کتاب هنر چیست؟
معرفی کتاب هنر چیست؟
کتاب هنر چیست؟ نوشتۀ میشائل هاوسکلر و ترجمۀ رحمان افشاری و ابوذر نجفی است. انتشارات مهراندیش این کتاب را منتشر کرد است. این کتاب به مواضع زیباییشناسی از افلاطون تا دانتو میپردازد.
درباره کتاب هنر چیست؟
کتاب هنر چیست؟ میکوشد دربارۀ پاسخ به پرسشی بگوید که قرنها محل شک و تردید بوده است.
مسأله این است که ما برای داوری آثار هنری گوناگون، ملاک و مفهومی در اختیار نداریم. کدام اثر هنر است و کدامیک نیست؟
میشائل هاوسکلر در این کتاب، ۱۶ نظریۀ گوناگون را معرفی میکند که قرنهاست در پیِ پاسخ به این پرسش بودهاند که هنر چیست و چه معنایی دارد.
از میان صاحبان این نظریات میتوان به افرادی چون افلاطون، ارسطو، مارتین هایدگر، آرتور شوپنهاور، ایمانوئل کانت و... اشاره کرد.
خواندن کتاب هنر چیست؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران حوزۀ فلسفۀ هنر پیشنهاد میکنیم.
درباره میشائل هاوسکلر
میشائل هاوسکلر در سال ۱۹۶۰ به دنیا آمد. وی فیلسوفِ آلمانی و استاد فلسفه در دانشگاه اِکسِتِر انگلستان است. از او تاکنون آثار متعددی در زمینههای گوناگون منتشر شده است. او در نوشتههای خویش به حوزۀ فلسفه میپردازد.
بخشی از کتاب هنر چیست؟
««اگر چیزی ارزش آن را داشته باشد که برای آن زندگی کنیم، همانا نظر کردن به امرِ زیباست.»
هیچ فیلسوفِ دوران باستان بهاندازهی افلاطون به زیبایی چنین اهمیت نداد و درعینحال هیچکس مانند او چیزی را که بعدها به هنرهای زیبا معروف شد، با قاطعیت محکوم نکرد. میگویند افلاطون کار خویش را با سرایشِ تراژدی آغاز کرد و محتمل بود که در این عرصه نامدار شود، اگر دیدارش با سقراط او را بر آن نمیداشت تا از سرایش دست بکشد و همّتِ خود را صرفِ جستوجوی حقیقت کند. زیرا به نظر او در هنر هر چیز جز حقیقت میتوانست وجود داشته باشد.
هنرِ عصرِ او البته درک کرده بود که شکلها و رویدادهای جهانِ واقعی را با دقتی ستودنی بازنمایی کند. از زئوکسیسِ نقاش حکایت میکنند که یک بار خوشههای انگور را چنان واقعی کشید که پرندگان دستهدسته برای نوک زدن به آن هجوم میآوردند. اما نمیتوان گفت که بازنماییِ زئوکسیس حقیقتیتر از چیزی بود که پرندگان را به خطا نمیانداخت. حداکثر میتوان گفت که بازنماییِ او درستتر بود، زیرا حقیقت به نظر افلاطون به شباهت یا مطابقت ارتباطی ندارد، بلکه مهم میزان هستیِ یک چیز است. این سخن در نگاه نخست غریب بهنظر میرسد، زیرا ما بهحسب عادت «هستی» را چیزی میدانیم که یا به اشیا تعلق میگیرد یا نمیگیرد: قِنطورِس یا وجود دارد یا ندارد. لیکن هستیِ اشیا به نظر افلاطون دارای سلسهمراتب است، برخی از اشیا بیشتر هستند (هستی دارند) و برخی کمتر، و هر چه بیشتر باشند (هستی داشته باشند)، به همان میزان نیز حقیقیترند. حقیقی، به معنای دقیق آن، تنها از آنِ چیزی است که از بیشترین هستی بهرهمند باشد. اما چنین چیزی به باورِ عمومِ یونانیان تنها میتواند غیرقابلتغییر و فناناپذیر باشد، یعنی باشندهای باشد همیشهْهمان. لیکن تمام چیزهایی که ما در این جهان با آنها روبهرو میشویم، همه تابعِ زماناند و به نظر نمیرسد چیزی وجود داشته باشد که همیشه بر یک قرار باقی بماند و زمانی از میان نرود. آنچه اکنون هست، دیری نمیگذرد که دیگر نیست. اگر به اشیا اصولاً قسمی وجود تعلق میگیرد، فقط بهایندلیل است که هریک از آنها دارای ذاتی کاملاً معیّن و قابلِ بازشناسیاند، صورتی خاصِ خود، که بدون آن جهان برای ما بهجای آنکه خانه و صندلی و انسان و درخت و غیره باشد، آشوبی بهراستی غیرقابلتصور از تأثرات متوالی میبود. این صوَرِ ذاتی حتی اگر داخل چیزهای زمانمند شوند، باز خود بیزماناند. هر تکدرخت میتواند زمانی فنا شود و فنا نیز میشود، لیکن آنچه درخت را بیشازهرچیز به درخت تبدیل میکند، یعنی درختبودگیِ او، در درختی دیگر به زندگی ادامه خواهد داد. حتی اگر روزی درختی وجود نداشته باشد، باز ذاتِ درخت ـ که افلاطون به آن مثال یا ایدهی درخت میگوید ـ همچنان وجود خواهد داشت، زیرا از بین رفتنِ اشیای منفرد هرگز شامل حال ایدهها نمیشود. این موضوع ناشی از آن نیست که آن موقع نیز ممکن است انسانها بتوانند درختها را تصور کنند. ایدهها به نظر افلاطون بههیچوجه محتوایِ صرفِ تصوراتِ ما نیستند، بلکه مانند صورتهای ازلیِ باشندگاناند که بدون آنها جهانی که میشناسیم و میتوانیم با حواس خود تجربه کنیم، هرگز وجود نمیداشت. آنها صورِ ثابتی هستند که این جهان از آنها ساخته شده است؛ آنها به تغییراتِ مداوم نظم و گونهای ثبات میبخشند. اما مهمتر از همه اینکه ایدهها تنها چیزهایی هستند که به معنای دقیقِ کلمه واقعی و حقیقیاند.»
حجم
۴۱۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۴۱۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
نظرات کاربران
به نظرم هنر تا حد زیادی غیرقابل توصیف، چون هنر یک چیز نیست همه چیزه و کاملا با احساس گره خورده و احساس واقعی هم قابل بیان نیست. پس اینکه هرکسی برای خودش تعریفی از هنر داره و هرچی که