
کتاب عصب روان کاوی
معرفی کتاب عصب روان کاوی
کتاب عصب روان کاوی نوشته جورج نورتهوف و ترجمه سهیل راغب توسط انتشارات فراهم منتشر شده است. این کتاب به بررسی پیوند میان روانکاوی و علوم اعصاب پرداخته و تلاش میکند مفاهیم بنیادین روانپویشی را با یافتههای عصبشناسی معاصر تلفیق کند. عصبروانکاوی بخشی از مجموعهای است که به معرفی رویکردهای نوین در روانکاوی معاصر پرداخته و برای علاقهمندان به روانکاوی، عصبشناسی و روانپزشکی عصبی مناسب است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب عصب روان کاوی
کتاب عصبروانکاوی (درآمدی کوتاه و نو) در قالب یک مقدمهی کوتاه و جدید به حوزهی میانرشتهای عصبروانکاوی میپردازد؛ حوزهای که تلاش میکند پلی میان روانکاوی سنتی و علوم اعصاب مدرن برقرار کند. جورج نورتهوف باتکیهبر پژوهشهای خود در فلسفه، روانپزشکی و عصبشناسی، مفاهیمی مانند سلف، ناخودآگاه، خودآگاهی، دلبستگی، ترومای روانی، انرژی روانی و اختلالات روانپزشکی را از منظر پیوند مغز و روان بررسی میکند.
کتاب در قالب مجموعهای از آثار درآمدی بر روانکاوی معاصر منتشر شده و هدف آن ارائهی تصویری جامع و بهروز از نظریهها و کاربردهای عصبروانکاوی است. جورج نورتهوف با رویکردی میانرشتهای، سعی دارد مفاهیم پیچیدهی روانکاوی را با یافتههای تجربی علوم اعصاب پیوند دهد و به پرسشهایی دربارهی ارتباط مغز و ذهن پاسخ دهد. این اثر علاوهبر مرور مدلهای کلاسیک و معاصر، به محدودیتها و چالشهای موجود در این حوزه نیز اشاره میکند و در نهایت، پیامدهای بالینی و درمانی رویکرد زمانی-مکانی را برای رواندرمانی بررسی میکند.
خلاصه کتاب عصب روان کاوی
کتاب عصبروانکاوی با طرح پرسش بنیادین دربارهی زبان مشترک مغز و روان آغاز میشود و تلاش میکند با تلفیق مفاهیم روانکاوی و علوم اعصاب، به همگرایی میان این دو حوزه دست یابد. نویسنده ابتدا به تفاوتهای اساسی میان دیدگاههای روانکاوی و روانشناسی سنتی اشاره میکند؛ جایی که روانکاوی بر پویایی، ساختار و سازمان فضایی-زمانی روان تأکید دارد، درحالیکه روانشناسی و علوم اعصاب کلاسیک بیشتر به عملکردهای ایستا و منطقهای مغز میپردازند. در ادامه، کتاب به معرفی مفهوم ارز مشترک میان مغز و روان میپردازد؛ یعنی ویژگیهایی مانند توپوگرافی فضایی و پویایی زمانی که هم در ساختار مغز و هم در سازمان روان قابل مشاهدهاند. این ویژگیها بهعنوان پلی میان فعالیت عصبی و تجربههای ذهنی معرفی میشوند.
نویسنده با بررسی مدلهای فروید و نظریههای معاصر، نشان میدهد که چگونه مفاهیمی مانند سلف، خودشیفتگی، دلبستگی، مکانیسمهای دفاعی، ناخودآگاه، انرژی روانی و اختلالات روانپزشکی (مانند افسردگی و اسکیزوفرنی) را میتوان از منظر عصبروانکاوی بازخوانی کرد. در بخشهای میانی، کتاب به تحلیل سلسلهمراتب لایههای سلف، نقش شبکههای مغزی در خودآگاهی و ارتباط آن با تجربههای ذهنی میپردازد و نشان میدهد که چگونه ساختارهای عصبی میتوانند با مفاهیم روانپویشی همپوشانی داشته باشند. در نهایت، کتاب عصبروانکاوی با معرفی رویکرد زمانی-مکانی و کاربردهای آن در رواندرمانی، چشماندازهای جدیدی را برای درمان اختلالات روانی و فهم عمیقتر ذهن انسان ترسیم میکند.
چرا باید کتاب عصب روان کاوی را خواند؟
کتاب عصبروانکاوی با رویکردی میانرشتهای، امکان درک عمیقتری از پیوند مغز و روان را فراهم میکند و مفاهیم کلاسیک روانکاوی را با یافتههای علوم اعصاب معاصر تلفیق میکند. خواننده با مطالعهی این اثر با نظریههای نوین دربارهی سلف، ناخودآگاه، انرژی روانی و اختلالات روانپزشکی آشنا میشود و میتواند کاربردهای عملی این رویکرد را در رواندرمانی و پژوهشهای علمی دنبال کند؛ همچنین کتاب به زبانی تخصصی اما قابلفهم نوشته شده و برای کسانی که بهدنبال فهم دقیقتر و علمیتر ذهن و مغز هستند، منبعی ارزشمند به شمار میآید.
خواندن کتاب عصب روان کاوی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای دانشجویان و پژوهشگران روانشناسی، عصبشناسی، روانپزشکی و علاقهمندان به حوزههای میانرشتهای مفید است؛ همچنین به کسانی که بهدنبال درک علمیتر ارتباط مغز و ذهن و کاربردهای آن در درمان اختلالات روانی هستند، توصیه میشود.
بخشی از کتاب عصب روان کاوی
«تمام تلاشها برای تعیین محل دقیق فرایندهای ذهنی... تاکنون بینتیجه بوده است. هر نظریهای که بخواهد مکان سیستم (خودآگاهی) را در قشر مغز مشخص و فرایندهای ناخودآگاه را به بخشهای زیرقشری مغز موضعیابی کند، سرنوشتی مشابه خواهد داشت. شکافی وجود دارد که درحالحاضر قابل پر کردن نیست و پر کردن این شکاف نیز از وظایف روانشناسی نیست. مدل توپوگرافی روانی فعلی هیچ ارتباط مستقیمی با ساختار فیزیکی بدن ندارد. (فروید، ۱۹۱۵) تصاد میان روان و مغز: بررسی مدلهای موجود در روانکاوی و علوم اعصاب چگونه میتوان روانکاوی را به علوم اعصاب پیوند زد؟ خود فروید در نوشتههای اولیهاش این طرح را رها کرد و تمرکز خود را بر توسعهٔ روانکاوی گذاشت. این تلاشها در عصر ما بار دیگر از سرگرفته شدهاند؛ ازجمله در حوزههای گوناگون پژوهشهای نوین در علوم اعصاب. یکی از این حوزهها «فرضیهٔ مغز بدنمند» است که کارکردهای شناختی و عاطفی مغز را بهطور نزدیک با بدن و عملکردهای درونی آن مرتبط میداند. این امر به مفاهیمی مانند «یادآوری بدنمند»، «ناخودآگاه بدنمند»، «خاطرههای بدنمند»، «احساسات بدنمند» و «بدنمندی در شهادت شاهدان» منجر شده است. این مفاهیم در پژوهشهای اخیر بررسی شدهاند...
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۹ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۹ صفحه
