کتاب زندگی زیر سبیل گربه ها
معرفی کتاب زندگی زیر سبیل گربه ها
کتاب زندگی زیر سبیل گربه ها نوشته مهدی پوررضائیان است. این کتاب مجموعه کامل نمایشنامههای روانشناختی کودکان و نوجوانان است که انتشارات کتاب نیستان منتشر کرده است.
درباره کتاب زندگی زیر سبیل گربه ها
وقتی همه میدانیم که الگوهای اساسی تفکر، احساس و رفتار و در یک واژه، شخصیت، در دوره کودکی شکل میگیرد. به جرأت میتوان گفت که وجه تفاوت انسان با حیوان، "هنر" است، با احتیاط هم میتوان گفت که وجه شباهت انسان با خداوند نیز "هنر" است چرا که انسان با تکیه بر هنر است که خداگونه دست به آفرینشگری میزند. امروزه استفاده از نمایش به عنوان یک وسیله مکمل آموزشی و پرورشی در مهدها و مدارس برای کمک به پیشبرد بهداشت روانی دارای دو شکل است. در شکل اول یک روانشناس از شیوههای تئاتری استفاده میکند و در شکل دوم یک هنرمند تئاتری از یافتههای روانشناسی بهره میجوید. در شکل اول نمایش، زایدهای است متصل به درمانگری روانی و در شکل دوم، رواندرمانی یک امر تبلیغاتی و حاشیهای بیش نیست.
کسی که از نمایش برای تحریک خیال پردازی، خلاقیت و بیان آزاد و عملیاتی کودکان استفاده میکند به نمایش صرف اصالت نمیدهد. او به درمانگری روانی هم اصالت نمیدهد چه میداند که درمان به عیب و علت اشاره دارد در حالی که در کار او درمان یعنی یک تحریک ظریف، یک برانگیختن ارجمند و نهایتاً یک شوک کرشمهای. او خود را باغبانی میداند که زمین را شخم میزند، دانه میکارد، آبیاری و دهها کار دیگر میکند اما دانه را نمیرویاند. دانه در بستر و شرایط مناسبی که باغبان فراهم آورده خودش باید مبعوث شود، برآید، زمین را بشکافد و بشکوفد. یک هنردرمانگر علاقهمند به نمایش که تلقی متفاوتی از نمایش و برداشت اصلاح شدهای از درمانگری دارد به برقراری یک نوع رابطه خیلی مخصوص دست میزند که در ضمن آن، رابطه انسان با مواد بر صحنه، به رابطه انسان با انسان در رواندرمانی نزدیک میشود و در نتیجه، ارتباطی دیگر پا به عرصه وجود میگذارد که میتوان آن را "ارتباط انسان با انسان به واسطهٔ صحنه " نامید. این کتاب مجموعه ۲۰ نمایشنامه برای اجرا مقابل کودکان است.
خواندن کتاب زندگی زیر سبیل گربه ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام مربیانی که با کودکان و نوجوانان در ارتباطاند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زندگی زیر سبیل گربه ها
شیر: آخ گفتی.
بلبل: من که با آهنگ شما بیهوش بیهوش شدم. هنوزهم کاملاً به هوش نیستم.
پاشا: بیهوش شدین؟
جنگلبان: یعنی مات. یعنی شیفته و شیدا مثل خودم.
پاشا: پس نگو بیهوش! بگو مدهوش.
بلبل: البته من خودم از این چیزا دور نیستم. همه، اینجا به من میگن بلبل خوشنوا. بهترین آوازها رو تو این جنگل من میخونم. اگه شک دارین برین از شمع یا پروانه یا از همین چشمه بپرسین. هر سال تو جشن جنگل، من اول میشم، چشمه دوم.
شیر: مخصوصاً وقتی که قناری زرد غایب باشه.
خرس: من به همه گفتم که تو چون یک فلوت درجه یک و خوب داری، استادانه آهنگ میزنی.
گوزن: من هم حدس زدم که شما تلاش و تمرین زیادی کردهای.
جنگلبان: نه خیر. من همچنان معتقدم که این نابغهٔ جوان، بی خوابی کشیده، پیش استاد رفته. معلم دیده. دود چراغ خورده.
بلبل: (با حالت تهوع) بووع....
جنگلبان: به قول معروف...
تن به دود چراغ و بیخوابی
ننهادی، هنر کجا یابی؟
بلبل: اما من همچنان عقیدهٔ مخصوص خودم رو دارم. اول نمیخواستم کسی بدونه ولی حالا عیبی نداره میگم. بلند هم میگم تا همه بدونن که نظر من چیه. به نظر من شما که خوب نی میزنی، یا من که خوب آواز میخونم مال اینه که هنر توی خون ماست.
گوزن: یعنی مادرزادیه؟
بلبل: البته. نه معلم، نه تمرین و نه اون چیزای وحشتناکی که آقای جنگلبان میگه، هیچ کدوم درست نیست. هنر، خاصیت طبیعی ماست. مثل شیرینی در قند، عطر در گل یا مثلاً شجاعت در شیر.
شیر: من با این آخری موافقم حتی اگر صحیح یا تحقیقی یا علمی نباشه.
حجم
۲۰۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۲۰۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه