دانلود و خرید کتاب رازهای مانولیتو الویرا لیندو ترجمه فرزانه مهری
تصویر جلد کتاب رازهای مانولیتو

کتاب رازهای مانولیتو

معرفی کتاب رازهای مانولیتو

کتاب رازهای مانولیتو، از مجموعه ماجراهای مانولیتو داستان مشهوری نوشته الویرا لیندو است. رازهای مانولیو، داستان پسر کوچکی است که چیزهای زیادی برای پنهان کردن دارد. 

درباره‌ کتاب رازهای مانولیتو

مانولیتو شخصیت محبوبی در ادبیات اسپانیا برای کودکان است. این شخصیت به‌حدی محبوب است که نویسنده جایزه‌ ملی ادبیات کودک و نوجوان را دریافت کرده است. مانولیتو پسر کوچکی است که در مادرید با برادر کوچک‌ترش به اسم جونور زندگی می‌کند. 

ویژگی خاص داستان‌های مانولیتو این است که برخلاف داستان‌های دیگر کودکان پند و اندرز و نصیحت‌های خسته کننده ندارد. مانولیتو یک شخصیت امروزی است او باهوش است و بیشتر از دیگران می‌فهمد و با بزرگ‌ترها هم‌کلام می‌شود. مانولیتو یک شخصیت جهانی مشهور است

مانولیتو رازهای بسیاری دارد مثلاً اولین راز او این است که به طور وحشتناکی به برادر کوچکش، جونور، حسادت می‌کند، از قلدر کلاس می‌ترسد ولی او دوست صمیمی او است و یک روز، پدرش باعث شرمندگی او شد. آرزو دارد یک سگ داشته باشد و تازه، همکلاسی جدید و فوق‌العاده‌شان، ملودی مارتینز، عاشق او است. این کتاب ماجرای رازهای بامزه مانولیتو است. 

خواندن کتاب رازهای مانولیتو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کودکان علاقه‌مند به داستان پیشنهاد می‌کنیم.  

درباره‌ الویرا لیندو

الویرا لیندو نویسنده و روزنامه‌نگار ۲۳ ژانویه‌ی ۱۹۶۲ در اسپانیا به دنیا آمد. کمی بعد به مادرید مهاجرت کرد و شروع به تحصیل در دانشگاه یو سی ‌ام در رشته‌ی خبرنگاری شد. اما آن را نیمه‌کاره رها کرد تا به شغلش در تلویزیون و رادیو که گویندگی بود مشغول شود. الویرا لیندو علاوه بر نوشتن داستان‌های جذاب ماجراهای مانولیتو تعدادی فیلمنامه و نمایشنامه هم منتشر کرده است. دریافت جایزه ملی ادبیات کودک و نوجوان اسپانیا برای یکی از قسمت‌ها مانولیتو بخش دیگری از افتخارات او است. 

بخشی از کتاب رازهای مانولیتو

«آخر چطور می‌خواهی کسی نداند کلاه‌گیس سرش می‌گذارد وقتی هر یکشنبه رنگ کلاه‌گیسش عوض می‌شود. خب، راجع به قضیه گازها... بدتر از این هم دیده‌ایم....»

پدربزرگم ککش هم نمی‌گزد که تمام رازهایش برملا شود:

«چه فرقی به حال من می‌کند که همه بدانند که تمام دندان‌هایم مصنوعی است، که مشکل پروستات دارم، که مثل یک خرس خروپف می‌کنم و تمام روزم را در تروپزون می‌گذرانم... از وقتی که پیرزن‌های کانون بازنشستگان از عیب‌های من باخبر شده‌اند، مثل مگس‌های دور شیرینی دورم می‌چرخند. الآن، بیش‌تر از قبل که خیال می‌کردند من نمونه کامل یک پیرمرد بی‌عیب و نقص هستم، ازم خوششان می‌آید.»

جونور هم راضی است. هر چند که اصلا خوشش نیامد که در جلد دوم، اسم واقعی‌اش فاش شد. او دلش می‌خواست که همچنان نمونه یک بچه چهار ساله با رازی پنهان باقی بماند.

خب، با وجود همه این‌ها، حتی اگر اسکار مایر حاضر باشد شرم‌آورترین چیزهای زندگی‌اش را تعریف کند، کافی نیست که یک کامپیوتر پرتابل داشته باشد، چون حقیقت واقعی این است که من خودم هرگز چیزهایی را که می‌خوانی، ننوشته‌ام. کسی که می‌نویسد همان زنی است که اسمش را روی جلد نوشته است. ما چندین سال پیش با هم آشنا شدیم. او در تمام کره زمین، در میان بچه‌ها می‌گشت و آخرسر، مرا انتخاب کرد. پیش من آمد، یک ضبط صوت روی میز گذاشت، بی‌رحمانه مجبورم کرد حرف بزنم و در تمام مدت، شکمش را با شیرینی‌هایی که مادرم از نان‌فروشی پرفیریا خریده بود، پر کرد. مادرم و لوئیزا، زیرچشمی مراقب او بودند. وقتی که رفت، لوئیزا گفت:

«چقدر می‌خورد!»

من خیلی چیزها را برای این زن تعریف کردم. چیزهایی که به نظر مادرم هرگز نباید تعریف می‌کردم. بخش خوب ماجرا این است که ما، گارسیا مورنوها، شهرت جهانی پیدا کردیم و بخش بد ماجرا این است که اصلا به دردمان نخورد، چون با این‌که می‌گویند این زن با دلارهایی که از صدقه‌سری داستان‌های من گیرش آمده، حسابی پولدار شده، یک پول سیاه هم به ما نداده است.

چند وقت پیش دوباره تلفن کرد. مادرم گفت:

«بیا، دوباره می‌خواهد بیاید جیب‌هایش را پر کند.»

این بار، در تروپزون قرار گذاشتیم. من بودم و مادرم، لوئیزا، پدربزرگم، جونور و... و ضبط صوت، مثل همیشه، وسط میز. آن زنِ روی جلد از مادرم و لوئیزا خواست که اگر می‌شود سر یک میز دیگر بنشینند:


mina
۱۴۰۰/۱۲/۰۹

شیرین ترین کتاب کودک نوجوان

حنا خانی
۱۴۰۰/۱۲/۱۰

من این مجموعه کتاب رو نسخه چاپیش رو داشتم و کودکی منو ساخت . اوایل شروع کتاب خوندنم هدیه گرفته بودمش . خیلی داستان جذابی داره و این چنین کتابایی بچهارو واقعا علاقه‌مند میکنه که به کتاب خوندن ادامه بدن

- بیشتر
شرلوک هلمز
۱۴۰۰/۱۲/۱۰

بهترین

گمشده در دنیای کتاب ها :(
۱۴۰۲/۰۱/۱۸

جلد دوم از سری داستانهای مانولیتو تحت عنوان «رازهای مانولیتو» منتشر شد. در این مجلد او رازهایی را که تا به حال جرئت نکرده برای کسی بگوید فاش می‌کند، اینکه چه آرزوهایی داشته و برآورده نشده است. بالاخره پدربزرگ مانولیتو

- بیشتر
کتاب دوست :)
۱۴۰۰/۱۲/۱۸

حقیقتش تا نیمه های کتاب تونستم بخونم , این کتاب برای بزرگسالان هم مناسب نیست چه برسد به نوجوانان !

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۱۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۶ صفحه

حجم

۵۱۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۶ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
تومان