دانلود و خرید کتاب لیلیان باکسفیش به پیاده روی می رود کتلین رونی ترجمه فیروزه مهرزاد
تصویر جلد کتاب لیلیان باکسفیش به پیاده روی می رود

کتاب لیلیان باکسفیش به پیاده روی می رود

نویسنده:کتلین رونی
ویراستار:سارا بحری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۰از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب لیلیان باکسفیش به پیاده روی می رود

کتاب لیلیان باکسفیش به پیاده روی می رود نوشته کتلین رونی است و با ترجمه فیروزه مهرزاد و با اجازه نویسنده در انتشارات کتاب کوله پشتی منتشر شده است.

درباره کتاب لیلیان باکسفیش به پیاده روی می رود

بخشی از داستان لیلیان باکسفیش الهام‌گرفته از زندگی مارگارت فیش‌بک زن شاعر و تبلیغات‌نویس مشهور است که طی دههٔ ۱۹۳۰، به لطف نوشتن تبلیغاتش در آر. اچ. میسی بیشترین دستمزد را به‌عنوان یک زن تبلیغات‌نویس دریافت می‌کرد. این یک داستان است نه بیوگرافی مارگارت فیش‌بک. اتفاقات این رمان ابتکار نویسنده است و نگرش و نظرات لیلیان باکسفیش در کتاب کاملاً خیالی است اما همهٔ اشعار و آگهی‌های نوشته‌شده در کتاب، نوشته‌های مارگارت فیش‌بک است. 

این کتاب داستان زندگی زنی است که در کودکی زندگی‌اش با دیدن دختری روی یک کارت تبلیغاتی و عمه کارمندش تغییر می‌کند. مادرش زنی تحصیل‌کرده است اما هرکاری جز خانه‌داری و شغل داشتن برایش کاری اشتباه و خطایی بزرگ است و با رفتاری تند با آن مقابله می‌کند اما راوی می‌خواهد مسیر زندگی‌اش را خودش بسازد و از نگاه و اعتقاد مادرش فاصله بگیرد، اما راه موفق شدن چندان که فکر می‌کند آسان نیست. 

خواندن کتاب لیلیان باکسفیش به پیاده روی می رود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب لیلیان باکسفیش به پیاده روی می رود

«آنها ناراحت هستند. برای درک این موضوع به اندازهٔ کافی بزرگ شده‌اند. می‌دانند مرگ چیست. هرچند از اینکه عمه‌شان قرار است از کالیفرنیا پرواز کند، هیجان‌زده‌اند. نمی‌توانیم جولیا را به آنجا برگردانیم چون حالش خیلی بد است. به‌هرحال جولیا اینجا به خاک سپرده می‌شود.»

من جیان را ایستاده در گورستان تصور می‌کنم، بسیار جوان‌تر از خواهر ناتنی‌اش؛ فرزند دومی که مکس می‌خواست و به آن رسید. من در همان خاک دفن خواهم شد. در طرف دیگر مکس. جسارت، وادارم می‌کند که با او شریک شوم. دیگر کجا می‌توانند دفنم کنند؟ البته آن زمان دیگر اهمیتی نخواهم داد.

می‌دانم او هرگز مرا درگیر این قضیه نمی‌کند، ای‌کاش درگیرم کند، به او می‌گویم: «اگر بخواهی، می‌توانی تا زمانی که مشکل حل شود بچه‌ها را به اینجا بفرستی.» آنها را فقط کریسمس‌ها و برای یک هفته می‌دیدم؛ در شهر چیزهای بیشتری برای نشان دادن به آنها وجود داشت. هروقت برای صرفه‌جویی در پول و اجتناب از اقامت در هتل‌های کثیف در آپارتمان من می‌مانند، از شلوغی و هیاهویی که ایجاد می‌کنند لذت می‌برم.

می‌گوید: «مام، از آنجایی که مادربزرگشان روبه‌مرگ است، فکر می‌کنم آنها به‌نوعی باید این اطراف باشند. برای شرکت در مراسم تشییع‌جنازه به اندازهٔ کافی بزرگ شده‌اند.»

می‌گویم: «مادربزرگ ناتنی!» باادب هستم و اصلاً بی‌نزاکت نیستم. «به‌هرحال نمی‌دانم شرکت در مراسم تشییع‌جنازه چگونه شخصیت فرد جوانی را می‌سازد یا تا چه اندازه به جولیا کمک می‌کند!»

او می‌گوید: «مام، به‌هرحال ممنون. خودت چطوری؟»

«همین تازگی‌ها من را دیده‌اید. سالم و سخت‌کوش، مثل اسب کالسکهٔ پارک مرکزی.»

«آن خانمی که برای مراقبت نزدتان می‌آمد، در تعطیلات هم به شما سر می‌زند؟»

می‌گویم: «ورا همراه شوهرش که شش ماه پیش در میدان نفتی استخدام شد، به تگزاس نقل‌مکان کرد. این دفعهٔ سومی است که این را به تو می‌گویم.»

می‌گوید: «حالا چه کسی از شما مراقبت می‌کند؟»

می‌گویم: «ورا دوستم است نه پرستارم. مطمئن باش اگر بمیرم هفته‌ها در آپارتمان نمی‌مانم و لاشه‌ام خوراک گربه نمی‌شود. بعضی‌ها دلشان برایم تنگ خواهد شد. هرچند تعدادشان زیاد نیست.»

می‌گوید: «مام،‌ ای‌کاش شما به برونزویک می‌آمدید. برایتان خانه‌ای می‌گرفتیم. موری هیل دیگر مثل قبل نیست. شهر مثل سابق نیست. شما در امنیت نیستید.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۸۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۲۸۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۵۷,۵۰۰
۴۰,۲۵۰
۳۰%
تومان