کتاب مرا تا آن سوی اقیانوس ببر
معرفی کتاب مرا تا آن سوی اقیانوس ببر
کتاب مرا تا آن سوی اقیانوس ببر نوشتهٔ ایتن کنین و ترجمهٔ شیرین احمدی است و نشر مون آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب مرا تا آن سوی اقیانوس ببر
کتاب مرا تا آن سوی اقیانوس ببر داستان پیرمردی هفتادوهشتساله با نام آگوست کلاینمن است که همسرش را از دست داده و رابطهٔ نزدیکی با فرزندانش ندارد. با اینکه حالا در پیری گوشتتلخ و بداخلاق شده، اما گذشتهای منحصربهفرد دارد که اگر برای کسی تعریف کند، شنونده مبهوت شخصیت او و کارهایی که او در گذشته انجام داده میشود. ایتن کنین در این کتاب خوانندگان را با خود همراه میکند تا خاطرات آگوست را که آخرین سالهای زندگیاش را میگذراند، برای آنها مرور کند، بنابراین سیر داستان مدام بین گذشته و حال در نوسان است.
این کتاب از چند بخش کوتاه تشکیل شده که هرکدام به دورههای مختلف زندگی پیچیدهٔ این پناهندهٔ یهودی ــ آلمانی مربوط میشود. هریک از این بخشها شبیه داستانی کوتاهاند، داستانهایی که در ساختاری غیرخطی کنار هم چیده شدهاند تا مسیر زندگی آگوست کلاینمن را برای خواننده ترسیم کنند.
اما آگوست واقعاً چه کسی است؟ زمانی که کودک بود از آلمان نازی فرار کرد و به آمریکا پناه برد اما وقتی بزرگ شد، به جنگ جهانی دوم رفت؛ همین حضور او در جنگ باعث شد تا زمان پیری رازهایی را در دل خود پنهان کند.
آگوست در حال حاضر بسیار ثروتمند است اما افسرده است و از درون احساس پوچی میکند و نمیداند با زندگیاش چه باید بکند. درضمن، میانهٔ خوبی هم با دین ندارد. ولی کمکم خواننده متوجه میشود که او در جنگ جهانی دوم، به کشور خود خدمت کرده و از آن زمان کابوسی را با خود حمل میکند؛ کابوسی که در انتهای عمرش بالاخره تصمیم میگیرد با آن مواجه شود؛ مسئلهای که به جنگ جهانی دوم و مواجههٔ او با سربازی ژاپنی مربوط میشود.
خواننده هرچه بیشتر با رمان پیش میرود با احساسات آگوست و افکار عجیبش بیشتر ارتباط برقرار میکند. آگوست مدام در حالت شک و تردید قرار دارد. مسائل مذهبی را در ذهنش مرور میکند و از خود سؤال میپرسد. به همین دلیل خواننده از مطالعهٔ افکار آگوست لذت میبرد.
خواندن کتاب مرا تا آن سوی اقیانوس ببر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب مرا تا آن سوی اقیانوس ببر را به تمام داستانخوانان و دوستداران رمان تاریخی و جنگی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کتاب مرا تا آن سوی اقیانوس ببر
وقتی دیگران از دستش عصبانی میشدند، او را «متکبر» میخواندند. هفتهٔ پیش، هنگامی که در آسمان بیابر توکیو به ارتفاع ثابت پرواز رسیدند، مهماندار خطوط هوایی یونایتد زیر لب گفته بود «آدم متکبر». پنجاه سال پیش، وقتی شریک کلاینمن فهمیده بود او هنوز مخزن مسی جدید را برای تخمیرجو سفارش نداده است، به او گفته بود «حرومزادهٔ متکبر»، (هرچند بعداً، وقتی بهشادیِ نتیجه مینوشیدند، هر دو جامی بهافتخار تکبر بالا برده بودند). وقتی دقیقاً همین کلمه را در گزارش بازدهی آخر سال اولین رئیسش دیده بود، شوکه شده بود. رئیسش کشاورز ورشکستهٔ اهل مین بود که قبلاً بلوبری میکاشت و حالا بخش فروش شرکت پورتلند سوتکِیس را دستوپاشکسته مدیریت میکرد. پنجاهوپنج سال پیش، روی برگهٔ ارزیابی او نوشته بود: «ابتکار عمل خوب. هوش متوسط. لباس تمیز. متکبر.» کلاینمن خندیده بود؛ دقیقترین ارزشیابیای بود که تابهحال به دستش رسیده بود. هنوز هم آن برگه را در جعبهٔ کفشی نگه میداشت. هفتهٔ پیش، همینطور که درِ اتاق در انتهای راهرو بسته میشد، شنیده بود پسرش جیمی به عروسش میگفت: «گمونم تکبر توی این خانواده ارثیه.»
بهار ۱۹۴۱، سال سومش در دبیرستان فار راکوی، دختر رؤیاهایش را دید. اسمش جینجِر پِلا بود، اهل ناپل ایتالیا، از خانوادهای تاجر که همواره در سفر بودند و در هشتصدمتری غرب خیابان اِجمییِر زندگی میکردند و بهتازگی از بوستون اسباب کشیده بودند. جینجر هنوز هم لهجه داشت؛ آگوست به همین زودی لهجهٔ خود را از دست داده بود. رنگوروی دختران یهودی ویوکرست را داشت، هرچند تمام چینها صاف شده بود: موها، بینی، گونهها. بااینحال، یک روز بعدازظهر، سایهبازیِ برآمدگیهای اجزای صورتش روی پوست صافش آگوست را یاد مادرش انداخت. جینجر در بخش شیمی دبیرستان فار راکوی کنار او مشغول مخلوط کردن جوششیرین در بالنِ اِرلِنمایِر بود و مشاهداتش را در دفتر آزمایشگاهی سیاه و خالداری یادداشت میکرد. او دانشآموز خوبی بود؛ برعکس آگوست.
حجم
۲۰۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۲۰۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
نظرات کاربران
داستا زیبا و دلنشین بود