دانلود و خرید کتاب این منم! روثی لینزی ترجمه مهسا صمدی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب این منم! اثر روثی لینزی

کتاب این منم!

نویسنده:روثی لینزی
امتیاز:
۳.۴از ۳۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب این منم!

کتاب این منم! نوشتۀ روثی لینزی و ترجمۀ مهسا صمدی است. این کتاب را انتشارات میلکان منتشر کرده است.

درباره کتاب این منم!

روثی لینزی در این کتاب زندگی منحصر به فردش را برای خوانندگان روایت می‌کند. لینزی در هفده‌سالگی‌اش توسط آمبولانسی زیر گرفته می‌شود. پزشکان فقط پنج درصد احتمال می‌دهند او زنده بماند و فقط یک درصد دوباره بتواند راه برود. اما یک ماه پس از جراحی انگار معجزه می‌شود و لینزی روی دو پای خود از بیمارستان بیرون برود.

چند سال بعد و مدت کوتاهی پس از ازدواجش، دردهای عجیبی حس می‌کند و هیچ درمانی درد او را تسکین نمی‌دهد. لینزی زمین‌گیر، معتاد به مسکن و ناامید از زندگی، به جراحی جدیدی تن می‌دهد. او بدون امید و با زندگی از هم پاشیده‌اش سفری روحی را آغاز می‌کند که احساس شوق و سرزندگی را از نو به او برمی‌گرداند.

خواندن کتاب این منم! را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

خواندن کتاب این منم! برای همۀ افراد ناامید از زندگی مناسب است.

بخش‌هایی از کتاب این منم!

بیدارم، اما چشم‌هایم را بسته نگه می‌دارم، فقط می‌گذارم اندک نوری از لای پلک‌هایم عبور کند. نسیم گرم و سنگین لوئیزیانایی که از توری پنجره می‌گذرد و به شیشه آن می‌خورد، باعث می‌شود شیشه بخار کند و نوید بعدازظهر سی و هشت‌درجه‌ای دیگری را می‌دهد. سگ‌ها سروصدا راه می‌اندازند و به پرهای مرغ‌ها که در هوا شناورند پارس می‌کنند و در لانه‌شان دور خود می‌چرخند، اما من فقط حواسم به صدای قدم‌های اوست. همین که رطوبت هوا بیشتر می‌شود و دستگاه تهویه هوا شروع به کار می‌کند، خانه هم به سروصدا می‌افتد. بالاخره می‌توانم صدایش را بشنوم. مادرم پابرهنه از این‌سوی راهرو به آن‌سویش می‌رود و بوی یک کرم مخصوص صورت که نمی‌توانیم از پس‌خریدش بربیاییم و بوی قهوه در فضا پیچیده است. سایه‌اش روی چهارچوب درمی‌افتد و من خیلی سریع نگاهی دزدکی به ناخن‌های قرمز و براق پایش می‌اندازم. حتی در پنج‌سالگی هم می‌دانم که مادرم زیباست؛ ظاهرش درست همان‌طور است که یک زن جنوبی باید باشد.

با لحنی آهنگین می‌گوید: «صبح‌به‌خیر، رو رو.» روی طبقه پایینی یک تختخواب کشویی، بین دو برادر بزرگ‌ترم، به روی شکم ولو شده‌ام؛ دختربچه‌ای لاغر و دراز با چشم‌های درشت که اول صبحی دهانش بوی بدی می‌دهد. کمرم را از بالابه‌پایین نوازش می‌کند و از جا بلندم می‌کند، همان‌طور که همیشه این کار را می‌کند؛ بازویش را زیر زانویم قرار می‌دهد، شانه چپش بالشی برای گونه‌ام می‌شود و بعد، راه می‌رود. می‌داند بیدارم، اما خودش را به آن راه می‌زند تا بتوانم، تا بتوانیم، رقص محبوبمان را ادامه دهیم. همان‌طور که از پله‌ها پایین می‌رویم، بخار قوری و گردوغبار به شکل ابرهای گرمی که بوی ناخوشایندی دارند به صورتم می‌خورند. با صدای بلندی بو می‌کشم و نگرانم مبادا تظاهرم به خواب بودن لو برود. هنوز از بازی‌مان سیر نشده‌ام و چند قدم دیگر مانده است؛ از پله‌هایی که جیرجیر می‌کنند پایین می‌رویم و از آشپزخانه می‌گذریم. پاهایش را روی قالیچه مخملی‌مان می‌گذارد و صدای راه‌رفتنش قطع می‌شود. رسیده‌ایم. مرا روی تختشان و کنار پدرم می‌گذارد که مثل اجاق داغ است. بدن بزرگ و گرمش درست مثل کوره است. شاید فکر کنید وسط تابستان نمی‌توانم نزدیک این کوره داغ شوم، اما طاقت دوری از پدرم را ندارم. خودم را به او می‌چسبانم. درحالی‌که با مهربانی دستش رابین شانه‌هایم قرار می‌دهد، آرام می‌گوید: «دس دسی نازنازی. خدا دوستت داره. بابایی دوستت داره.»

نظرات کاربران

نــے‌آیش🐋
۱۴۰۱/۰۳/۲۳

"این منم" حاصل قلم روشن و شیرینِ روثی، برداشتی از فرازونشیب‌های یک‌ زندگیِ واقعیه. روزهایی که تا گلو بینِ اقیانوس گیر افتادیم و درحال دست‌وپا زدن هستیم و حس میکنیم روحمون به حصارِ تنمون کوچیک شده. "این‌ منم" مارو یادِ

- بیشتر
سایه
۱۴۰۱/۰۱/۱۳

کاشکی چکیده هر کتاب را هم‌در چند صفحه کاملا تلخیص شده بزارید که بتونیم با دوری از حواشی، لپ مطالب رو دریابیم..

maedeh
۱۴۰۱/۰۳/۲۸

فکر میکنم هرکس این کتاب رو بخونه،نقطه اشتراکات زیادی میتونه باهاش پیدا کنه. کتاب جالبی بود.

Zahra
۱۴۰۲/۰۵/۲۴

این کتاب داستان واقعی از دختریه که سختی ها و مشکلات زیادی رو سپری کرده. در طول این کتاب باهاش اشک می‌ریزید و با دردهاش، درد میکشید.. ترجمه فوق العاده ای داره و داستان به شدت تاثیر گذاره. با خوندن

- بیشتر
Sharareh Haghgooei
۱۴۰۱/۰۷/۰۸

کتاب در مورد زندگی زنی است که به دلایلی دچار دردهای شدید و مزمن است و سعی دارد با طرق مختلف با این درد به زندگی خود ادامه دهد.داستان قدری انگیزشی سطحی است.

e5629795066
۱۴۰۲/۰۴/۳۱

با سه فرزند تنها به بن رسیدم .خواندن کتاب هم مقطعی آرامم میکند .چه کنم ؟راهنمایی لازم دارم!!

کاربر 300578
۱۴۰۱/۰۸/۰۱

عالی بود 🥲

RF Mohammadi
۱۴۰۰/۱۱/۰۷

شایع ایز دت یو

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۸)
عشق این نیست که با پلیوری قشنگ از کنار زمین فوتبال شاهد به‌بارنشستن تلاش‌هایم باشند؛ عشق این است که شلخته و با صورتی رنگ‌ورورفته کنار تخت بیمارستانم بنشینند و شاهد ذره‌ذره آب‌شدنم باشند. می‌فهمم که عشق یعنی برای کسی آشفته‌حال شوی. عشق یعنی سخت تلاش کنیم زرهی پولادین را برای محافظت تن‌مان کنیم و بعد، همان زره را برای محافظت از عزیزمان روی تنش بنشانیم. یعنی برهنه‌ایستادن و لرزیدن در برابر چیزی که از آن واهمه داریم تا به آنچه بیش از هرچیزی در دنیا دوستش داریم ادای احترام کنیم. این عشقی است که دگرگونم می‌کند
نــے‌آیش🐋
زیر آن پوست نه‌چندان بد و موی زیبایم درد در حال خروش است. کاش می‌شد بعضی روزها این درد زشت و پرقدرت را مثل تی‌شرت به تن کنم تا خودش را نشان می‌داد و آن‌وقت دیگران متوجه می‌شدند که نباید از من توقع زیادی داشته باشند.
نــے‌آیش🐋
سال‌ها که مشغول رسیدگی به درد من بود، خودش داشت آسیب می‌دید و کسی نبود که مرهم دردهایش باشد و حالا این زخمِ بزرگ دهن باز کرده بود.
نــے‌آیش🐋
و هر دو از این بابت خوشحالیم که اقیانوس‌ها به معنای واقعی کلمه بین‌مان فاصله انداخته‌اند؛ چون حالا دیگر می‌توانیم تقصیرها را گردن فاصلهٔ بین‌مان بیندازیم
نــے‌آیش🐋
آدم‌ها به‌جای این‌که مثل «بشر» زندگی کنند، خودشان را درگیر «کارهای بشری» می‌کنند.
ثنا🌱
عشق می‌تواند قوی و درعین‌حال آرام باشد.
re8za8
فراموش‌کردن و حرکت به جلو آرامش‌بخش و درعین‌حال ناراحت‌کننده است.
Khorshid
این‌جا می‌گویند آدم‌ها به‌جای این‌که مثل «بشر» زندگی کنند، خودشان را درگیر «کارهای بشری» می‌کنند. می‌گویند برای شغل خودمان و بقیه بیش از حد ارزش قائل می‌شویم. این‌ها چیزهایی هستند که به هویت درونی‌مان ارتباطی ندارند
Khorshid

حجم

۳۰۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۳۰۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۶۳,۰۰۰
تومان