقانه سانسور شدهامیر دژاکام
مسافر بی توشه و زندگی یک هنرمندژان آنوی
دنیای استثنایی آلفرد ژاری (شاه اوبو)جواد ذوالفقاری
ماراسادپیتر وایس
شهر زیباکانر مکفرسن
شب بیستویکم، قصصالقصر و آنها مأمور اعدام خود هستند.محمود استاد محمد
خواننده تنورناهید قادری
در منطقه جنگی و دو نمایشنامه دیگریوجین اونیل
کاسپارپتر هاندکه
امپرسیون؛ جیغ بنفش، در حال کندن پوست پیاز، مضحکهی طبخ و طربپیام لاریان
همهی پسران منآرتور میلر
بیرون از مولینگارجان پاتریک شنلی
پیش از ناشتایی و سه نمایشنامه دیگریوجین اونیل
دست های سرخ و نازلی![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
سعید شاپوری
نمایشنامهخوانها روی صحنهآرون شپرد
از اینجا تا ابدیت، غرب غمزده، اینجا کسی نمرده استمسعود دلخواه
داستان ها روی صحنهآرون شپارد
شب تا به روز، سال کبیسه عیسینادر عیسیور
بازی های نمایشی برای کارگاه تئاترفاطمه حسینی
پنج نمایشنامه برگزیده کودک و نوجوانایرج صادقی طاری
اصول درامنویسی برای رادیوایوب آقاخانی
صد و دوازده بازی برای بازیگران جوانگوین لوی
چهار نمایشنامه برگزیده کودککیومرث قنبریآذر
حجم
۷۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۷۵ صفحه
حجم
۷۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۷۵ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
خیلی تکان دهنده ست چون در زندگی خودمون بارها تجربه کردیم . خشونت علیه زنان در تمام اقشار بوده و هست