دانلود و خرید کتاب فتح خون سیدمرتضی آوینی

معرفی کتاب فتح خون

کتاب فتح خون نوشتهٔ سیدمرتضی آوینی است. انتشارات واحه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر، که احتمالاً در ماه محرم و سال ۱۳۶۶ نوشته شده، روایت محرم نیز نام گرفته است؛ نویسنده با نثری شاعرانه به روایت رخدادهای ماه محرم پرداخته است.

درباره کتاب فتح خون

کتاب فتح خون در ۱۰ بخش نوشته شده است.

مرتضی آوینی، با نثر ویژهٔ خود که شاعرانه، نرم و عارفانه است، مطالب‌اش را از زبان یک «راوی» روایت می‌کند.

او در این روایت تاریخی-ادبی، به مواردی همچون «ماجراهایِ پس از شهادت امام حسن مجتبی (ع)»، «غروب تاسوعا» و «اعمالِ حُرّ بن یزید ریاحی» پرداخته است.

خواندن کتاب فتح خون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران وقایع ماه محرم در زمان امام حسین (ع) و علاقه‌مندان به کتاب‌های مذهبی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره مرتضی آوینی

سید مرتضی آوینی (کامران) در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۲۶ در شهر ری به دنیا آمد.

او کارگردان فیلم مستند و روزنامه‌نگار حوزهٔ فرهنگی بود.

بسیاری از دیدگاه‌های مرتضی آوینی را می‌توانیم در آثار او شاهد باشیم. برای نمونه او با ممنوعیت ورود ماهواره و ویدئو به ایران مخالف بود؛ وطن‌دوست و دین‌داری بود که باور داشت شاهنامه فردوسی با دین اسلام در ایران منافاتی ندارد؛ او به سینما علاقه‌مند بود و در این زمینه فعالیت می‌کرد. مجموعه فیلم‌های مستند تلویزیونیِ او دربارهٔ جنگ ایران و عراق با نام روایت فتح بسیار شناخته شده‌ است. او در جنگ ایران و عراق شرکت کرد.

فروردین ۱۴۰۰، شبکه سه سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مستندی چندقسمتی به نام «آقا مرتضی» پخش کرد. این مستند به زندگی مرتضی آوینی پرداخت؛ اثری که موجب ایجاد مباحثات و گفتگوهای متعددی شده است.

از میان آثار مکتوب مرتضی آوینی می‌توان به فهرست زیر اشاره کرد:

هر آنکه جز خود

فتح خون (روایت محرم)

فردایی دیگر (فلسفه و شعر)

آینه جادو

جلد نخست: مقالات سینمایی

جلد دوم: نقدهای سینمایی

جلد سوم: گفت‌وگوها، سخنرانی‌ها، مقالات سینمایی

رستاخیز جان (ادبیات، فرهنگ، رسانه)

آغازی بر یک پایان (انقلاب اسلامی و پایان انتظار)

توسعه و مبانی تمدن غرب (پیشرفت اقتصادی یا تکامل فرهنگی)

حلزون‌های خانه به دوش (جریان روشنفکری و انقلاب اسلامی)

نسیم حیات (گفتار متن فیلم‌های مستند)

انفطار صورت (گرافیک و نقاشی)

گنجینه آسمانی (گفتار متن فیلم‌های روایت فتح)

حقیقت (گفتار متن یک مجموعه مستند)

نامه‌ای به یک دوست قدیمی

مرتضی آوینی در ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ در فکه (منطقه‌ای بیابانی در شمال غربی خوزستان و جنوب شرقی استان ایلام) درگذشت.

بخش‌هایی از کتاب فتح خون

«راوی: آماده باشید كه وقت رفتن است.

عقل می‌گوید بمان و عشق می‌گوید برو... و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود.

در روز هشتم ذی‌الحجه، یوم‌التّرویه، امام حسین (ع) آگاه شد كه عمرو بن سعید بن عاص با سپاهی انبوه به مكه وارد شده است تا او را مخفیانه دستگیر كنند و به شام برند واگرنه... حرمت حرم امن را با خون او بشكنند.

آنان كه رو به سوی قبلۀ خویش نماز می‌گزارند، معنای حرمت حرم امن را چه می‌دانند؟ كعبۀ آنان كه در مكه نیست تا حرمت حرم مكه را پاس دارند؛ كعبۀ آنان قصر سبزی است در دمشق كه چشم را خیره می‌كند. آن‌جا بهشتی است كه در زمین ساخته‌اند تا آنان را از بهشت آسمانی كفایت كند... و از آن‌جا شیطان بر قلمرو گناه حكم می‌راند، بر گم‌گشتگان برهوتِ وهم، بر خیال‌پرستانی كه در جوار بهشت لایتناهای رضوان حق، سر به آخور غرایز حیوانی و دل به مَرغ‌زارهای سبزنمای حیات دنیا خوش داشته‌اند، حال آن‌كه این‌همه، سرابی است كه از انعكاس نور در كویر مردۀ دل‌های قاسیه پیدا آمده است.

كعبه قبلۀ احرار است، رستگان از بندگی غیر؛ اما اینان بت خویشتن را می‌پرستند. امام برای اعمال حج احرام بسته است ولكن اینان احرام بسته‌اند تا شمشیرهای آختۀ خویش را از چشم‌ها پنهان دارند... شكستن حرمت حرم خدا برای آنان كه كعبه را نمی‌شناسند چندان عظیم نمی‌نماید و اگر با آنان بگویی كه امام حسین (ع) برای پرهیز از این فاجعه مكه را ترك گفته است در شگفت خواهند آمد... اما آن كه می‌داند حرم خدا نقطۀ پیوند زمین و آسمان است، درمی‌یابد كه شكستن حرمت حرم آن‌همه عظیم است كه چیزی را با آن قیاس نمی‌توان كرد.»

بیسیمچی
۱۳۹۷/۰۹/۰۹

تنها وصفی که میشه از مولف داشت فرمایش مقام معظم رهبری است:سید شهیدان اهل قلم خداوند این شهید بزرگوار رو غریق رحمت کنه شهید آوینی تکرار نشدنی است... کتاب فتح خون بسیار گیرا،جذاب،دلنشین و بینظیر است.

sadeghi
۱۳۹۸/۰۶/۱۵

راوی: هر انسانی را لیله‌القدری هست که در آن ناگزیر از انتخاب می‌شود و حُر را نیز شب قدری این‌چنین پیش آمد... «عمربن سعد» را نیز ... من و تو را هم پیش خواهد آمد. اگر باب یا لیتنی کنت

- بیشتر
امیری حسین
۱۳۹۸/۰۲/۲۳

زیبایی و دلشینی قلم سید شهدای اهل قلم فوق العاده اس. به علاوه:خواننده حس میکنه که نویسنده(شهید آوینی) اصلا اهل این دنیا نیست...انگار موقع بیان وقایع و حوادث ، ملک و ملکوت رو داره مشاهده میکنه.

همچنان خواهم خواند...
۱۳۹۸/۰۹/۰۳

عالی عالی عالی با حسین محشور باشی ای شهید بزرگوار.

malihe687
۱۳۹۸/۱۲/۲۱

این کتاب فوق العاده اس. حین خوندنش صدای شهید آوینی رو انگار میشنوید.

پرویز
۱۳۹۸/۰۲/۲۹

حتی اگر مسلمان هم نباشید، با خواندن این ملغمه ی شور و عشق و خون، لب به تحسین باز میکنید. خیلی ها سعی کردند با تقلید از این سبک نثر آسمانی، برای خودشون شاخی دست و پا کنند، ولی جز

- بیشتر
م.م پویا
۱۳۹۸/۱۲/۲۹

توصیه های دیگران در مورد خواندن فتح خون همیشه مثل یک چراغ در ذهنم سوسو می زد گویی عاملی ناپیدا آن را به عقب می انداخت . تا در این روزهای آخر سال و مصادف با ماه رجب توفیق شد. خواندن

- بیشتر
navid
۱۳۹۷/۰۶/۲۵

کتاب واقعا عالی بود،یک خلاصه کم حجم ودرعین حال جامع از واقعه کر بلا بود،وقتی کتاب را خواندم به دیگر دوستانم هم معرفی کردم، شیوه نگارش شهید آوینی بسیار ساده ودر عین حال عمیق وفلسفی است ،کتاب به هیچ وجه

- بیشتر
امیرحسین
۱۳۹۸/۰۹/۰۳

سید شهدای اهل قلمُ با این کتاب شناختم. یکی از بهترین کتابهایی که خواندم.

محمد مهدی
۱۳۹۷/۰۶/۳۰

عجب قلمی دارد شهید اهل قلم

یاران! شتاب كنید، قافله در راه است. می‌گویند كه گناه‌كاران را نمی‌پذیرند؟ آری، گناه‌كاران را در این قافله راهی نیست... اما پشیمانان را می‌پذیرند
بیسیمچی
دین‌دار آن است كه در كشاكش بلا دین‌دار بماند، وگرنه، در هنگام راحت و فراغت و صلح و سِلم، چه بسیارند اهل دین
بیسیمچی
ای دل! تو چه می‌كنی؟ می‌مانی یا می‌روی؟ داد از آن اختیار كه تو را از حسین جدا كند
بیسیمچی
جاهلیت ریشه در درون دارد و اگر آن مشرك بت‌پرست كه در درون آدمی است ایمان نیاورد، چه سود كه بر زبان لااله‌الاالله براند؟
k.t
عجب تمثیلی است این كه علی مولود كعبه است... یعنی باطن قبله را در امام پیدا كن! اما ظاهرگرایان از كعبه نیز تنها سنگ‌هایش را می‌پرستند. تمامیت دین به امامت است
کربلایی
هر انسانی را لیلة‌القدری هست كه در آن ناگزیر از انتخاب می‌شود و حُرّ را نیز شب قدری این‌چنین پیش آمد... «عمر بن سعد» را نیز... من و تو را هم پیش خواهد آمد. اگر باب یا لَیْتَنی كُنْتُ مَعَكُمْهنوز گشوده است، چرا آن بابِ دیگر باز نباشد كه: لَعَنَ الله ُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِكَ فَرَضِیَتْ بِه؟
ترمه🍁
آن شراب طهور كه شنیده‌ای بهشتیان را می‌خورانند، میكده‌اش كربلاست
بیسیمچی
... و تو، ای آن كه در سال شصت و یكم هجری هنوز در ذخایرِ تقدیر نهفته بوده‌ای و اكنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبۀ بشریت، پای به سیارۀ زمین نهاده‌ای، نومید مشو، كه تو را نیز عاشورایی است و كربلایی كه تشنۀ خون توست و انتظار می‌كشد تا تو زنجیر خاك از پای اراده‌ات بگشایی و از خود و دل‌بستگی‌هایش هجرت كنی و به كهف حَصینِ لازَمان و لامَكانِ ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مكان، خود را به قافلۀ سال شصت و یكم هجری برسانی و در ركاب امام عشق به شهادت رسی...
Mahdi
فرات تشنۀ مشك‌های اهل حرم است و بیابان تشنۀ خون امام و امام از هر دو تشنه‌تر است
بیسیمچی
صحرای بلا به وسعت همۀ تاریخ است.
k.t
دین‌دار آن است كه در كشاكش بلا دین‌دار بماند، وگرنه، در هنگام راحت و فراغت و صلح و سِلم، چه بسیارند اهل دین، آن‌جا كه شرط دین‌داری جز نمازی غُراب‌وار و روزی چند تشنگی و گرسنگی و طوافی چند بر گرد خانه‌ای سنگی نباشد.
امیری حسین
نه عجب اگر در شهرِ كوران خورشید را دشنام دهند و تاریكی را پرستش كنند!
fatemeh_vesalii
عقل می‌گوید بمان و عشق می‌گوید برو؛ و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود، اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمۀ خورشید نبُرَد، عشق را در راهی كه می‌رود، تصدیق خواهد كرد؛ آن‌جا دیگر میان عقل و عشق فاصله‌ای نیست.
علی فدایی
ای تشنگان كوثر ولایت! بیایید... من سرچشمه را یافته‌ام. وااسفا! باطن قبله را رها كرده‌اید و بر گِرد دیوارهایی سنگی می‌چرخید؟ بیایید... باطن قبله این‌جاست. به‌خدا، اگر نبود كه خداوند خود این‌چنین خواسته، می‌دیدی كعبه را كه به طواف امام آمده است و حجرالاسود را می‌دیدی كه با او بیعت می‌كند. مگر نه این‌كه انسان كامل، غایت تكامل عالم است؟... ای امت آخر! بر شما چه رفته است؟ مگر تا كجا می‌توان در مُحاق غفلت و كوری فرو شد كه خورشید را نشناخت؟
S
آه یاران! اگر در این دنیای وارونه، رسم مردانگی این است كه سر بریدۀ مردان را در تشت طلا نهند و به روسپیان هدیه كنند... بگذار این‌چنین باشد. این دنیا و این سرِ ما!
parian
عبیدالله بن زیاد چه نیك این مردم را می‌شناخت. شیوۀ كار او در این واقعه برای همۀ تاریخ بسیار عبرت‌انگیز است. جماعتی از اشراف را كه در اطرافش بودند به میان مردم فرستاد تا آنان را از سپاه موهوم شام بترسانند: «مگر نمی‌دانید كه سپاه شام در راه است؟ بترسید از آن‌كه لشكریان شام بر شما مسلط شوند.
امیری حسین
یاران! شتاب كنید كه زمین نه جای ماندن، كه گذرگاه است... گذر از نفس به سوی رضوان حق. هیچ شنیده‌ای كه كسی در گذرگاه، رحل اقامت بیفكند؟... و مرگ نیز در این‌جا همان همه با تو نزدیك است كه در كربلا، و كدام انیسی از مرگ شایسته‌تر؟ كه اگر دهر بخواهد با كسی وفا كند و او را از مرگ معاف دارد، حسین كه از من و تو شایسته‌تر است. الرّحیل، الرّحیل! یاران شتاب كنید.
محمد مهدی
اگر كسی بینگارد كه جدایی دین از سیاست تفكری است خاصِ این عصر، در اشتباه است. بیاید و ببیند كه این‌جا نیز، نیم قرنی پس از حجةالوداع، همان انگار باطل حاكم است. حكام جوْر را در همۀ طول تاریخ چاره‌ای نیست جز آن‌كه داعیه‌دار این اندیشه باشند، اگرنه، مردم فطرتاً پیشوایان دین را به حكومت می‌پذیرند و حق هم همین است. اما در این‌جا نكتۀ ظریف دیگری نیز هست؛ ظاهرِ دین، منفكِ از حقیقت آن، هرگز ابا ندارد كه با كفر و شرك نیز جمع شود و اصلاً وقتی كه دین از باطن خویش جدا شود، لاجرم به راهی این‌چنین خواهد رفت.
ترمه🍁
و این رسم فریب‌كاران است: نام محمد را بر مأذنه‌ها می‌برند، اما جان او را كه علی است، دشنام می‌دهند.
Vajihe🍃
داد از آن اختیار كه تو را از حسین جدا كند!
بیسیمچی

حجم

۱۵۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۱ صفحه

حجم

۱۵۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۱ صفحه

قیمت:
۲۸,۱۰۰
۱۴,۰۵۰
۵۰%
تومان