کتاب مغز با شخصیت
معرفی کتاب مغز با شخصیت
کتاب مغز با شخصیت؛ سیم کشی مغز، چگونه شخصیت ما را شکل میدهد؟ نوشتهٔ کوین جی. میشل و ترجمهٔ مریم خطیبی است و نشر شمعدونی آن را منتشر کرده است. این کتاب به شما توضیح میدهد که ساختارهای مغزی، چگونه شخصیت و خلقوخوی ما را شکل میدهند و میسازند.
درباره کتاب مغز با شخصیت
به نظر شما ساختارهای مغزی در انسانها چگونه است؟ آیا شواهدی داریم که تعیین کند تفاوتهای ژنتیکی بین افراد در تفاوتهای کلی در ویژگیهای روانی نقش دارد؟ آیا افرادی که از نظر ژنتیکی بیشتر شبیه یکدیگر هستند از نظر ویژگیهای روانی نیز شباهت بیشتری دارند؟ بهطور خلاصه، اگر چنین ویژگیهایی حتی تا حدی هم ژنتیکی باشد، افراد مختلف باید نه فقط از منظر جسمی، بلکه روانی نیز به خویشاوندان خود شباهت داشته باشند. افرادی که با یکدیگر ارتباطی نزدیک دارند، مثلاً خواهر و برادرها، معمولاً نقاط اشتراکی نیز دارند، مانند بزرگشدن و رشدکردن در یک خانواده. بنابراین فقط با دانستن اینکه خواهر و برادرها از جنبه روانی بیش از افراد دیگر در یک جمعیت تصادفی به یکدیگر شباهت دارند، نمیتوانیم آثار احتمالی طبیعت را از تأثیر پرورش تشخیص دهیم. ما به راهی برای تفکیک این دو اثر نیاز داریم؛ راهی برای بررسی تأثیر ژنهای مشترک، جدا از تأثیر محیط خانوادگی مشترک و برعکس. برای رسیدن به پاسخ این پرسش بزرگ و مهم باید کتاب مغز با شخصیت را بخوانیم.
کتاب مغز با شخصیت به دو بخش اصلی تقسیم شده است. در بخش اول مروری بر ریشه تفاوتهای ذاتی در بروز استعدادهای انسانی ارائه میشود. به این ترتیب که با بررسی شواهد حاصل از مطالعات دوقلوها و فرزندخواندگی، آثار ژنتیکی بر ویژگیهای روانی انسان، آناتومی مغز و عملکرد مغز توضیح داده میشوند. این مطالعات اثر طبیعت و پرورش را جداگانه و بهعنوان عوامل مؤثر بر تنوع جمعیتی نشان میدهد. هدف این پژوهشها این است که نشان دهد چه چیزی افراد را آن گونه که هستند، کرده است. علاوه بر این، توضیح میدهد که چه چیزی افراد مختلف را از یکدیگر متمایز میکند. ما به دنبال این هستیم که این یافتهها چه معنایی دارند و چه معنایی ندارند؛ چراکه این یافتهها اغلب اشتباه تفسیر میشوند.
سپس با جزییات بیشتری به تنوع ژنتیکی پرداخته میشود؛ اینکه این تنوع از کجا ناشی میشود و چه نوع اثراتی میتواند داشته باشد. علاوه بر این، نشان داده میشود که چگونه تفاوتهای توالی دیانای در نهایت بر ویژگیهای مورد علاقه ما تأثیر میگذارد. در واقع، این تأثیر معمولاً از طریق تأثیر بر رشد صورت میگیرد. در این بخش، مکانیسمهای اصلی خودآرایی مدار مغز بیشتر بررسی خواهند شد تا بفهمیم چگونه تحتتأثیر تنوع دستورالعملهای ژنتیکی قرار میگیرد؛ البته فرایندهای رشد نویزی و تغییرپذیر هستند و هم تنوع ژنتیکی و هم تنوع رشدی در بروز تفاوتهای ذاتی در طبیعت ما سهیم هستند.
در فصل پایانی بخش اول، نقش پرورش در شکلگیری روان افراد بررسی میشود. مغز انسان در طول دههها به بلوغ و رشد خود ادامه میدهد و مغز ما به معنای واقعی کلمه بر اساس تجربیاتمان در این دوره طولانی شکل میگیرد. معمولاً پرورش در برابر طبیعت و ذات در نظر گرفته میشود، به گونهای که محیط یا تجربیات ما بهعنوان عامل هموارگر بسیار کارآمد عمل میکند تا تفاوتهای ذاتی بین افراد را از بین ببرد یا ویژگیهای ذاتی هریک از آنها را خنثی کند. محیط و تجربیاتی که هر یک از ما داریم و نحوه واکنش مغز ما به آنها تا حد زیادی به ویژگیهای ذاتی ما مربوط میشود. با توجه به ماهیت خودسازمانده فرایندهای درگیر، تأثیر تجربه معمولاً بیشتر از آنکه تفاوتهای ذاتی را خنثی کند، آنها را تقویت میکند.
پس از آن، در بخش دوم با توجه به چارچوب وسیعی که وجود دارد، برخی از حوزههای خاص روانشناسی انسان بررسی میشود. اینحوزهها شامل شخصیت، ادراک، هوش و تمایلات جنسی است. این ویژگیهای متنوع به شیوههای مختلف بر زندگی ما تأثیر میگذارد و بنابراین انتخاب طبیعی با تنوع ژنتیکی موثر بر آنها بسیار متفاوت رفتار میکند. در نتیجه، ساختار ژنتیکی اصلی آنها، مانند انواع و تعداد و فراوانی جهشهایی که در آنها مشارکت دارد، میتواند کاملاً متفاوت باشد. بخش زیادی از تنوع در این ویژگیها منشا رشدی دارد، مدارهای پشت این عملکردها دستکم تا حدی متفاوت عمل میکنند، به این دلیل که چیدمانی متفاوت دارند. این یعنی تنوع تصادفی در فرایندهای رشد، در کنار تنوع ژنتیکی، سهمی مهم، گاه حیاتی، در بروز تفاوتهای ذاتی در استعدادها دارد.
علاوه بر اینها، ژنتیک اختلالات شایع رشدی عصبی مانند اوتیسم، صرع و اسکیزوفرنی نیز بررسی میشود. در سالهای اخیر شاهد پیشرفتهای مهمی در تشریح ژنتیک این نوع اختلالها بودهایم، نتایجی که اساساً دیدگاه ما را نسبت به آنها تغییر داده است. مطالعات ژنتیکی به وضوح نشان میدهد که هریک از این برچسبها واقعاً به مجموعه گستردهای از شرایط ژنتیکی متمایز اشاره دارد. در حالی که مدتها تصور میشد که این اختلالها متمایز هستند، اما یافتههای ژنتیکی خلاف آن را آشکار میکند. به این ترتیب که اینها همه نتیجه احتمالی جهش در ژنهای یکسان است که فرایندهای گسترده رشد عصبی را مختل میکند.
در نهایت، در فصل آخر مفاهیم اجتماعی، اخلاقی و فلسفی چارچوبی بررسی خواهند شد. اگر واقعاً تفاوتهای ذاتی بسیاری در نحوه عملکرد مغز و ذهن ما وجود دارد، سیاستهای آموزش و اشتغال باید چگونه باشد؟ آزادی اراده و مسئولیت قانونی به چه معناست؟ آیا بحثهای ما لزوماً به این معنی است که ویژگیهای ما ثابت و تغییرناپذیر هستند؟ با پیشبینی ژنتیکی ویژگیهای روانی به چه میخواهیم برسیم؟ تنوع رشد چه محدودیتهایی برای چنین پیشبینیهایی ایجاد میکند؟ و سرانجام، این دیدگاه درباره تنوع ذاتی ذهن و تجربیات ذهنی ما چگونه بر درک ما از وضعیت انسان تأثیر میگذارد؟ کتاب مغز با شخصیت به تمام این پرسشها پاسخ میدهد.
کوین میشل نویسنده کتاب مغز با شخصیت فارغالتحصیل ژنتیک کالج ترینیتی دوبلینه است و از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی دکترا گرفته است. کوین میشل در حال حاضر به عنوان دانشیار مؤسسه ژنتیک اسمورفیت و مؤسسه علوم اعصاب در ترینیتی کالج دوبلین فعالیت میکند.
خواندن کتاب مغز با شخصیت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام محققان حوزههای روانشناسی، عصبشناسی، ژنتیک و انسانشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مغز با شخصیت
برای فهم رشد انسان باید از همان ابتدا شروع کنیم؛ یعنی از یک سلول، یک تخمک بارور که حاوی ژنوم انسان و تمام دستورالعملهای ساختن انسان است. این دستورالعملها از ژنهای رمزگذاریکننده پروتئینها یا مولکولهای آرانای تشکیل شدهاند. به عبارت دیگر، ماشینهای مولکولی کوچکی که تمام کارها را در جنین در حال رشد انجام میدهند؛ اما این دستورالعملها همچنین دارای توالیهای تنظیمی دیانای نیز هستند که مشخص میکند هر پروتئین کجا و چه زمانی ساخته شود. در واقع، اگر بخواهیم تفاوتهای اساسیای را بیابیم که تشکیل مغز انسان را از مغز شامپانزه متمایز میکند، باید در توالی تنظیمی جستجو کنیم. خود پروتئینها تمایل چندانی به تغییر و تنوع ندارند؛ در اصطلاح تکاملی، از آنها بسیار محافظت میشود. تا حدی که، در بسیاری از موارد، میتوان آنها را با هم جابهجا کرد و تأثیری هم در عملکرد ایجاد نمیشود؛ حتی بین گونههای مختلف مانند موش و مگس. آنچه بیشتر تفاوت ایجاد میکند، کنترل دقیق نحوه بیان همه آن پروتئینها است.
باید به خاطر داشته باشیم که تخمک کاملاً جدید ما فقط دارای ژنوم عمومی انسانی نیست؛ بلکه ژنوم کاملاً جدید خود را دارد که نهفقط تمام دستورالعملهای عمومی، بلکه ترکیبی منحصربهفرد از واریانتهای ژنتیکی نیز به همراه دارد. واریانتهایی که پیش از این هرگز دیده نشده و دوباره هم دیده نخواهد شد. این واریانتها میتواند بر توالی پروتئینها تأثیر بگذارد، نحوه عملکرد آنها را تغییر دهد یا بر عناصر تنظیمی تأثیر بگذارد و الگوهای دقیق بیان ژن را تغییر دهد. همه این تفاوتها میتواند بر نتیجه نهایی رشد تأثیر بگذارد و منشا تفاوتهای وراثتی در ساختار مغز است که ما آن را بررسی خواهیم کرد.
تنها سلول ما به سرعت تقسیم میشود: دو، چهار و سپس هشت سلول. این روند به همین ترتیب ادامه مییابد تا توپ گرد و کوچکی از هزار سلول داشته باشیم. از بیرون که نگاه کنیم همه این سلولها یکسان به نظر میرسند؛ اما اتفاقات زیادی داخل جنین روی میدهد که الگوی نهایی ارگانیسم را تعیین میکند که در اینجا منظور ما نوزاد انسان است. سلولها بسته به اینکه کجای جنین قرار دارند، از همان لحظه از هم متمایز میشوند. به این ترتیب که سلولهای خارجی پوست و سیستم عصبی را تشکیل میدهند و سلولهایی که به وسط جنین آمدهاند، عضلات، استخوان و خون را تشکیل میدهند. لایه سوم تشکیل اندامهای داخلی را به عهده دارد. محور از سر تا دنبالچه و نیز محور از پشت تا شکم نیز مشخص میشود. این الگو، از تفاوتهای کوچک اولیه بین سلولهای جنین تازه تشکیلشده ناشی میشود و در پستانداران تا حدی به نوعی حافظه مولکولی از نقطهای دقیق که اسپرم کوچک وارد تخمک نسبتاً غولپیکر میشود، بستگی دارد.
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
نظرات کاربران
خیلی زیاد گفته حوصلتو سر میبره قشنگ میشه تو ۲۰ صفحه مطالبش رو جمع کرد