کتاب انسان در مقابل دولت
معرفی کتاب انسان در مقابل دولت
کتاب انسان در مقابل دولت نوشته هربرت اسپنسر است و با ترجمه نجات بهرامی در انتشارات دنیای اقتصاد منتشر شده است.
درباره کتاب انسان در مقابل دولت
هربرت اسپنسر را اغلب با دیدگاههای جستهوگریختهاش درباره تکامل اجتماعی میشناسند و مهمترین حوزه مورد علاقه او را تکامل نهادهای اجتماعی میدانند. او تکامل نهادها را محصول فراگشت درونی اجزای تشکیلدهنده آنها میدانست و بهنوعی نظریه تکامل انواعِ داروین را در باب نهادها و سازمانهای بشری به کار میگرفت. این دیدگاه در عصر خود به همان اندازه نظریه تکامل انواع داروین، بدیع و انقلابی بود و عامل حرکت و تکامل را از نیروی بیرونی به فعلوانفعالات درونی اجزای یک مجموعه نسبت میداد. تاثیر این دیدگاه در مطالعات اجتماعی اسپنسر، رسیدن به این باور بود که جامعه را نمیتوان با تدوین نظامنامهها و به شکل دستوری به پیش برد. بر این اساس وی مخالف سرسخت دخالتهای دولت و قانونگذاران در حیطههای مختلف زندگی انسانها بود. وی به تاثیرات روزافزون و ویرانگری میپردازد که دستاندازیهای دولت به حوزه اجتماع به وجود میآورد و به این نکته اشاره میکند که تلاش برای کنترل سازمانها و گسترش حوزه نفوذ دولت درنهایت راه به سوسیالیسم ویرانگری میبرد که مردم را به بردگانی بینوا تبدیل میکند و از دولت اربابی میسازد که خود را موظف به تامین مایحتاج بردگانش میبیند و این فرایند نهایتا جامعهای سرشار از فقر و فلاکت را بر جای مینهد. این کتاب مهمترین اثر اسپنسر در زمینه نطریهاش متشکل از چهار مقاله مفصل است.
خواندن کتاب انسان در مقابل دولت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به حوزه علوم اجتماعی پیشنهاد میکنیم.
درباره هربرت اسپنسر
هربرت اسپنسر در ۲۷ آوریل ۱۸۲۰ در شهر صنعتی داربی، انگلستان متولد شد و در ۸ دسامبر ۱۹۰۳ در ۸۳ سالگی درگذشت. او یکی از بزرگترین فیلسوفان سده نوزدهم بهشمار میرود. او با شیفتگی و درایت خویش به آموختن مطالب و دستآوردهای دانشمندان زیستشناس مانند لامارک و کارپنتر پرداخت و دریافتهای خود را در زمینه جامعهشناسی به کار گرفت. ابده بهطور پراکنده به تحصیل ریاضیات و شیمی و فیزیک و دانش تشریح پرداخت و سپس به دانشهای طبیعی روی آورد. شالوده فلسفه او در روشن کردن همه جهان هستی به مانند حرکتی پیشرو از یک مرحله به مرحله کاملتر، بر پایه «قوانین تکامل» نهاده شده بود. اسپنسر به قیاس جامعه با ارگانیسم زیستشناختی مبتنی بر تشبیه جامعه به اندام موجود زنده باور داشت.
بخشی از کتاب انسان در مقابل دولت
بسیاری از افرادی که این روزها عنوان لیبرال را با خود حمل میکنند، محافظهکارانی از نوع جدید هستند. این تناقضی است که من در ادامه گفتار خود به دنبال تایید و تصدیق آن هستم. ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که ماهیت این دو حزب سیاسی در انگلیسی (حزب محافظهکار. حزب لیبرال) در اصل چه بوده و در ادامه از خواننده بخواهم تا با من همراه شود تا حقایقی را به او یادآوری کنم که چندان برایش بیگانه نیست و درنهایت ممکن است درباره ماهیت ذاتی حزب محافظهکار و حزب بهاصطلاح لیبرال موجود، بر او تاثیر بگذارم.
اگر به تاریخِ پیش از نامگذاری این دو حزب برگردیم، این دو حزب سیاسی، در ابتدا بر اساس دو نوع سازمان اجتماعی متضاد بنا شده بودند که به شکل عام بهعنوان گروههای نظامی و صنعتی شناحته میشدند و در واقع به این صورت توصیف میشدند. یکی با «رژیم وضعیت» که اغلب در روزگار کهن و بهصورت فراگیر رایج بوده است و دیگری بهوسیله «رژیم قرارداد» که در روزگار مدرن، عمدتا در میان کشورهای غربی و بهویژه در بین ما انگلیسیها وآمریکاییها رایج گردید. اگر بهجای استفاده از «همکاری» در معنای محدودِ آن، ما از این لغت در معنای گستردهتری استفاده کنیم، بهطوریکه بر فعالیتهای ترکیبی شهروندان تحت هر سیستم قانونی دلالت داشته باشد، پس این دو حزب را میتوان جداگانه بهعنوان حزبی دارای سیستم همکاری اجباری (حزب محافظهکار) و حزبی دیگر واجد سیستم همکاری اختیاری (حزب لیبرال) تعریف کرد. از نظر ساختار در یکی از آنها شاهد وضعیتی هستیم که مثلا ارتش از سربازانش میسازد و در آن افراد با درجات مختلف خود، باید دستوراتی را در قالب قراردادی مشخص با سختی و مشقت و برای دریافت غذا و لباس و حقوق اجرا کنند، درحالیکه ساختار دیگری، ما شاهد بدنهای از تولیدکنندگان یا توزیعکنندگان هستیم که در ازای انجام وظایف و ارائه خدمات مشخص، برای پرداخت و دستمزد مشخصی هم به توافق میرسند و ممکن است به دلخواه خود، در صورت عدم تمایل به ماندن، به ترک سازمان مبادرت کنند.
در جریان تطور و تحول اجتماعی در انگلیس، تمایز بین این دو ساختارِ اساساً متفاوت، بهتدریج نمایان شد. اما مدتها قبل از آنکه این دو حزب، حزب محافظهکار و حزب لیبرال خطاب شوند، ماهیت و رویکرد آنها قابل تشخیص و ردیابی بود و پیوند خود را تا اندازهای با ستیزهجویی و صنعتگرایی نشان میدادند. آنچه مسلّم است اینکه حزب لیبرال، معمولا متشکل از جمعیت شهری و کارگران و تاجرانی است که به همکاری قراردادی خو گرفتهاند. درحالیکه در طرف دیگر یعنی حزب محافظهکار، همکاری تحت «رژیم وضعیت» و نشاتگرفته و آمیختهشده با جنگهای دیرینه بوده و در حوزههای رعیتی رایج است که اساسا توسط سران نظامی و وابستگانشان کنترل میشوند و در آنها ایدههای بدوی و سنتهای پیشین همچنان حفظ گردیده است. این مغایرت در خاستگاههای سیاسی، که از ابتدا موجب تمایز اصول محافظهکاری و لیبرال میشد، بعدها نیز تداوم یافت. در دوره انقلاب، درحالیکه شهرهای کوچک و روستاها در اختیار و انحصار محافظهکاران بود، شهرهای بزرگ، مناطق تولیدی و بنادر بازرگانی، سنگر و پایگاه حزب ویگ محسوب میشدند. علیرغم برخی استثناهای موجود، این شرایط و سازوکارها همچنان هم برقرار است که نیازی به اثبات آن نیست.
حجم
۱۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
حجم
۱۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه