کتاب درک ارزش شکست
معرفی کتاب درک ارزش شکست
کتاب الکترونیکی «درک ارزش شکست» نوشتهٔ الیزابت دی با ترجمهٔ زهرا ساعدی در انتشارات بذر خرد چاپ شده است. هروقت در بخش خاصی از زندگیتان شکست خوردید کل کتاب را یکجا بخوانید یا در بخش مربوط به خودتان عمیق شوید. در هر دو حالت، متوجه میشوید که لازم نیست شکست از بقیه دورتان کند. در حقیقت، برعکسش صادق است: شکست ما را به هم وصل میکند. ما را تبدیل به انسان میکند.
درباره کتاب درک ارزش شکست
نویسنده در این کتاب هفت اصل شکست را پیش رویمان قرار میدهد. او میخواهد در ابتدا بدانیم و بپذیریم که ناکامی وجود دارد و نه ما نه هیچکس دیگری شکستناپذیر نیست. در ادامه به ما یادآوری میکند که اگر ما چگونه شکستخوردن و چگونه درس گرفتن از آن را بیاموزیم، درواقع بهتر موفقشدن را یاد میگیریم و طعم آن موفقیت و پیروزی زیر زبانمان شیرینتر مزه میکند.
کتاب درک ارزش شکست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به کتابهای توسعهٔ فردی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب درک ارزش شکست
مشکل تعریف من از شکست این است که با اتفاقات دردناک زندگی، که به راحتی قابل توضیح نیستند، بهطور کامل مواجه نمیشود. وقتی این کتاب را مینوشتم، یکی از نزدیکترین دوستانم، کلمی، دچار خونریزی مغزی شد و در سن ۳۸ سالگی سکتهٔ مغزی عظیمی را از سر گذراند. خلاصه بگویم، بهنظر میرسید زنده نمیماند. به خانوادهاش گفته بودند اگر هم زنده بماند، آسیب جبرانناپذیری به مغزش وارد میشود. کلمی با نافرمانی از پیشبینیهای پزشکی، نهتنها زنده ماند بلکه برخلاف آنچه برایش انتظار داشتند رفتار کرد. عمل سنگین مغزی را از سر گذراند و بعد باید دوباره راه رفتن و حرف زدن را یاد میگرفت. تماشای شجاعتش و عشقش به زندگی در این شرایط افتخارآمیز بود.
وقتی در بیمارستان توانبخشی، روزهای طاقتفرسایی که پر از جلسههای گفتاردرمانی و فیزیوتراپی بود را میگذراند، کووید ۱۹ شایع شد. این بیماری سریع به همهگیری جهانی تبدیل شد و همهٔ ما را تحتتاثیر قرار داد. ملاقات بیماران برای محافظت از آنها ممنوع شد. مردم در سراسر دنیا میمردند، شهرها قرنطینه میشدند و خانوادهها خودشان را قرنطینه میکردند. بهنظر میرسد بهیکباره زندگی کوچک شده است و کلمی باید سختترین نبرد زندگیاش را بدون دیدن شوهرش یا دو بچهٔ کوچکش پیش میبرد.
کلمی مدتی کوتاه پس از عمل کرانیوپلاستی، برای جایگذاری نیمی از جمجمهاش، به کووید ۱۹ هم مبتلا شد (او اولین بیماری بود که نتیجهٔ آزمایشش مثبت شد که من در این مورد با او شوخی میکردم و میگفتم با توجه به تاریخچهٔ زندگیاش برای موفقیت بیشازحد، این ابتلا هم عادی بوده). حالا او علاوه بر گذراندن دوران نقاهت ناشی از سکته و عمل مغزی، باید با ویروسی کشنده که کسی درست نمیفهمیدش هم دستوپنجه نرم میکرد. او بیمار و درمانده بود و از نزدیکانش هم دورافتاده بود. جلسههای روزانهاش با تراپیستهایی پیش میرفت که لباس ایزوله میپوشیدند و ماسک زده بودند.
حجم
۹۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
حجم
۹۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه