دانلود و خرید کتاب دراگون حانیه عابدی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب دراگون

کتاب دراگون

نویسنده:حانیه عابدی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دراگون

کتاب دراگون نوشتهٔ حانیه عابدی است. انتشارات غزلسرا این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات داستانی معاصر ایران قرار گرفته، رمانی در باب «نوا» است. نوا شخصیت اصلی داستان و دختری با گذشته‌ای تلخ است که در حال تلاش برای رهایی از آن است. نوا در پی یک زندگی بهتر است، اما مواجهه با گذشته‌اش او را دچار سردرگمی می‌کند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب دراگون اثر حانیه عابدی

کتاب «دراگون» (Dragon) که نخستین‌بار در سال ۱۴۰۳ منتشر شده، یک رمان معاصر و ایرانی است که دو فصل دارد. نویسنده در مقدمه به بازی‌خوردن انسان‌ها و دوراهی‌های زندگی اشاره و سپس داستان را آغاز کرده است. داستان در دو فضا جریان دارد؛ یک فضای خشونت‌آمیز و پر از ترس و استرس (در زمان فرار نوا از مردان آزاردهنده) و یک فضای حرفه‌ای و استودیویی (در محل کار نوا) که دنیای جدیدی را برای او می‌سازد. این رمان به مشکلات روانی و درونی «نوا» که با خاطرات تلخ گذشته دست‌وپنجه نرم می‌کند، می‌پردازد. مسئلهٔ اعتماد و خیانت در روابط انسانی یکی از عناصر کلیدی این رمان است. مواجهه با گذشته و تلاش برای رهایی از آن و حرکت به‌سوی آینده نیز از موضوع‌های اصلی داستان است. می‌توان گفت رمان «دراگون» به قلم «حانیه عابدی» چالش‌های روانی و عاطفی «نوا» می‌پردازد که در تلاش است تا با گذشتهٔ تلخش کنار بیاید و مسیر جدیدی را در زندگی خود آغاز کند. کشمکش‌ها، شخصیت‌های پیچیده و فضاهای مختلف به داستان عمق و جذابیت داده است.

خلاصه داستان دراگون

در ابتدای این رمان با شخصیت اصلی که «نوا» نام دارد، آشنا می‌شوید. داستان دربارهٔ نوا است که در حال فرار از دو مرد است که قصد آزار او را دارند. نوا خسته و زخمی از دویدن نهایتاً به‌دست آن‌ها گرفتار می‌شود، در صندوق عقب ماشین قرار می‌گیرد و با تزریق ماده‌ای بیهوش می‌شود. نوا در حین بیهوشی به گذشته‌اش فکر و به خاطراتی تلخ از زندگی‌اش رجوع می‌کند. پس از بیدارشدن و بازگشت به وضعیت عادی، نوا در اولین روز کار رسمی خود به‌عنوان فیلم‌بردار وارد استودیو می‌شود. در حین کار به‌طور اتفاقی در مراسم عروسی با «آرین» روبه‌رو می‌شود؛ مردی که او را ترک کرده بود. مواجهه با آرین باعث ایجاد احساسات متناقض در نوا می‌شود؛ از یک‌طرف شوکه و سردرگم است و از طرف دیگر به‌دنبال فراموش‌کردن گذشته. نوا که در گیرودار احساسات و گذشتهٔ خود است، در نهایت تصمیم می‌گیرد به زندگی‌اش ادامه دهد؛ حتی اگر این به‌معنای تحمل فشارهای روانی و مشکلات باشد. او با کمک «آتوسا»، دوستش که همکارش در استودیو است تلاش می‌کند مشکلاتش را پشت سر بگذارد و به زندگی حرفه‌ای خود ادامه دهد.

چرا باید کتاب دراگون را بخوانیم؟

مطالعهٔ این اثر شما را با شخصیتی به نام «نوا» آشنا و همراه می‌کند؛ دختری که در ایرانِ معاصر زندگی و کار و با احساسات و مسائل گوناگونی دست‌وپنجه نرم می‌کند.

کتاب دراگون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان درمورد یک دختر جوان به نام «نوا» پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دراگون

«- چرا همچین حماقتی کردی؟

انگار هر لحظه از من دورتر می‌شد و صدایش نامفهوم‌تر... جوری دور که حتی گرفتن دست‌هایش هم نزدیکش نمی‌کرد به من! دوست داشتم فریاد بزنم و بگویم انتخابش کردم. با تمام سختی‌هایی که می‌دانستم انتظارم را می‌کشد انتخابم است و از او دست نمی‌کشم، اما چشمان بسته‌اش این فرصت را از من گرفت و به جای هر فکری صدای تنش‌زای آمبولانس در گوشم پیچید. جوری در بهت فرو رفته بودم که اصلاً متوجه نشدم چه زمانی به بیمارستان رسیدیم. چه زمانی دایان را به اتاقی در اورژانس بردند و من چقدر در برهوت به سر بردم. تکاپوی دکترها برای دایان، حواسشان را از حضور من پرت کرده بود، عمق زخم‌های روی بدنش تازه وقتی بیشتر من را ترساند که او را روی تخت بیمارستان دیدم... به گمانم از پنج میلی‌متر هم بیشتر بود!

زخم‌های عمیقی که فقط اما و اگرهای ذهن مریضم را بیشتر می‌کردند. لعنت به این اگرهایی که بدترین شکلشان در ذهنم جولان می‌داد. دکتر با بررسی چندین و چند چیز، درحالی‌که نمی‌فهمیدم چه چیز در چشمانش می‌گذرد به سمتم آمد و گفت:

- شما می‌شناسیدشون؟

سر تکان دادم.

- بهتره به خانواده‌ش اطلاع بدین...

عصبی پلک زدم.

- چرا... مگه چی شده؟

- عمل پرریسکیه! باید مطلع باشن.

قلبم درون دریاچه‌ای از ناامیدی سقوط کرد.

- یعنی... چی؟ یعنی چی عمل پر ریسکیه؟

- یعنی من نمی‌تونم تضمینی برای خوب پیش رفتن همه چیز بهتون بدم.

نمی‌دانم چه مرگم شده بود که چشمانم داشت روی هم می‌افتاد و بسته می‌شد. انگار زمین داشت زیر پاهایم خالی می‌شد و من ذره‌ذره به پایین سقوط می‌کردم... از من می‌خواست که به عمارت بروم؟ به آن عمارت با آن آدم‌ها؟ آدم‌هایی که نشنیده من را پرت می‌کردند بیرون؟»

هدی
۱۴۰۴/۰۱/۲۳

بقدری همه چیز عالی بود که نمیتونم بیان کنم .تا لحظه اخر نمیتونی حدس بزنی قراره چی بشه! به همه شک میکنی! فوق العاده بود

حجم

۶۰۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۶۴۰ صفحه

حجم

۶۰۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۶۴۰ صفحه

قیمت:
۱۳۹,۰۰۰
تومان