دانلود و خرید کتاب توکیو در ۶۰ روز زهرا گلیج
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب توکیو در ۶۰ روز

کتاب توکیو در ۶۰ روز

نویسنده:زهرا گلیج
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب توکیو در ۶۰ روز

کتاب توکیو در ۶۰ روز مجموعه خاطرات زهرا گلیج از سفر به ژاپن؛ سرزمین آفتاب تابان است.

درباره کتاب توکیو در ۶۰ روز

زهرا گلیج در این مجموعه خاطرات دوره مطالعاتی خود را که در ژاپن گذرانده، روز به روز نگاشته و از فراز و نشیب و چالش‌ها و زیبایی‌های سفر گفته است.

این کتاب دریچه‌ای را به روی مخاطب می‌گشاید که با نگاهی دیگر یک دیار و فرهنگ مردمانش را نظاره کند. نویسنده با مثال‌های واقعی، تجربه شخصی‌اش از درک فرهنگ، نظم و زیبایی‌ها و ظرافت‌های این سزمین اعجاب انگیز را برای خواننده به تصویر کشیده است. مطالب کتاب تجربهٔ واقعی از ژاپن را به تصویر می‌کشد. این تجربه محصول خارج‌شدنم از عادت‌های روزمره و منطقهٔ امن زندگی‌ام بود و امیدوارم برای هزاران نفر، آموختنی و جذاب باشد و آتش اشتیاق خواننده را برافروزد.

خواندن کتاب توکیو در ۶۰ روز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

توکیو در ۶۰ روز برای کسانی که می‌خواهند این گونه سفرها را تجربه کنند جذاب و آموزنده خواهد بود.

بخشی از کتاب توکیو در ۶۰ روز

برخلاف معمول و انتظار، در آن موقع از سال هوا بارانی بود. باران شدیدی هم می‌بارید. از آن‌ها خواستم کنار میزشان از ایشان عکس بگیرم. خانم انگلیسی نمی‌دانست. از آقا خواست تا جملات مرا برایش ترجمه کند و بعد خندید. همان موقع، درست همان زمانی که روی بلیت درج شده بود، اتوبوس رسید! پس از سوارشدن، راننده رو به مسافران کرد و با تعظیم، به همه خوشامد گفت و زمان تقریبی و ایستگاه پایانی را اعلام کرد.

در مانیتورِ داخل اتوبوس، ایستگاه‌های بعدی یکی پس از دیگری، به دو زبان ژاپنی و انگلیسی اعلام می‌شد. نگاهی به داخل اتوبوس انداختم. دیدم چند نفر دیگر در صندلی‌های عقبی نشسته‌اند. هریک مشغول کاری بودند. آقایی داشت در دفترچهٔ یادداشت چیزی می‌نوشت. او هم‌زمان کتاب کوچکی هم در دست داشت که به‌ژاپنی بود. سؤالی از آن آقا کردم. به‌خوبی پاسخ داد و کارش را از سر گرفت. خانم دیگری هم داشت مطالعه می‌کرد.

حدود یک ساعت گذشت. مقداری‌اش را به مناظر اطراف که از داخل اتوبوس و پشت شیشه پیدا بود، خیره شده بودم. همه‌جا بسیار سرسبز و مدرن و تمیز بود. از همان فرودگاه دیدم تابلوها را به‌طرز متفاوتی نوشته‌اند و مسیرها را با دقت مشخص کرده‌اند. چیزی که در طول این سفر از همان ابتدا فهمیدم، این بود: علائم را بسیار دقیق طراحی کرده‌اند و با کمترین سواد می‌توان فقط با دقت در علائم، موقعیت و مسیر را تشخیص داد و اصلاً گیج نشد، حتی با وجود ندانستن زبان ژاپنی. انگار علائم با آدم حرف می‌زدند.

چند تا از اصطلاحاتِ سلام و احوال‌پرسی را بلد بودم. از بس تند حرف می‌زدند، نمی‌شد فهمید چه می‌گویند! باید به ایستگاه توکیو می‌رفتم و از آنجا سوار مترو خط مارونوچی۳ می‌شدم. برای روز اول، کلمات ژاپنی برایم دشوار بود و به خاطرم نمی‌ماند؛ اما همه‌چیز رفته‌رفته بهتر و ساده‌تر می‌شد.

تعداد مسافران کم بود و تقریباً همه بسیار زودتر از من پیاده شدند. کمی نگران شدم. وقتی آخرین نفر می‌خواست پیاده شود، بلند شدم و به راننده گفتم: «می‌خواهم به ایستگاه توکیو بروم.» انگلیسی نمی‌دانست. آخرین مسافر برایش گفت منظورم چیست و با ایما و اشاره و کلماتِ یک‌درمیان انگلیسی، به من فهماند که نگران نباشم و مرا به مقصد خواهد رساند. خیالم کمی راحت شد.

بالاخره به ایستگاه رسیدم. با تشکر از راننده و با کمک آقایی که متصدی ساعت‌زدن ورود اتوبوس بود، وسایلم را از صندوق اتوبوس خارج کردم. باران شدیدتر شده بود. آن آقا که دید باران شدت گرفته، چترش را به من داد و مرا به‌سمت ایستگاه راهنمایی کرد.

با وجود آن‌همه وسیله، باید از خیابانی عریض هم عبور می‌کردم. برای اینکه بتوانم وسایلم را جابه‌جا کنم، نتوانستم از چتر استفاده کنم. زمانی که چراغ سبز شده بود، با دشواری از خیابان گذاشتم. در همین حین، ناگهان چمدانم نقش زمین شد. خانمی جوان و مهربان به کمکم آمد و مرا تا ایستگاه همراهی کرد. بعد خداحافظی کرد و رفت. با کمک آقای دیگری، با وسایلم از پله‌ها پایین رفتم و به‌طرف خط مارونوچی حرکت کردم.


Alireza.Izadi
۱۴۰۱/۰۴/۰۶

به نظر بیشتر شبیه گزارش کار بود یا اینکه صرفا ثبت دید و بازدید و رفت و آمد ها و تجربه خاصی رو ازش بهر نبردم

alim
۱۴۰۱/۰۲/۱۵

ردیف بود

این دوست ایرانیِ مقیم کانادا می‌گفت ایرانی‌ها به‌اشتباه برای وسایل لوکس هزینه می‌کنند؛ در حالی که کانادایی‌ها، به‌جای اینکه برای خرید اجناس نو هزینه کنند، کارایی وسایل قدیمی را افزایش می‌دهند؛ چون می‌خواهند هزینه‌ها را کاهش دهند. در دنیا به مدیریت هزینه بسیار اهمیت می‌دهند
hamtaf
عجب راه پرپیچ‌وخمی بود! وقتی همان مسیر را برگشتم، دیدم چقدر سرراست بوده و راهنمایی‌های غلط، مسیر را پیچانده است!
hamtaf
خیلی از ژاپنی‌ها و شهروندان توکیویی انگلیسی نمی‌دانند. در پیداکردن نشانیِ بنیاد ژاپن که فقط پنج دقیقه از ایستگاه مترو فاصله داشت، با دردسر زیادی مواجه شدم
hamtaf
فردی مسئول بود و مسافران را هدایت می‌کرد تا سر جایشان در صف‌هایی کوتاه قرار بگیرند. قوانین امنیتی شدید بود. چند پلیس با سگ‌های تربیت‌شده، مسافران و ساک‌ها و چمدان‌ها را کنترل می‌کردند. در عین نظم و قانونمندی، احترام به دیگران مشهود بود
hamtaf
شنیده بودم وقتی دوست داریم به آبی آسمان، دریا، سبزی درختان و روشنی گندمزار یا زردی خورشید خیره شویم، یعنی بعضی از چاکراه‌هایمان کار نمی‌کند؛ به همین دلیل به آن انرژی‌ها نیاز داریم تا انرژی ازدست‌رفته‌مان بازگردد و تأمین شود.
alim
زندگی و کار در این کشور راحت‌تر و بهتر از ایران است؛ چون وقتی فرد مشتاقِ یادگیری و پیشرفت باشد، زمینه برایش مهیاست.
hamtaf
افراد مسائل را با موشکافی نگاه می‌کنند و از همه‌چیز درست استفاده می‌کنند. هیچ اثری از اسراف، دورریختن و هدررفتنِ چیزی دیده نمی‌شود. بارها در دانشگاه دیده‌ام که با دقت و با فونت ریز از مطالب پرینت می‌گیرند تا ارزان‌تر تمام شود. حساب‌وکتاب دقیق دربارهٔ تصمیم‌ها و انتخاب‌ها، دقت، برنامه‌ریزی و نظم از مؤلفه‌های موفقیتشان است.
hamtaf
اینجا در توکیو وقتی به‌دنبال آدرس می‌گردی، باید نقشهٔ دقیقی داشته باشی؛ در غیر این صورت، پیداکردن نشانی سخت می‌شود. ندانستن زبان ژاپنی هم مشکل دیگری است برای یافتن نشانی. تازه خودشان هم جایی را بلد نیستند و با کمک سیستم موقعیت‌یاب تلفن همراهشان آدرس‌ها را شناسایی می‌کنند. در ایران وقتی در یک محله یا محدوده‌ای از شهر از کسی آدرس بپرسی، در بیشتر مواقع اگر آنجا ساکن باشد، به شما نشانی را می‌گوید؛ اما در همین یوتسویا افراد جاهای مهم را نمی‌شناسند!
hamtaf
در اینجا همهٔ زندگی مردم با نظم عجین شده است. اگر یک ساعت برای مصاحبهٔ کاری و جلسه مشخص می‌کنند، فقط یک ساعت صرف می‌کنند و بیشتر از یک ساعت زمان نمی‌گذارند.
hamtaf
به قسمتی دیگر از پارک رفتیم که باغ ژاپنی بود. این نوع باغ معمولاً در اکثر پارک‌های ژاپنی وجود دارد: حوضچه‌ای با غاز و ماهی و لاک‌پشت و گونه‌هایی از جانوران دریایی.
hamtaf
هنر اوریگامی به افزایش تمرکز و سکون و آرامش و دقت در انجام کارها کمک می‌کند. شتاب، از ضعف‌های من است. با اوریگامی می‌توانم آن را به‌راحتی برطرف کنم.
hamtaf
نمای بیرونیِ ساختمان با معماری بی‌نظیر، بسیار چشم‌نواز بود. تنها نکتهٔ منفی این فضا وجود سگ‌های زیادی بود که صاحبانشان به پارک آورده بودند.
hamtaf
یکی از چیزهای مهمی که از ژاپنی‌ها یاد گرفته‌ام، این است: هر قرار ملاقاتی که تنظیم می‌کنند، طبق آن زمان‌بندی عمل می‌کنند و خارج از آن بازهٔ زمانی، دیگر حرفی برای گفتن ندارند.
hamtaf
گاهی خودم را نصیحت می‌کنم: بدون فکر و بررسی حرکت نکن. آرامش را در غذاخوردن و حرکت و زندگی این افراد می‌بینم. از کوته‌فکری و بی‌دقتی دست بردار. دربارهٔ هرچیزی فکر کن. همیشه گزینه‌های دیگری هم وجود دارد.
hamtaf
از پارک خارج شدیم تا رستوران یا غذاخوری پیدا کنیم. ماکینو چند جا را به من معرفی کرد. رستورانی غذاهای ژاپنی داشت. یکی هم رستوران ایتالیایی بود و یکی کافی‌شاپ. تصمیم گرفته بودم تعارف نکنم. گفتم: «قیمت برایم مهم است.» گفت: «بهتر است برویم کافی‌شاپ.» کافی‌شاپِ بسیار تمیزی بود. ساندویچ برداشتیم و نفری یک قهوه سفارش دادیم.
alim
این کندیِ حرکات، دقت‌نظر، متانت و طمأنینه در انجام کار به افزایش تمرکز و دقت و نکته‌بینی آدم می‌افزاید و استرس را از بین می‌برد. ماکینو می‌گفت که پس از یک روز کاری شلوغ، وقتی به این مکان می‌آید و چای سبز درست می‌کند و با بقیه می‌خورد، آرامش پیدا می‌کند و احساس شادابی به او دست می‌دهد.
alim
گاهی خودم را نصیحت می‌کنم: بدون فکر و بررسی حرکت نکن. آرامش را در غذاخوردن و حرکت و زندگی این افراد می‌بینم. از کوته‌فکری و بی‌دقتی دست بردار. دربارهٔ هرچیزی فکر کن. همیشه گزینه‌های دیگری هم وجود دارد. قالبی‌اندیشیدن چیزی بود که اینجا متوجه شدم در من وجود دارد. اگر بخواهم به علل آن اشاره کنم، بر اثر استفاده‌نکردن از ظرفیت‌های ذهنی و فکری است. هنوز به خیلی چیزها و آدم‌ها وابسته‌ام. متوجه شدم می‌توانم به خودم تکیه کنم و از توانمندی‌ها و نبوغ خودم بهره‌مند شوم.
alim
دیشب در اینترنت مطلبی خواندم که تمرین امروز را تأیید می‌کرد. مطلب این بود: وقت‌گذراندن دوستان با هم، برای خانم‌ها مثل مسکّن است و برای سلامتی‌شان ضرورت دارد. این کار، اتلاف وقت نیست؛ بلکه به آنان بسیار کمک می‌کند.
alim
کسی از آینده خبر ندارد؛ ولی به‌نظرم عشق به زندگی و تلاش برای موفقیت و هدفمندی، انسان را زنده و جوان نگه می‌دارد. تصمیم دارم برای خودم هزینه کنم و وقت بگذارم. می‌خواهم هیجاناتم را مدیریت کنم. پیگیر شنا و قایق‌سواری خواهم بود. می‌خواهم این ورزش‌ها را دنبال کنم و از آن‌ها لذت ببرم.
alim
سبک زندگی‌ام با قبل فرق کرده است. در منطقهٔ یوتسویا به‌سبک ایران زندگی و رفتار می‌کردم؛ اما اینجا با مقاومت‌های ذهنی و تردیدها و ترس‌هایم مواجه شده‌ام و هر روز به فکر کشف ناشناخته‌ها هستم. اینجا می‌توانم آشپزی کنم و مواد غذایی مختلفی را امتحان کنم. راستی در اتاقم گُل نگه می‌دارم.
alim

حجم

۴۳۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۴۳۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان