کتاب معاونین و مربیان پرورشی در خدمت امام زمان (عج)
معرفی کتاب معاونین و مربیان پرورشی در خدمت امام زمان (عج)
کتاب معاونین و مربیان پرورشی در خدمت امام زمان (عج) نوشته مریم قاسمی است. این کتاب راهنمایی جامع برای مربیان و معلمان پرورشی است تا کودکان را برای زندگیای دینی و سعادتمند آماده کنند.
درباره کتاب معاونین و مربیان پرورشی در خدمت امام زمان (عج)
عقاید و اندیشهها پایه و اساس هر نظام ارزشی را تشکیل میدهند و متاسفانه در این زمانه آگاهانه یا نیمه آگاهانه عقاید و اندیشه چه غلط، چه درست در رفتار انسانها اثر میگذارد. تقلید لباس، رفتار و غیره. از این رو برای گسترش و ترویج بیشتر عقاید و اندیشههای اسلامی با توجه به شغل معلمی نویسنده بر آن برآمده تا مبانی عقیدتی و دینی که ریشه درخت تنومند و پر برکت به شمار میرود در دلها پا برجا کند تا همواره میوههای شیرین و گوارایش را به بار آورد و سعادت و خوشبختی دو جهان را به همراه داشته باشد. به همین جهت با نوشتن این کتاب شغل مهم معاون و مربی پرورشی که ترویج همین عقاید است را بیشتر نشان داده و نقش این شغل ارزشمند را به تمامی کسانی که میخواهند در این سمت قدم بردارند را وتضح و روشن بیان کرده است. در این شغل باید فقط به ظهور آقا فکر کنیم و زیر ولایت او قدم برداریم.
این کتاب گزیدهای از خاطرات خواندنی معاون پرورشی در مدرسه و ارائه تجربیات خود و چگونگی نفوذ و جذب دانش آموزان است. مخصوصاً برای دانش آموزان مقطع راهنمایی که در سن حساسی قرار دارند و نیاز به فردی آگاه و راهنمایی دلسوز و روانشناس که در مسیر زندگی و اینکه بهسلامت از این مرحلهی حساس عبور کنند مطالبی بیانشده است و وظایف معاونت پرورشی را که باید در طول یک سا ل کاری انجام دهد بهصورت ساده بیان کرده است. همچنین فواید و اهمیت طرح سه میم یعنی نماز در منزل مدرسه و مسجد و سی جز قرآن که در مدرسه با عنوان طرح بشارت و طرح نور اجرا میشود بیانشده است.
خواندن کتاب معاونین و مربیان پرورشی در خدمت امام زمان (عج) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام مربیان پرورشی که دغدغه تربیت دینی کودکان را دارند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب معاونین و مربیان پرورشی در خدمت امام زمان (عج)
رضایتنامهها را دست دانش آموزان دادم که برای روز بعد همراه با هم به دیدار شهیدان گمنام برویم. فردا صبح همهی بچهها در مدرسه منتظر بودند. وقتی وارد مدرسه شدم همهی آنها سوی من آمدند. خوشحال شدم. سلام و احوالپرسی میکردند و سپس گفتند ما خیلی وقت اینجا هستیم . قرار ما ساعت ۹ بود؛ گفتند از شوق رفتن ساعت ۸ اینجا بودهایم. در همان لحظه مینیبوس آقای جهانی آمد.
از روی رضایتنامهها نام دانش آموزان را یکی یکی میخواندم و داخل مینیبوس میشدند. با ذکر یک صلوات مینیبوس به راه افتاد. در بین راه سرود یاد امام و شهدا دلو میبره کرببلا میخواندند. به شهدای گمنام رسیدیم. همهی دانش اموزان پیاده شدند.
پرچم، پلاکارد و چیزهای دیگری که لازم بود مانند گلاب و گل و وسایل دیگر را آوردیم سر قبر شهیدان گمنام فاتحه خواندیم و زیارت عاشورا تلاوت کردیم. قبرها را با گلاب شستشو دادیم. دانشآموزان خیلی خوشحال شدند و گفتند امروز بهترین روز زندگی ما بود. یکی از دانشآموزان پس از پایان مراسم پیشنهاد داد که به گلزار شهدا نیز برویم. همه موافقت کردند . دانشآموزان به سوی ماشین آقای جهانی که همان نزدیکی پارک شده بود رفتند. یکی یکی سوار شدند و به سوی گلزار شهدا حرکت کردیم. در بین راه دانشآموزان احساس گرسنگی کردند. اتفاقا بوی نان تازه میآمد. رفتم برایشان از نانوایی نان خریدم و همه نانها را بین خودشان تقسیم کردند و خوردند. روز پنجشنبه بود و روز تعطیلی اما چه زیبا بود در این روز تعطیل بودن با دانشآموزان، آن هم در مکانی پاک و مقدس و جوانان ارزشمندی خوابیده بودند. چندتا عکس از این زیارت قبور گرفتهایم که در این کتاب به چاپ رسیده است.
حجم
۳٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
حجم
۳٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه